فرانکنشتاین
نویسنده:
مری شلی
مترجم:
بهروز شادلو
امتیاز دهید
فرانکنشتاین یا به تلفظ انگلیسی «فرَنکِنستاین» معروفترین اثر نویسندهی انگلیسی مری شلی است. ایدهی اولیهی نوشتن این کتاب را لرد بایرون (۱۸۲۴-۱۷۸۸) شاعر رمانتیک انگلیسی و از دوستان خانوادهی شریها پیشنهاد کرد. فرانکنشتاین اولین بار در سال ۱۸۱۸ منتشر شد. تاثیر این داستان به حدی بود که این کلمه به صورت مدخلی در فرهنگ لغات درآمدهاست. در داستان، فرانکنشتاین سازندهی موجود است و مخلوق هیولا است. هیولا فقط هیولا است و هیچ اسمی ندارد، اما به مرور زمان آن هیولا به نام خالق خویش به فرانکنشتاین معروف شدهاست. شکل صحیحتر دیگری که رواج یافتهاست «هیولای فرانکنشتاین» است.
در فرانکنشتان نویسنده از بسیاری از عناصر و فضاهای ترسناک ان روزگار به خوبی استفاده کرده است با این همه فرانکنشتان یک رمان دلهره اور معمولی نیست و شاید راز ماندگاری ان در همین نکته باشد شاهکار مری شلی در واقع این بود که برای نخستین بار علم را با داستان های ترسناک آشتی داد به زبان دیگر برای اولین بار با خلق هیولایی که محصول علم بود و نیز با استفاده از مجهولات علمی نوع ادبی جدید ( رمانتیک ترسناک علمی ) را به وجود آورد.
بیشتر
در فرانکنشتان نویسنده از بسیاری از عناصر و فضاهای ترسناک ان روزگار به خوبی استفاده کرده است با این همه فرانکنشتان یک رمان دلهره اور معمولی نیست و شاید راز ماندگاری ان در همین نکته باشد شاهکار مری شلی در واقع این بود که برای نخستین بار علم را با داستان های ترسناک آشتی داد به زبان دیگر برای اولین بار با خلق هیولایی که محصول علم بود و نیز با استفاده از مجهولات علمی نوع ادبی جدید ( رمانتیک ترسناک علمی ) را به وجود آورد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرانکنشتاین
تا جایی که من یادم میاد و با استناد نظرات و تاریخشون و بحث هایی که سولی توی اونا شرکت می کرد تا همین 4 و 5 ماه پیش سولی خودش یکی از پایه های این بحث ها بود ...حالا نمی دونم توی این 4 یا 5 ماه چه اتفاق خاصی افتاده که از سولی گذشته و دیگه وقت نمی کنه دیدگاه بذاره ....یعنی تو این 4 یا 5 ماه چه اتفاقی افتاده که سولی خانم میگه از ما دیگه گذشت ....؟؟؟
جواب مسئله با رسم شکل و نمودار ( 1.5 ) نمره
اگه قول بدی توبه کنی و ادم خوبی بشی توی سال جدید یکی رو می فرستم دستات رو باز کنه ....خدا رو چه دیدی...
زرت
شهاب که بچه کوچیکس ، خودش دید میتونه کلکل کنه اومد وسط وگرنه مگه من بیکارم بش بگم بیاد با یه نامحرم بحرفه ... خودش اختیار داره البته من چنبار زدمش ولی درست نشد برا همین بیخیال شدم دیدم جوونه هر کاری عشقش میکشه بکنه ... وگرنه تو باید این آرزو (اون یکی آرزو) رو با خودت یه جای دیگه ببری که ما بریم شهاب رو واسه یه چیز ناچیز بیاریمش تو سایت
:xmas:
همین !!!
هو چلچله با تو ام (دقیقا با خودت)
من رو مامیم غیرت دارما
بالاتر از گل حق نداری بهش بگی;-( حالا پایین تر اشکال نداره
مگه خودت ناموس نداری میشینی در مورد سولی این حرفا رو میزنی
درسته کچله ولی چیز دیگه ای نیست
حواست باشه میام کلاه گیست رو آتیش میزنم تا همه بفهمن تو هم دسته کمی از سولی ما نداری هی پز الکی میدی
اون یوزارسیف هم یوسف همسایه بقلیتون بود فک کردی ما نمیفهمیم
داشت سرت رو کلاه میذاشت که مجتبی اومد قضیه رو حل کرد بعدشم که خواست ماست مالی کنه نتونست
وگرنه تو هنوز پیری از درون البته ... با جراحی هم نمیتونی سر من و فراز و بقیه رو شیره بمالی
هنوز کوچیکتر از این حرفایید
ارتباطات ما در حد لالیگاس
های اومدم هرچی خواستم گفتم سبک شدم
اینم نتیجه این چن روز نبودن من بود ... داشتم در سطح شهر و روستای محل زندگی چلچله تحقیقات علمی بصری به عمل میاوردم تا همه حقایق روشن بشه
حالا شهاب تو بیا از گذشته این خاندان بنویس تا منم در کنارت از حال این خونواده خون خوار برای بقیه بگم
بنده این مدته تو طویله نشسته بودم داشتم جا رو واسه شما ها آماده میکردم (این چرا زبون درازی نداره؟) :D
جنبه داشته باشید کسی این حرفا رو به چلچله بزنه با خودش طرفه
به من چه اصن
شهاب توهین نکردما به خدا خودش محل اقامتشو زده بود طویله .:Dهر کی فکر کنه توهین کردم انگار به مهبد توهین کرده حالا خود دانید اصلا به من چه .;-);-)
من اومدم هی
وخ نشده هنوز نظرات رو بخونم
همین دوتا رو خوندم دیدم چه خبره
دو روز نیستما ... سایت سوت و کور شد:D
حالا وایسید (گفتم پاشو وایسا بی تربیت) بخونم هر وخ حسش اومد مینویسم
فعلا خوش باشید که من برگشتم برید جشن بگیرید
شهاب راستی آخرین کامنت مربوط به واشکافیه نسلا رو من گذاشته بودما که جنابعالی گویا مقداری به میزان زیاد کم آوردین جیم فنگ زدینا .سر زدم نبودینو ،نامه دادم نخوندین بهونست ما خودمون این واحدا رو چند سال پیش پاس کردیم جناب آقا مشتی .:xmas:
دیگه نبودنتونو نبینما ، به حرفای این سولیم گوش نکن الکی می گه از ما گذشته ها می خواد مارو سرد کنه .البته فکر نکین نفهمیدم که این یه برنامه از پیش تعیین شده بود که رو ی سابفه بد خانوادگیتون سرپوش بذارینا بالاخره تو ام پسر همون مادری دیگه .8-)ا
آخیش راحت شدم حرف نزدن چقدر سخته .:-Oراستش شهاب به جون تو نباشه به جون خودت ترسیدم آخه یه بار سر همین کل کلا رضا با اون دار و دسته گردن کلفتش ریختن سره این حسام بی چاره تا خورد کتکش زدن وقتیم سیر شد بقیه کتکا رو دادن دستش واسه اشانتیون اگه بدونین چقدر ترسیده بود .:xmas:گفتم الان فک مک نمونده برات باز خدا رو شکر رضا سرش گرمه اینجا نمیاد.:xmas::xmas:
حالا اینا به کنار اینجا یه گزینه دیگه هم هست اونم اینکه ....
نکنه از دادش مجتبای من ترسیدین هان؟
حالا چرا قرمز شدی حدس و گمانه دیگه .ببین گمانم دیگه خودت می دونی می خوای با ضمه بخون می خوای با فتحه بخون .به من ربطی نداره اصلا با کسره بخون خیالی نیست من تو سواد شما دخالت نمی کنم.بای بای شب خوش .قصه ما به سر رسید.... چی سر رسید می خوا ی بابا بذار حرف از دهنم در بیاد بعد ای بابا می گن به بچه رو نده ها کو گوش شنوا :!:!:!
کجائید بابا شما چرا هیچ کس این دور و بر نیست یهو همتون باهم کجا رفتید . به ما هم می گفتید ماهم بد سفر نیستیم ها. دلمون گرفت بابا یه کی بیاد دوئل کنیم یه خورده حالمون سر جاش بیاد . بیا اون وقت می گه چرا توهین می کنی خوب اگه توهین نکنم که خونتون به جوش نمیاد اونوقت سال تا سال ازتون خبری نیست .:-O
من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی
ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم.
من اون خاکم به زیر پا ولی مغرور مغرورم
به تاریکی منم تاریک ولی پر نور پر نورم
اگه گلبرگ بی آبم به شبنم رو نمیارم
اگه تشنه تو خورشیدم به سایه تن نمی کارم
من اون دردم که هر جایی پی مرحم نمی گرده
چه غم دارم اگر دنیا به کام من نمی چرخه
من اون عشقم که با هرکس سر سفره نمی شینه
من اون شوقم که اشکامو به جز محرم نمی بینه
اگه من ساقه ی خشکم به دریا دل نمی بندم
اگه بارون پربارم به صحرا دل نمی بندم
یا حق.