رسته‌ها
عدل و صلح
امتیاز دهید
5 / 2.2
با 250 رای
امتیاز دهید
5 / 2.2
با 250 رای
با مقدمه ای از پروفسور مولانا

گفتارهای رئیس جمهوری اسلامی ایران در چهارمین سفر کاری به آمریکا، همراه با عکسهای سفر
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
276
آپلود شده توسط:
khonsa
khonsa
1388/04/26
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عدل و صلح

تعداد دیدگاه‌ها:
51
"... باش تا نفرین ِ دوزخ از تو چه سازد،
که مادران ِ سیاه‌پوش
ــ داغ‌داران ِ زیباترین فرزندان ِ آفتاب و باد ــ
هنوز از سجاده‌ها
سر برنگرفته‌اند!"
ممنون که با گذاشتن این کتاب موجبات شادی و خنده ی ما را فراهم کردید ... :))
فک کنم فحش خورش از هر آدم معاصر دیگه ای ملس تره
تو را چه سود
فخر به فلک بَر
فروختن
هنگامی که
هر غبار ِ راه ِ لعنت‌شده نفرین‌ات می‌کند؟
تو را چه سود از باغ و درخت
که با یاس‌ها
به داس سخن گفته‌ای.
آن‌جا که قدم برنهاده باشی
گیاه از رُستن تن می‌زند
چرا که تو
تقوای خاک و آب را
هرگز
باور نداشتی.

فغان! که سرگذشت ِ ما
سرود ِ بی‌اعتقاد ِ سربازان ِ تو بود
که از فتح ِ قلعه‌ی روسبیان
بازمی‌آمدند.
باش تا نفرین ِ دوزخ از تو چه سازد،
که مادران ِ سیاه‌پوش
ــ داغ‌داران ِ زیباترین فرزندان ِ آفتاب و باد ــ
هنوز از سجاده‌ها
سر برنگرفته‌اند!
[quote='تردید']نمی دونم چرا اما :ای کاش بیداد مروانیان باز می گشت
و کاشکی عدل عباسیان به دوزخ می رفت [/quote]
دستی را که برای حقارت آدمیان بر‌افراشته‌ای بینداز،
دست مهر می‌طلبد کشور ویرانم.
مردمانم به حرام افتادند برای لقمه ای نان
و عجب که تو؛
منادی عدلی و صلح.
چه روزگار مضحکی، چه مضحکه‌ی تلخی.
بالاخره از دیدن یک کتاب که اجازه دانلود ندارد خوش حال شدم :D
وای خدا حتی اسمه این کتاب هم مسخره است :)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):))
عجب صبری خدا دارد ...
اگر من جای او بودم.
همان یک لحظه اول ،
که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهانرا با همه زیبایی و زشتی ،
بروی یکدیگر ،ویرانه میکردم.
عجب صبری خدا دارد ...
اگر من جای او بودم .
که در همسایه ی صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ،
نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ،
بر لب پیمانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد ...
اگر من جای او بودم .
که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامۀ رنگین
زمین و آسمانرا
واژگون ، مستانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد ...
اگر من جای او بودم .
نه طاعت می پذیرفتم ،
نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده ،
پاره پاره در کف زاهد نمایان ،
سبحۀ، صد دانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد ...
اگر من جای او بودم .
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،
آواره و ، دیوانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد ...
اگر من جای او بودم .
بگرد شمع سوزان دل عشاق سر گردان ،
سراپای وجود بی وفا معشوق را ،
پروانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد ...
اگر من جای او بودم .
بعرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ،
تا که میدیدم عزیز نابجایی ، ناز بر یک ناروا گردیده خواری میفروشد ،
گردش این چرخ را
وارونه ، بی صبرانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد ...
اگر من جای او بودم.
که میدیدم مشوش عارف و عامی ، ز برق فتنۀ این علم عالم سوز مردم کش ،
بجز اندیشه عشق و وفا ، معدوم هر فکری ،
در این دنیای پر افسانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد ...
چرا من جای او باشم .
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و ،تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد ...
و گر نه من بجای او چو بودم ،
یکنفس کی عادلانه سازشی ،
با جاهل و فرزانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد ... عجب صبری خدا دارد ...
جناب علی نصر ارزش عدالت در اقتصاد مشخص میشه ، قبض برق تراز عدالت و شعارهای دروغه نه طرز فکر بنده . ظاهرا در قاموس شما عدالت یعنی ترکیدن عده ای از سیری و غمباد خلق عظیمی از گرسنگی . ارزش فکر در دستاورد ملموس آن سنجیده میشه نه در خیال و جلسات سخن پراکنی ،همینکه بسیار از واقعیت دورید و در مدینه ی فاضله ی خیالیتان سیر میکنید و بی خبرید از غم نان هم میهنانتان پر واضح است که نه ایرنی هستید نه مسلمان نه پای بند به اصول اخلاقی انسانیت . لطفا جمع کنید بساط نصیحت گریتان را که امثال من متر و ترازشان در سنجش عدالت و صلح شکمهای گرسنه و نگاه های حسرت بار است ... سخن بسیار است اما همین اندک هم زیادست برای کسانی که خود را به خواب زده اند.
عدل و صلح
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک