در غرب خبری نیست
نویسنده:
اریش ماریا ریمارک
مترجم:
هادی سیاح سپانلو
امتیاز دهید
ترجمه دیگر
✔️ این کتاب نه در بارهی جنگ، بلکه در بارهی پس از جنگ است و اینکه پس از تجربهی مرگ، چگونه میتوانیم زندگی کنیم؟““
در غرب خبری نیست“ مشهورترین رمان ضدجنگ در سراسر جهان است. اریش ماریا رمارک، نویسنده و روزنامهنگار آلمانی، پس از انتشار این رمان به یک باره معروف شد. اما این رمان بخاطر موضع سیاسیاش از همان آغاز بحثبرانگیز بود.
اریش ماریا رمارک در مصاحبهای در بارهی رمان “در غرب خبری نیست“ گفته است: «به نظر من بدیهی مینمود که آدمها صلحطلب یا ضدجنگ باشند. همیشه فکر میکردم که همهی انسانها مخالف جنگاند، تا آنکه دریافتم کسانی هم هستند که موافق آناند، بخصوص کسانی که خود مجبور نیستند در آن شرکت کنند!
امکان داشت که رمان “در غرب خبری نیست“ اصلا منتشر نشود. انتشاراتی بزرگ ساموئل فیشر علاقهای به انتشار این اثر نشان نداد، چون گمان میکرد که کسی به موضوع رمان علاقه نداشته باشد. اما این اشتباهی بود که انتشارات اولشتاین برلین از آن بهره برد. کتاب در ۳۱ ژانویهی سال ۱۹۲۹ منتشر شد و بحثی داغ را برانگیخت. در فضای دورهی پس از جنگ جهانی اول که بیش از هر چیز حماسهسازی طرفدار داشت، رمان “در غرب خبری نیست“ را خیانت به سربازان آلمانی دانستند.
اریش ماریا رمارک در رمان “در غرب خبری نیست“ به فجایع جنگ جهانی اول میپردازد. وی از نگاه پاول بویمر، سرباز جوان داوطلب آلمانی، مبارزه برای بقا در سنگرها و جبهههای جنگ را تشریح میکند، سنگرهایی که مدام به آنها با خمپاره و گاز سمی حمله میشد.
برای رمارک “در غرب خبری نیست“ اثری ادبی بود که خیانت به جوانان را بازتاب میداد، جوانانی که معلمان و دستگاه عظیم حکومتی آنان را تشویق به داوطلب شدن برای شرکت در جنگ کرده بودند، جوانانی که پس از جنگ از آنان به عنوان “نسل سوخته“ نام میبردند و خود نیز خود را بدین گونه میفهمیدند. رمارک در سال ۱۹۶۳ در مصاحبهای در این باره گفت: «مسئلهی اصلی من، مسئلهای کاملا انسانی بود، اینکه جوانان ۱۸ ساله را، که در واقع باید در برابر زندگی قرار میگرفتند، به ناگهان در برابر مرگ قرار داده بودند و اینکه چه اتفاقی برای آنان میافتد. به این دلیل هم من کتاب “در غرب خبری نیست“ را نه کتابی در بارهی جنگ، بلکه کتابی در بارهی پس از جنگ میدانم، چون پرسش این کتاب این است که چه بر سر ما خواهد آمد؟ ما پس از این، پس از تجربهی مرگ، چگونه میتوانیم زندگی کنیم؟»
بیشتر
✔️ این کتاب نه در بارهی جنگ، بلکه در بارهی پس از جنگ است و اینکه پس از تجربهی مرگ، چگونه میتوانیم زندگی کنیم؟““
در غرب خبری نیست“ مشهورترین رمان ضدجنگ در سراسر جهان است. اریش ماریا رمارک، نویسنده و روزنامهنگار آلمانی، پس از انتشار این رمان به یک باره معروف شد. اما این رمان بخاطر موضع سیاسیاش از همان آغاز بحثبرانگیز بود.
اریش ماریا رمارک در مصاحبهای در بارهی رمان “در غرب خبری نیست“ گفته است: «به نظر من بدیهی مینمود که آدمها صلحطلب یا ضدجنگ باشند. همیشه فکر میکردم که همهی انسانها مخالف جنگاند، تا آنکه دریافتم کسانی هم هستند که موافق آناند، بخصوص کسانی که خود مجبور نیستند در آن شرکت کنند!
امکان داشت که رمان “در غرب خبری نیست“ اصلا منتشر نشود. انتشاراتی بزرگ ساموئل فیشر علاقهای به انتشار این اثر نشان نداد، چون گمان میکرد که کسی به موضوع رمان علاقه نداشته باشد. اما این اشتباهی بود که انتشارات اولشتاین برلین از آن بهره برد. کتاب در ۳۱ ژانویهی سال ۱۹۲۹ منتشر شد و بحثی داغ را برانگیخت. در فضای دورهی پس از جنگ جهانی اول که بیش از هر چیز حماسهسازی طرفدار داشت، رمان “در غرب خبری نیست“ را خیانت به سربازان آلمانی دانستند.
اریش ماریا رمارک در رمان “در غرب خبری نیست“ به فجایع جنگ جهانی اول میپردازد. وی از نگاه پاول بویمر، سرباز جوان داوطلب آلمانی، مبارزه برای بقا در سنگرها و جبهههای جنگ را تشریح میکند، سنگرهایی که مدام به آنها با خمپاره و گاز سمی حمله میشد.
برای رمارک “در غرب خبری نیست“ اثری ادبی بود که خیانت به جوانان را بازتاب میداد، جوانانی که معلمان و دستگاه عظیم حکومتی آنان را تشویق به داوطلب شدن برای شرکت در جنگ کرده بودند، جوانانی که پس از جنگ از آنان به عنوان “نسل سوخته“ نام میبردند و خود نیز خود را بدین گونه میفهمیدند. رمارک در سال ۱۹۶۳ در مصاحبهای در این باره گفت: «مسئلهی اصلی من، مسئلهای کاملا انسانی بود، اینکه جوانان ۱۸ ساله را، که در واقع باید در برابر زندگی قرار میگرفتند، به ناگهان در برابر مرگ قرار داده بودند و اینکه چه اتفاقی برای آنان میافتد. به این دلیل هم من کتاب “در غرب خبری نیست“ را نه کتابی در بارهی جنگ، بلکه کتابی در بارهی پس از جنگ میدانم، چون پرسش این کتاب این است که چه بر سر ما خواهد آمد؟ ما پس از این، پس از تجربهی مرگ، چگونه میتوانیم زندگی کنیم؟»
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1390/02/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی در غرب خبری نیست
بگذار روزها بیایند و بروند، برای من چیز تازه ای نخواهند آورد...
متاسفانه کیفیت اسکن آن خوب نیست.
ولی چون یه غربی نوشته قبول نمیکنم