زائری زیر باران
نویسنده:
احمد محمود
امتیاز دهید
✔مجموعه قصه «زائری زیر باران» سند روشن، گویا و بی پیرایه ای از صفا و صداقت و هجوم آفت به چشمانداز سبز باغی پر درخت است - باغی که آبش را مسموم کردهاند و برگهای تازه اش به وسعت یک لبخند هم نمی پایند و قبل از طلوع، غروب در تدارک رسیدن است. محمود از دنیای امیدی که بیهوده میروید، به سرزمینی میرسد که همه چیز در حال دگرگونی است، دگرگونی ویرانگر، دگرگونی پرخاشگر و سرانجام دگرگونی در تسلیمها و باورها.
مکان قصههای مجموعه «زائری زیر باران» اکثراً جنوب است، جنوبی که صمیمیت در آن با آفتاب داغ الفتی دیرینه دارد. محمود در این مجموعه، قصه گوی زوالها و وحشتها است و دلش نمیخواهد بیهوده به کسی امید بدهد و سرانجام در مرحله عمل این امید مثل تابوتی بی گور روی دست صاحبش بماند. قصه «ترس» جدالی برای زیستن و آزاد زیستن است، «از دلتنگی» حکایت گونه ای از سرگردانی است، «برخورد» از هجوم ماشین به روستا میگوید روستایی که نمیداند با این هیولای خستگی ناپذیر چه کند و در «سایه سپیدارها»، قصه تلخ بیاعتمادی است به نشانه ویرانی برای همه چیز.
بیشتر
مکان قصههای مجموعه «زائری زیر باران» اکثراً جنوب است، جنوبی که صمیمیت در آن با آفتاب داغ الفتی دیرینه دارد. محمود در این مجموعه، قصه گوی زوالها و وحشتها است و دلش نمیخواهد بیهوده به کسی امید بدهد و سرانجام در مرحله عمل این امید مثل تابوتی بی گور روی دست صاحبش بماند. قصه «ترس» جدالی برای زیستن و آزاد زیستن است، «از دلتنگی» حکایت گونه ای از سرگردانی است، «برخورد» از هجوم ماشین به روستا میگوید روستایی که نمیداند با این هیولای خستگی ناپذیر چه کند و در «سایه سپیدارها»، قصه تلخ بیاعتمادی است به نشانه ویرانی برای همه چیز.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی زائری زیر باران
مرسی