رسته‌ها
نقد حکمت عامیانه
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 86 رای
نویسنده:
مترجم:
مصطفی رحیمی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 86 رای
این کتاب مجموعه 4 مقاله از خانم دو بووار است که در سال 1963 منتشر شده است.
1- نقد حکمت عامیانه
2- آرمان گرایی اخلاقی و واقع گرایی سیاسی
3- ادبیات و فلسفه
4- چشم در برابر چشم

سیمون دو بووار در مقاله های کوتاه و بلند خود بیشتر به مسائل اخلاقی و رابطه آن با سایر مسائل قرن ما می پردازد. مقاله اول درباره فلسفه ای است بی سر و سامان و بی انسجام که دستورالعملهای آن غالباً در امثال و حکم منعکس است. بیشتر مردم دانسته یا ندانسته از این حکمت سرمشق می گیرند، غافل از آنکه اگر به دقت در آن نگریسته شود معلوم می شود که اولاً بسیاری از سرمشقهای آن با هم متناقض است و ثانیا در مجموع، اندیشه ای نیست که بتوان در زندگی به آن تکیه کرد. از این دیدگاه مقاله دوم کتاب حاضر زیر عنوان آرمانگرایی اخلاقی و واقعگرایی سیاسی نمونه نظریات او درباره حکمت اصلی است. در مقاله چهارم نویسنده کوشیده است مسئله عدالت را از دیدگاهی تازه مورد توجه قرار دهد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
110
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hotsnow
hotsnow
1390/02/06

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نقد حکمت عامیانه

تعداد دیدگاه‌ها:
9
مهدی جان بابت upload کتاب بسیارها ممنون ..
ررسی حکمت عامیانه نیاز به یک ذهن عامیانه دارد خانم دوبوار با نوشتن این کتاب نشان داد که از یک ذهن فوق العاده بهره مند است
فصل چهارم این اثر به نام چشم در مقابل چشم به بررسی مفهوم عدالت و مجازات از دیدگاه اجتماعی و روانشناسی می پردازد.البته در پاره ای از موارد رنگ فلسفی نیز به خود می گیرد.
این بانوی فرانسوی در این فصل هر جا که میخواهد خواننده را با خود می برد.انچنان مسلط به موضوع می پردازد و انچنان تصویر زنده ای از دادگاههای محاکمه سران حکومت ویشی می دهد که خواننده را جز تصدیق و همراهی با صاحب اثر گریزی نمی ماند.
رشته ای بر گردنم افکنده دوست
می کشاند هر کجا دلخواه اوست

در کل این کتاب به جز فصل سوم که نویسنده به نسبت بین آرمانگرایی اخلاقی و واقعگرایی سیاسی میپردازد و گاهی نویسنده از مقوله ای به مقوله دیگر می لغزد، باقی فصلها در کمال قوت و پختگی دیدم.
این کتاب مشتمل بر چهار فصل است. که در بخش نخست نویسنده زبر دست نقدی دارد بر مفاهیمی که در دیدگاه افکار عمومی به عنوان حکمت خوانده میشود.اما در حقیقت احکامی است سست و بی مایه.به عنوان مثال احکامی از این دست:
1_بشر همیشه دنبال نفع خود است.
از این رو ست که هر گاه عملی دور از نفع گرایی به نظر می آید افراد مضطرب می شوند و با بد گمانی ریشه های پنهان آن را می جویند و می گویند بی مایه فطیر است.تنها خطایی که اینان را بر می آشوبد،خطایی است که به نظر اینان توجیه ناپذیر و بی فایده باشد.مفاهیم فلانی زرنگ است.بچه تیزیه ،جربزه داره و ... از این دست است.
2_ازدواج گور عشق است.
اگر زن و مردی عاشق یکدیگر شوند می پندارند یکی از آنها تحت تاثیر پولدوستی یا غرور،دیگری را فریب داده و آن یکی به دام افتاده و مسحور و مجذوب شده.در زمینه هایی هم که هیچ گونه فریبکاری متصور نیست مدعی روانشناسی شده با ژستی حق به جانب اختلالات شهوانی میشوند.در مواردی که زن و مردی مدتی در وفاداری و عشق پایداری می کنند افراد مدعی میشوند که اینان قربانی زندگی مبتذل و ماشین وارند و عادت بهم پیوندشان داده.
این پیوند را با عبارتی و حشتناک بیان می کنند."به هم چسیبیده اند."
اندک حرمتی برای ازدواج را به عنوان رابطه اجتماعی در نظر می گیرند و همین که این رابطه را به عنوان ارتباطی شخصی مورد نظر قرار دهند، مورد تمسخرش قرار می دهند.
شاهد این مدعا این که از قرون وسطی تا به امروز، زن و شوهر شخصیت های مضحک نمایشها ،اپراها،قصه ها و مثلهایی که موجب خنده مردم است، بوده اند.
پذیرفته شده که ازدواج موفق وجود ندارد که شدیدترین احساسها در برابر زندگی مشرک قادر به مقاومت نیست، که همه زنها یا خائنند یا غول سلیطه،و تمام مردها یا خیانت پیشه اند یا خیانت دیده.
3_دوستی امکان ناپذیر است و انسانها در ذات خود تنهایند و نفوذ ناپذیر.
برای هیچکس هیچگاه ممکن نیست آن دیگری را درک کند.آدمها نفوذ ناپذیرند و ذهنها ارتباط ناپذیر.در عشق و دوستی و پیوند هر طرف برای آن دیگری بیگانه ای است.نارسایی ادب،زبان و ابتذال مانع هر گونه ارتباط حقیقی است.
باید چنان زندگی کرد که به هیچکس نیازی نداشت،از هیچکس چیزی نخواست و این بدین معنی است که به هیچ کس هم چیزی نداد.
مختصری خوبی عیبی ندارد، اما خوبی کردن زیاد ضعف است و حماقت.
4_خوشبختی خواب و خیال است
این ترجیع بند هر ضرب المثل، با مفهوم یکسانف هزار جور بیان شده است.واقعیت همیشه مادون رویاست.در زمین جز بهشت گمشده وجود ندارد.هر چه هست گذرنده است،شکننده است و عاقبت کسل کننده.آدمی برای تفریح به این دنیا نیامده،بازیچه روزگار است....
اینها شمه ای بود از احکام عامیانه ای که روح را میجود و شور زندگی را میمیراند و شعله هر اشتیاقی را در دل انسان فرو می نشاند.و شگفت اینکه به اسم حکمت و پند و اندرز و روش درست زندگی بیان می گردد.
اگر دوستان عزیز تمایلی به پی بردن به سستی این دست اندیشه ها که همچون تارهای عنکوبت ذهن اکثر جوامع انسانی را در بر گرفته دارند مطالعه این کتاب توصیه می نمایم.
از خدمت صادقانه ي شما نهايت تشكر را دارم با آرزوي موفقيت روزافزون:-)
به نظر می آد باید در بخش فلسفه باشه نه اینجا!(!)
با سلام
با سپاس از كتابها و سايت بسيار مفيد شما:-)
نقد حکمت عامیانه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک