رسته‌ها
کوروش کبیر
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 254 رای
نویسنده:
درباره:
کوروش کبیر
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 254 رای
«هارولد لمب» متن انگلیسی این کتاب را در سال 1960 میلادی در نیویورک منتشر کرد.
وی طی چند سفر مطالعاتی به ایران و با تحقیق در تاریخ، ادب و داستان‌های ایران و بعضی ملل مجاور، مقالات و کتاب‌هایی در این زمینه منتشر کرده که تعدادی از آن‌ها به فارسی نیز ترجمه و طبع شده است.
تألیفات معروف این نویسنده نظیر عروس ایران، عمر خیام، چنگیزخان، تیمور لنگ، جنگ‌های صلیبی، سلیمان فاتح، اسکندر مقدونی و... از جمله کتاب‌های این پژوهشگر است.
کتاب «کوروش کبیر» در بهمن‌ماه سال 1335 با همکاری موسسه انتشارات فرانکلین و توسط کتاب‌فروشی زوار در تهران طبع و نشر شد، سبک مولف در تمام این تألیفات، شرح مطالب تاریخ به شکل وصف و داستان است.
در این کتاب تاریخی نامیدن نقاط جغرافیایی با نام‌های وصفی مانند «دریای گیاه» به جای جلگه‌های شمالی اروپا و «سرزمین گود» به جای دره تفلیس، «کوه‌های سفید» به جای کوه‌های قفقاز، «کوه بلورین» به جای دماوند و «دریای کبود» به جای دریای سیاه و نظایر آن، ابهام خواننده را به دنبال ‌دارد.
در باب بعضی از نام‌های دیگر مذکور در کتاب نیز می‌توان با ملاحظاتی اظهار کرد که «ارپیگ» یا «هارپاگوس» به نظر یوستی (دانشمند اهل ماد) حتی از خاندان شاهی بوده و معلوم نیست چرا مولف او را ارمنی دانسته، مادها و ارمنی‌ها با این‌که هر دو از قوم ایرانی بوده‌اند؛ ولی قوم واحد به‌شمار نمی‌رفته‌اند.
این کتاب در هفت بخش تنظیم شده است که می‌توان به شناخت کوروش، آغاز کودکی در کوهستان، سوگند کوروش، گنج کرزوس، در آتش باختری، بابل سقوط می‌کند، دعوت مغ و پایان کار اشاره کرد.
فهرست اعلام، پایان بخش این کتاب تاریخی است که خوانندگان را با واژه‌های اصلی این کتاب آشنا می‌کند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
396
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ramin12345
ramin12345
1390/01/12

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کوروش کبیر

تعداد دیدگاه‌ها:
308
با سلام
خوب دوره ای که در اون زندگی میکنیم دوره روشنفکریه دیگه . اون هم چه روشنفکری ای؟ روشنفکری ای که مسائل 1400 سال پیش و 2500 سال پیش رو با موازین امروزی میسنجند هرچی بگیم که بابا جون اینجوری نیست ها ولی باز برای بعضی ها مرغ یه پا داره.
فکر میکنم بهترین نگرش به تاریخ پادشاهان گذشته ایران را ((سعدی بزرگ)) در سه بیت خلاصه کرده :
حدیث پادشاهان عجم را
حکایت نامهٔ ضحاک و جم را
بخواند هوشمند نیکفرجام
نشاید کرد ضایع خیره ایام
مگر کز خوی نیکان پند گیرند
وز انجام بدان عبرت پذیرند
**حق می ماند اگرچه خوشایند ما نباشد و باطل میرود اگرچه برای آن سینه چاک کنیم. باید پرسید بعد از 100 سال یا 200 سال پس از اینکه از این دنیا رفتیم چه نامی می خواد از ما باقی بمونه؟
فکر کنم قرآن حق و باطل رو بسیار زیبا در قالب مثالی قابل فهم بیان کرده است .در سوره مبارکه رعد آیه 17 خداوند می فرماید:
أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رابِیاً وَ مِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ
خداوند از آسمان آبى فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانه‏اى به اندازه آنها سیلابى جارى شد؛ سپس سیل بر روى خود کفى حمل کرد؛ و از آنچه [در کوره‏ها،] براى به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگى‏، آتش روى آن روشن مى‏کنند نیز کفهایى مانند آن به وجود مى‏آید -خداوند، حق و باطل را چنین مثل مى‏زند!- امّا کفها به بیرون پرتاب مى‏شوند، ولى آنچه به مردم سود مى‏رساند [= آب یا فلز خالص ] در زمین مى‏ماند؛ خداوند اینچنین مثال مى‏زند!
اصلا صحبت من به معنای صحبت های شما نبوود
هیچ جایی من نگفتم آزادی باید خارج از ابعاد درونی به وقوع بپیونده
اما فکر نکنم ساقط شدن یک ظالم ربطی به تزریق آزادی داشته باشد!
نمونه ی بارزش مردم خود ما در رابطه با خائنین یهودی که مردم متمایل به چراغ سبز نشان دادن به اسرائیل برای حمله به ایران نشان میدن، خب تو این سایت در رابطه با این موضوع بیشتر نمیشه توضیح داد امیدوارم خودتون متوجه شده باشید
اگر شما یک دیکتاتور رتا براندازی کنید و به مردم آن سرزمین اجازه ی تصمیم گیری در مورد سرزمینشون بدید، کاری که انجام دادید با اصول آزادی شما در تناقضه???
تازه کار از اونجا شروع میشه که گروها های مختلف به جون هم نیفتن
نمی دانم چرا برای من اینقدر سخت است باور کنم کسی ( حالا چه مسلمانها و چه ایرانی های تحت فرمان کوروش ) صرفا به قصد نجات سایر ملتها از
چنگال ظلم و به قصد برقراری عدل ( و از همین جور شعارها) مخارج گزاف لشکر کشی به سایر کشورها و رنج راه و . . را متحمل شده و در نهایت خودشان را به
کشتن بدهند فقط برای نجات سایر ملتها ! ! ولی به فرض قبول چنین انگاره ساده لوحانه ای آیا آزادی و آگاهی و بینش و بصیرت را می توان به ضرب شمشمیر و از خارج
به یک ملت تزریق کرد و یا اینکه آگاهی و آزادی باید از درون و داخل یک ملت بجوشد ؟
اينگونه نمي شود آزاد مي انديشم اينگونه مي شود آزاد به من مي انديشانند ! به هر حال آزادي با شمشمير هيچ مناسبتي ندارد !
جناب هیرکان کورش درست اندیشیده
خب از اونجا که کورش به ادیان مختلف احترام میگذاشت نه تنها برای رعایت رفتارهای بشردوستانه و انسانی، بلکه برای نشان دادن عزت تفکر و تمدن شکوهمند ایرانی
اگر قرار باشه دینی پاشو از گلیمش درازتر کنه و به اذیت و آزار مردم بپردازه ، خب کوروش که به قصد ایجاد آسایش و آرامش افراد رو در انتخاب دین آزاد میگذاشت بدون شک نمیتونست در چنین شرایطی آروم باشه
کوروش قبل از حمله به ظالمان اول از همه از او تسلیم شدن رو میخواست، بعد با کمترین تلفات شکستش میداد و نوع حکومت رو به انتخاب مردم میگذاشت البته در چارچوب عدالت، واینکه از حاکم اونجا هرچند ایرانی بود میخواست که به آیین مردم اون سرزمین احترام گذاشته بشه ، ولی اجازه ی رشد حماقت های مذهبی هایی که باعث آزار مردم میشد رو نمیداد
درووووووود برررر این سرزمین
ولی بین خودمان باشد.
چند نفر از ما در اصل این کتاب را بارگیری نمودیم که این همه به بحث می پردازیم؟!
کاری به دین وایمان کوروش ندارم ولی تجربه نشان داده کشورهایی که بر مبنای شرایط سیاسی ساخته شده اند، افغانستان، پاکستان، سوریه وحتی ترکیه وعربستان، در برابر بحران ها بسیار آسیب پذیرتر از کشورهایی دارای پیشینه همچون ایران ومصر و ایتالیا می باشند.
وضعیت اقتصادی،اجتمایی و فرهنگی مصریان به هیچروی قایل مقایسه با ایران نیست واگر از منظر اقتصاد نفتی ننگریم، از لحاظ فرهنگی واخلاقی ایرانیان وضعیت بهتری دارند. در دوران خدیوان اتو کشیده شده و فرنگ رفته واپرا دوستی چون سعید پاشا و فواد وفاروق تنها در شهرهایی اروپایی نشین چون قاهره واسکندریه تمدن روبنایی اروپایی وارد شد و در شیوه تفکر بدنه مردم تغییر چندانی روی نداد.
با این وجود مصر در واگیر طاعون عربی همچون سوریه و لیبی از همنپاشید چوناز دیرباز مصریان ساکن دره نیل یگانگی داشتند ولی لیبی همواره سه پاره مجزا بوده ونام "لیبی" یاد آور این مستعمره حاصلخیز ساحلی دوران روم بوده تا سه پاشا نشین مجزای اوایل قرن بیستم.
گمان دارم کوروش و نادر به دین به عنوان ابزار نگریسته و به این نتیجه رسیده بودند که عقاید افراد تا زمانی که در کشورداری اخلال ایجاد ننماید بجای خویش محترم است.
هر چند اینجا سر فصل مناسبی برای تقبیح و تعریف از شعر و شاعری نیست، ولی به حکم ضرورت نکاتی را عرض می کنم:
آن جند آیه از سوره الشعرا را که جناب اخشوروش نقل فرمودند اشاره ایست به کسانی چون بو سفیان، حارث، و عبدالله بن عزیز ،و نصر حارث و مانند ایشان که پیغمبر و اسلام را هجا میکردند.
در احیا علوم الدین، جلد 3 ،ربع مهلکات آمده است:
"..شعر سخن است و شعر نیکو، نیکوست؛ و شعر زشت، زشت....پیغمبر علیهاسلام گفت: ان من الشعر ا لحکمه،ای، بعضی از شعر حکمت است...."
دوستان محترم !
گمان بر اینه که به جای بحثی منطقی ، زبان کودکی گشوده و در اصطلاح امروزمون یک نمایش کل کل رو داریم مشاهده می کنیم.:-)
بنابراین با رعایت احترام به طرفین ، اگر وضعیت همین طور ادامه پیدا کنه، دیدگاه های شما دوستان محترم مشمول حذف قرار می گیره.
لطفا این رویه رو در دیدگاه های منطقی که بر اساس موضوع کتاب هست، به کار نبرین.(!)

من هم معتقدم که رفتارهای انسانی، با عینک خدایی در قرآن دیده شده است. به همین جهت هم هست که لحظات محمدی بی مفهوم است.
جناب اخوروش
گمان دارم اگر کوروش زنده بود ودسترسی به شبکه جهانی اینترنت داشت از شما برای داغ نمودن مبحث او بسیار سپاسگذار می بود.
من معتقد هستم که هست,تنها تعییر , تغییر نمیکند.شاید بخاطر این باشدکه میگویم لحظات تکرار نمیشوند, بس چطور میتوان انسان های 1400 سال قبل را با انسان های قرن 21 مقایسه کرد.
کوروش کبیر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک