آذری یا زبان باستان آذربایجان
نویسنده:
احمد کسروی
امتیاز دهید
این کتاب به بیگانه پرستانی که میخواهند برای آذربایجان و آذربایجانی ملیت جدا ، زبان جدا و تاریخ جدا بسازند با دلیلهای دانشمندانه و گواههای استوار پاسخ دندان شکن داده و مشت سختی بر دهان دروغگوی آنان میزند. این کتاب نشان میدهد که قومیت آذربایجان ایرانی زبانش (آذری) و تاریخش همواره با دیگر ایرانیان همبسته بوده و میباشد.
زبان آذری زبانی است از خانواده زبانهای ایرانی غربی که در منطقه آذربایجان (آتورپاتکان) پیش از گسترش زبان ترکی رایج بودهاست و امروزه گستره آن محدود شدهاست. بیشتر دانشمندان ایرانشناس، در بازگویی ریشه تاریخی زبان دیرین مردم آذربایجان، باور دارند که زبان باستانی آذری بازمانده و دگرگون شده زبان مادها است و ریشه آریایی دارد که تاریخدانان و جغرافینویسان اسلامی آن را فارسی(ایرانی)، فهلوی و آذری خواندهاند.
هر چند که مطالعه بر روی این زبان سابقه طولانی در نزد شرقشناسان غربی دارد، اما نخستین پژوهش گسترده روی آن در ایران توسط احمد کسروی انجام گرفت. احمد کسروی تاریخنویس ایرانی، در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان نمونههایی از این زبان و ارتباط آن را با زبان تاتی نشان داد. زبانشناسان با اشاره به وجود زبانهای تاتی و هرزنی در چندین روستای آذربایجان شرقی، اردبیل، نمین، خلخال (کلور)، عنبران، پیله رود و میناباد آنها را از بقایای آن زبان باستانی میداند. زبان «آذری»، یکی از شاخههای زبان پهلوی است که پس از حمله عربها و هجوم اقوام ترک همچنان به زندگی خود ادامه دادهاست. ولی با پا گرفتن زبان ترکی در آن دیار، رفته رفته زبان «آذری» رو به سستی و نابودی نهادهاست. گو اینکه هنوز در پارهای از روستاها و بخشهای آذربایجان نقشی و نشانی از آن باقی است.
پروفسور پیتر گلدن در صفحه ۳۸۶ کتاب خود که یکی از جامعترین کتابها درباره تاریخ گروههای مختلف ترک چاپ شدهاست روند ترکی زبان شدن آذربایجان را به سه مرحله بخش کرده است: نخست ورود سلجوقیان و مهاجرت قبایل اغوز به ناحیه آذربایجان و آران و آناتولی، دوم حمله مغولان که بیشتر سربازان شان ترکتبار بودند، و سوم دوران صفویان که بسیاری از قبایل اغوز-ترکمان قزلباش از آناتولی به ایران سرازیر شدند.
آذری یا زبان باستان آذربایجان :
کسروی درباره ی انگیزه ای پرداختن به این کتاب می نویسد : “...این دفترچه داستانش آن است که سالها در میان نویسندگان ایران و عثمانی کشاکش درباره ی نژاد آذربایجانیان رفتی ،زیرا عثمانیان(دسته ژن ترک) آذربایجان را ترک شماردی ترکی بودن زبان آنجا را دلیل آوردندی . از این سوی نویسندگان ایرانی به خشم آمده تندی ها کردندی و سخنان بی سر و بن نوشتندی ....” از اینرو کسروی در این خصوص به تحقیق پرداخت، و کذب بودن ادعای ترکان را آشکار ساخت .
محمد قزوینی در خصوص این اثر می نویسد : “.... این رساله ی پنجاه و شش صفحه ی از وجنات آن معلوم است که نتیجه ماها و بلکه سالها، زحمت وتتبع است و تقریبا هر سطری از سطور کوچک آن حاکی از مطالعه ی یک کتاب بزرگ است زیرا که در این گونه مواضع بکر و تازه تا کنون کسی قلمی به روی کاغذ نیاورده است...”
بیشتر
زبان آذری زبانی است از خانواده زبانهای ایرانی غربی که در منطقه آذربایجان (آتورپاتکان) پیش از گسترش زبان ترکی رایج بودهاست و امروزه گستره آن محدود شدهاست. بیشتر دانشمندان ایرانشناس، در بازگویی ریشه تاریخی زبان دیرین مردم آذربایجان، باور دارند که زبان باستانی آذری بازمانده و دگرگون شده زبان مادها است و ریشه آریایی دارد که تاریخدانان و جغرافینویسان اسلامی آن را فارسی(ایرانی)، فهلوی و آذری خواندهاند.
هر چند که مطالعه بر روی این زبان سابقه طولانی در نزد شرقشناسان غربی دارد، اما نخستین پژوهش گسترده روی آن در ایران توسط احمد کسروی انجام گرفت. احمد کسروی تاریخنویس ایرانی، در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان نمونههایی از این زبان و ارتباط آن را با زبان تاتی نشان داد. زبانشناسان با اشاره به وجود زبانهای تاتی و هرزنی در چندین روستای آذربایجان شرقی، اردبیل، نمین، خلخال (کلور)، عنبران، پیله رود و میناباد آنها را از بقایای آن زبان باستانی میداند. زبان «آذری»، یکی از شاخههای زبان پهلوی است که پس از حمله عربها و هجوم اقوام ترک همچنان به زندگی خود ادامه دادهاست. ولی با پا گرفتن زبان ترکی در آن دیار، رفته رفته زبان «آذری» رو به سستی و نابودی نهادهاست. گو اینکه هنوز در پارهای از روستاها و بخشهای آذربایجان نقشی و نشانی از آن باقی است.
پروفسور پیتر گلدن در صفحه ۳۸۶ کتاب خود که یکی از جامعترین کتابها درباره تاریخ گروههای مختلف ترک چاپ شدهاست روند ترکی زبان شدن آذربایجان را به سه مرحله بخش کرده است: نخست ورود سلجوقیان و مهاجرت قبایل اغوز به ناحیه آذربایجان و آران و آناتولی، دوم حمله مغولان که بیشتر سربازان شان ترکتبار بودند، و سوم دوران صفویان که بسیاری از قبایل اغوز-ترکمان قزلباش از آناتولی به ایران سرازیر شدند.
آذری یا زبان باستان آذربایجان :
کسروی درباره ی انگیزه ای پرداختن به این کتاب می نویسد : “...این دفترچه داستانش آن است که سالها در میان نویسندگان ایران و عثمانی کشاکش درباره ی نژاد آذربایجانیان رفتی ،زیرا عثمانیان(دسته ژن ترک) آذربایجان را ترک شماردی ترکی بودن زبان آنجا را دلیل آوردندی . از این سوی نویسندگان ایرانی به خشم آمده تندی ها کردندی و سخنان بی سر و بن نوشتندی ....” از اینرو کسروی در این خصوص به تحقیق پرداخت، و کذب بودن ادعای ترکان را آشکار ساخت .
محمد قزوینی در خصوص این اثر می نویسد : “.... این رساله ی پنجاه و شش صفحه ی از وجنات آن معلوم است که نتیجه ماها و بلکه سالها، زحمت وتتبع است و تقریبا هر سطری از سطور کوچک آن حاکی از مطالعه ی یک کتاب بزرگ است زیرا که در این گونه مواضع بکر و تازه تا کنون کسی قلمی به روی کاغذ نیاورده است...”
آپلود شده توسط:
Reza
1388/04/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آذری یا زبان باستان آذربایجان
اما دوستان ديگري كه به اين بحث ميپردازند لزومي ندارد كه براي اثبات مدعاي خود به قوم خاصي توهين كنند.چه شما جناب angilكه ناگهان احساساتي مي شوي وشما هم جنابsansizكه اشتباه يكي را با اشتباه بزرگتر پاسخ ميگويي. اين توهين ها به فرد خاصي نيست كه بشود از آن گذشت به قوم خاصيست. بنابراين مواظب گفته هاي خود باشيم.
منتظرم تا تكليف اين واژه از طرف جناب arkallمشخص شود.اگر ايشان اين كار را نكردند،از نظر من به هيچ وجه صلاحيت دم زدن از مشكلات مردم آدربايجان را ندارند. تشكر
من نيز هيچ علاقهاي ندارم كه مرزهاي ايران چنان كه شما بدان اشاره كردهايد پابرجا بماند. اين مرزها صد البته كه ساختگي و تحميلي است. مرزهاي ايران بسيار فراتر از اينهاست. سرزمينهاي بسياري در وراي اين مرزها قرار دارند كه امروزه نامهاي مجعولي چون «جمهوري آذربايجان»، «جمهوري ارمنستان»، «افغانستان»، «امارات متحده عربي»، «بحرين» و... بر آنها گذاشته شده و پر واضح است كه بخشي از قلمروي تاريخي ايران زمين هستند كه با زورگويي و دسيسه چيني استعمارگران روسي و انگليسي از ايران جدا شده اند. در مواردي كه قراردادي امضا شده نيز پژوهشهاي حقوقي نشان دادهاند كه آن قراردادها فاقد مبناي حقوقي و لذا غير قانونياند. جاي تاسف است كه شما كه خود را به لحاظ فرهنگي به هم ميهنانمان در اران و شروان (ايران شمالي) نزديك ميدانيد به جاي آنكه خواستار بازگشت آنها به دامان ميهن شويد، اينك خود را به ابزار سلطهگران غربي تبديل كردهايد.
جناب arkal گوشهاي ما دراز نيست، لطفاً حداقل مثالهايتان را منطقيتر بيان كنيد. شعور مخاطبان خود را بيش از حد دستكم گرفتهايد. كل درآمد ايران از تمامي بخش معدن زير 10 ميليارد دلار است، و اصلا قابل مقايسه با درآمد دهها ميلياردي نفت نيست. (محض اطلاعتان عرض كنم كه ليسانس بنده مهندسي معدن است و اتفاقا به دليل دروس دانشگاهي مدتي در معدن مس سونگون هم كار كردهام. سونگون هم يكي از معادن مهم ايران است، اگرچه نه به اندازه مس كرمان). اين خود يك مثال از آن است كه آنها كه شما را تحريك كردهاند چه اطلاعات مغشوش و نادرستي بارتان كردهاند. اين حرفهاي عوامانه را كنار بگذاريد كه مثلاً درآمد ما را ميفرستند براي شهرهاي ديگر! آخر دولت ايران چه نفعي ممكن است از اين كار ببرد؟ برخلاف آنچه شما مدعي شدهايد اتفاقاً رونق اقتصادي در يك منطقه احتمال تجزيه طلبي را كاهش ميدهد. همواره بر اين عقيده بودهام كه اگر دولت ايران دست به سرمايهگذاري گستردهاي در كردستان بزند، جريانهاي جدايي طلب از ميان خواهند رفت. اين را تاريخ نشان داده است.
شخصي با نام كاربري sansiz هم بخشي از اين صفحه را سياه و مشغول كرده است. من او را در حدي نميدانم كه وقت خود را برايش تلف كنم.
باز هم توهین: الغ بیک/قاروره و ....خوب ادب پارسها بیش از این نیست،و چه واژه ای خوبی روی صدای سگهای خودشون گذاشتن ، « پارس »! پس لطفا پارس نکن آقای پارس
مثالرو نگاه کنید تو رو خدا «شتر»؟ «هوا پس است»؟ کلمه «من»؟
پسرجان !ما هم توی ترکی از بدنیاآمدن گوساله تا گاو شدنش بیش از 10 واژه داریم که نه توی پارسی شما هست نه توی عربی! البته شاید اسم توـ که الان یادم نمیاد ـ توش باشه (لطفا دیگه توهین نکن و مثه یک انسان به بحث ادامه بده ، لطفا ، لطفا ، لطفا )
پسرجان!«هوا پس است» جمله است .خوب چرا ترجمه یک کتاب از زبانی به زبان دیگر سخت است؟چون بسیاری از جمله ها معادل ندارن در زبان دیگر مثل همونکه میگن « دماغت چاقه»؟یا به ترکی ،دور نریم شعر شهریار «غورد گچینین شنگولسین یینده » تو هر چقدر هم به زبان ترکی آشنا باشی ولی تورک نباشی لذت این جمله رو نمی فهمی ،تو اگربخاوی «شنگولسین» رو به فارسی برگردونی میشه «شنگولشو» .آیا کسی که آثار شکسپیر(مثلاهملت) رو ترجمه میکنه می تونه همون جور که اصل اثر هست به مخاطب منتقل کنه ؟لطفا باز هم لطفا (درست فکر کن)
چقدر مثال ابلهانه ای «من »!؟، کلمه من هم واسه خودتو کردید یعنی ترکیه استامبول هم که میگه من اومد از ایران این واژه رو برد نه ؟ یا ترکهای جای دیگه؟
اینم می خاستم قبلا تو واژه ها و اسمهایی که معادل فارسی ندارن بنویسم کلمه « بابک » که شما فارسی می دونید از ترکیب دو کلمه ترکیه «بای + بک» می خاید ترجمشم بنویسیم؟ اما خودتون برید پیداش کنید شاید در حین اینکه می گردید1خورده از واژه های (اصیلتو)که فقط فکر می کنید اصیله پیدا کنید!!!!!!!!!
درباره زبانهامون همین بس که روی تمام کالا ها ، نرم افزارها و ... راهنما و طرز استفاده به زبان ترکیش هست ولی زبان اصیل پارسی توش نیست.
همونجور که گفتم من قبل از هر چیز که باشم یک مسلمانم و شمارو هم برادران دینی خودم میدونم نه طرفدار پان تورکم نه طرفدار پان فارس من قبل از همه ی اینها یک انسانم که باید به غایتم برسم ، اینها هم بحثهای شماست که اصلتون رو گم کردید و دارید از مرده پرستی و تاریخی که فنا شده حرف می زنید،و ازتمامی انسانهایی که دارن زیر چکمه های جنگ و فقر و سیل و ... که الان هستند و دارن زخمی میشن چشم پوشوندید و دارید از جغرافیا ، جدایی یا وصل آذربایجان و ...حرف می زنید اصلا دنیا واسه شما «پارسیان متعصب» آیا ذره ای به انسان بودنتون کمک خواهد کرد؟اصلا تمام دنیا و آثار هنریش و یا تمام دنیا فارس و زبان اصلی دنیا زبان شما ، آیا به تفکر اینکه از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود تون مدد خواهد رسوند؟
پایان عرایضم،میگن« کور مادرزاد،تصوری از تاریکی نمی تونه داشته باشه چون هیچوقت نور رو ندیده » مثال ، مثال شماست، کمی به خود آمدن بد نیست البته اینا رو به خودمم گفتم امیدوارم همه بیدارشیم و بیندیشیم .
یاشا
فرموده اید که چرا کلمه پارس را برای خود مصادره کرده اید. دوست عزیز! کلمه ایران چند سالیست که در دنیا برای کشور عزیزمان بکار میرود و از ازمنه قدیم نام کشور ما "پرشیا" بود و در دوره پهلوی بود که کلمه ایران بر این سرزمین گذاشته شد. امروز هم در دنیا خیلیها نام ایران را نشنیده اند و شاید فکر کنند نام شهریست در ویتنام! یا رودیست در فرانسه!!(برای مثال عرض کردم) بنابراین اگر از کلمه پرشیا یا پرشین برای اطلاق ایران و ایرانی استفاذه میشود به این دلیل است و لاغیر.
اما استقلال طلبی شما از آنجا بر من شفاف شد که صحبت از بودجه و معادن و ... کردید. نه برادر اشتباه کردی. اینجا عراق نیست که درصدی از درآمد نفتی کردستان را به خودش اختصاص دهند و بگویند برو مستقل شو . خوش آمدی! اینجا بودجه بر حسب نیاز استانها تقسیم میشود نه برحسب فارس و غیرفارس بودن.اگر هم ظلمی میشود(که حتما میشود) برای همه است نه فقط برای آذزبایجان. اصلا چطور است خوزستانیها هم ادعا کنند چون قسمت اعظم نفت کشور از استان ما استحصال میشود نصف بودجه کشور باید مال ما باشد. هان ! چطور است؟! یا مثلا ایالت تگزاس آمریکا بگوید چون ما نفت زیاد داریم بودجه ما را ده برابر کنید!
من یک مازندرانیم و مثل شما جزو اقلیت . زبان ما با فارسی فرق دارد. جزو محرومترین استانها هستیم . کمترین بودجه کشوری به ما اختصاص دارد. اما با همه این اوصاف خود را ا ایرانی میدانیم و به آن هم افتخار میکنیم. در تمام جنگهای تاریخ بر علیه متجاوزان به این مرز پرگهر در صف اول جنگیده ایم،همانند سایر ایرانیان و همان طور که آذربایجانیهای شجاع جنگیده اند. نمیگذاریم یک وجب از خاک کشورمان طعمه بیگانه شود. این بیگانه هر که میخواهد باشد و به هر بهانه ای . چه به بهانه ایجاد ترکستان متحد،کردستان متحد،عربستان متحد یا طبرستان متحد. تو هم ادعا نکن پان ترک نیستی . بر همگان معلوم شد که هستی آنهم از نوع متعصب آن.
ببخشید دوستان! من مثل شما تاریخدان نیستم. فقط حرف دل خود را زدم. اگر اشتباهی بود به بزرگواری خود ببخشید. ولی دیگر نتوانستم در برابر افکار قوم پرستانه این شخص تحمل کنم.
ما دست روی دست نخواهیم گذاشت و مانند دهه های سیاه گذشته بیکار نخواهیم نشست و اجازه نخواهیم داد به خاطر اینکه مرزهای جغرافیایی و سیاسی کشور ایران مثل همیشه باقی بماند به قیمت اینکه فرهنگ،زبان،آداب و رسوم و هویت ودر یک کلام همه چیز سرزمین مادریمان "آذربایجان"زیر چکمه های سنگین وغیرقابل تحمل استبداد فرهنگی و اجتماعی سایر ملت ها و فرهنگ هاو قومیت ها آرام و بی سروصدا و به مرور زمان از بین برود و روزی برسد که فرزندان و کودکانمان و نسل های بعدی یمان با بی هویتی تمام سعی در بر گرداندن ارزش های و ریشه های اصیل و واقعی خویش برآیندولی دیگر کارازکار گذشته باشد.!ودیگر علاجی برای نجات آن چیز های بسیار ارزشمند از گزند آسیب و نابودی کامل وجود نداشته باشدو آنگاه به بدبختی دچار خواهیم شد که تا کنه وجو ملتمان را خواهد آزرد.وشاید آن زمان برای کلمه ی ساده ی ترکی"سو"از هر 100 نفر شاید یکی پیدا شود که معنی آنرا بداند "آب"! و آن زمان زیاد دور نخواهد بود که ننگ هرومرج و پوچی، بی هویتی وبی ارزشی بر اذهان و افکار ملتمان سایه افکنده و در نهایت از صحنه ی گیتی با تراژدی غم انگیزی محو خواهد شدو آن روز، روز پشیما نی و آه و حسرت خواهد بود و دیگر نامی از " فرهنگ ، زبان وهویت ملت آذربا یجان وجود نخواهد داشت"ودر حالت خوش بینانه در موزه های تاریخی آن روز گاران باید بدنبال آثار بجا مانده از تمدن آذربایجان بود!
آیا شما دوستان گرامی، روشنفکران وآزاد اندیشان پارس که مدعی آزادی و کرامت انسانی واصول انسانیت هستید، تاکنون به چنین تراژدی های که همواره ذهن و روح مردمان ملت های تحت فشار و تبعیض مانند آذربایجان و کردستان و... را آزرده کرده است! لحظه ای اندیشده اید.؟
باتشکر از حسن توجه شما دوستان گرامی. به امید روزی که آرامش ، آسایش وخوشبختی و شادکامی برای تمام مردم دنیا...به واقعیت تبدیل بشه.
شما دوستان Persianking و Angil توجه فرمایید که نتیجه و عاقبت افکار "پان فارسیسمی"در کنار افکار "پان ایرانیسمی" این است که ما ملت تورک زبان آذربایجان شاهد این باشیم که فرهنگ،زبان،هویت،تاریخ،وهمه چیزمان را زیر تیغ استبداد تهاجم فرهنگی،تبلیغات فاشیستی،جو سازی و مشکل آفرینی و نابسامانی اجتماعی وغیره شما عزیران پارس زبان به این دلیل واهی و غیر انسانی و غیر منطقی که باید" طول و عرض جغرافیایی و مرز سیاسی کشور ایران از شمال غرب "ماکو"تا جنوب شرق تا "گواتر"واز شمال "دریای خزر" تا کرانه های "خلیج فارس"و از غرب تا شرق باید پابرجا بماند و همیشه بر غرور و بزرگ بینی شما پارسیان مرکز نشین ایران بیافزاید که این ایران با وسعت پهناور خود همیشه در خدمت اکثریت شما فارس ها ی ساکن شمال و مرکز ایران یا همان فلات ایران عزیز باشد و لاغیر و از طریق دیگر شعار پوپولیستی " ملت ایران" را بدهید واز سوی دیگر هویت سایر ساکنین این مرز جغرافیایی را انکار کنید.(با توجه به اینکه تمرکز شریان اقتصادی کشور با اولویت مناطق فارس میباشد و نزدیک به 85 صنایع بزرگ ایران با توجه به آمار دولتی در تهران ،اصفهان و بخشی دیگر در شمال قرار دارد. به عنوان مثال دیگر بودجه شهر تبریز در سال 1386 بنا اعلام منابع رسمی استانداری و شهرداری کلانشهر تبریزدر مجموع نزدیک 140میلیارد تومان بود درحالی که بودجه شهر اصفهان بالغ بر 850میلیاد تومان در آن سال بود !)معادن آذربایجان من جمله (معدن مس سونگون اهر)استخراج میشود در حالی که ارزش افزوده ی آن بعد فراهم آوری و استحصال برابر چندین سال صادرات نفت ایران است ولی ازدر آمد آن هیچ نفعی چشمگیر و قابل لمسی بر زندگی و دیار مردمان ساکن این دیار مشاهده نمی شود و تمام سرمایه ها بدست آمده به سوی مناطق مرکزی فارس نشین هدایت میشود مبادا با پیشرفت و رونق اقتصادی مناطق تورک زبان، ملت آذربایجان مدعی استقلال خود شود،لذا تورک و سایر ملت ها باید همواره زیر دست و نیازمندو تحت سلطه ی کامل پارس ها قرار داشته باشند.گاز و نفت از خوزستان و بوشهر و خلیج فارس استخراج میشود ولی این طلای سیاه و گاز برای اعراب ساکن آنجاکه سرزمین مادریشان میباشد و این در آمد های هنگفت که از خاک وطنشان بدست می آید هیچ نفعی برا آنها ندارد.ولی مناطق فارس نشین در اولویت استفاده از منابع ملی قرار دارند. پس با گفتن چند مورد از صدها مظالم زیادی که همواره بر آذربایجانی ها و سایر ملت ها و قومیت های مقیم در ایران رفته است باید دنبال چاره ای بود ونتیجه ای که در نهایت از بحث های ذکر شده در بالا میتوان گرفت به طور خلاصه چنین است :
ادامه در صفحه بعد...
1-درجواب سوال اول اینکه در ترکیه که با زبان ترکی با لهجه ی استانبولی صحبت میشود،نزدیک به شصت دانشگاه بین المللی وجود دارد که از همه جای دنیادانشجویان برای تحصیل به آن مراجعه می کنند،دو زبان برای گزینش مورد قبول می باشد گروه اول دانشگاه های تماما انگلیسی زبان و گروه دوم ترکی میباشد.ودر جمهوری اذربایجان باکو هم اغلب دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی با زبان ترکی تدریس میکنند و گروه کمی از دانشگاه ها انگلیسی زبان و روسی زبان میباشد.و اگر دوست عزیزمان Angilمایل به دیدن مستندات هستند،حتما یک سری به گوگل زده وبه سایت ها و موسسات ارائه دهنده ی خدمات تحصیلی در خارج کشور و آژانس های تحصیل در خارج رجوع کنند.حتما جواب سوال های غیرمنطقی خود را خواهند گرفت.
2-در مورد حرف زدن مردم ترک زبان آذربایجان در صورت حذف لغات فارسی از آن مانند انسان های اولیه با ایما و اشاره و دست وپا باید چنین گفت که،این استباط شما نهایت افکار فاشیستی و روحیه ستیزه جویی شما را نسبت به دیگران و اثبات برتری جویی زبان و فرهنگ خود،را نشان میدهد ودر بین محافل آزاد اندیش و علمی چنین طرز فکری همواره محکوم به فناست.لذا جهت توجیه بیشتر دوست عزیزمان Angilعرض میکنم به کتاب صورتی رنگ "دکتر دوزگون" که دیگر چاپ ممنوع میباشد،و در آن بیش از1050لغت کاملا اصیل ترکی را که در زبان محاوره ای و ادبی زبان فارسی خیلی رایج است ،مورد بحث قرار داده است،مراجعه کنند تا دریای زبان و ادبیات تورکی برایشان تا حدودی روشن شود.
شما دوستان فرهیخته که "بابک" را به همراه کلمه ی پارس " Baback Is Persian Great Hero"و با کلاه و نیزه ی هخامنشی در محافل بین المللی به نفع خود مصادره میکنید تادر مقابل فرهنگ تحمیل شده ی پان عربیسم بر فرهنگ پارس جهت هویت و اعتبار بخشیدن به خود گامی برداشته باشید!آیا توجهی به غیر از "ایرانی بودن به معنای پارس و پارسی گوی"برای ان دارید ودر کل ایرانی بودن مساوی با پارس بودن و بقیه ملت ها و قومیت ها زرشک و کشک تشریف دارن؟این ایرانی که شما از آن دم میزینید بلای دیگر ملت های غیر پارس مقیم در ایران فعلی شده است عزیز جان من!؟با این وضعیت کردها و لرها و بلوچ ها و عرب ها و... چگونه امید ی برای حفظ فرهنگ و زبان و اصالت خویش خواهند داشت.به طور کلی ایران مساوی است با پارس و پان فارسیسم.این حس رو اکثریت قریب به اتفاق ساکنین ایران فعلی بجز فارس ها خوب درک میکنند.
1-واژه ی "بیسواد" به معنی غیر علمی و بدون تحصیل علم ودرک واقعیت مطلب از روی منابع و مستندات ضعیف و بدون تفکر حرف زدن شما نشأت میگیرد.
2-کلمه ی "جاهل"به خاطر اینکه، انسانی که خود را گرفتار گژ اندیشی و سخن مغرضانه با هدف اثبات نظر خود به هر طریق ممکن میکند ( اعم از توهین، فحاشی،ابله خواندن،بی شرم وخا ئن و وطن فروش و جدایی طلب خواندن و...)وتجاهل به هر نحو که نظر مخالف و متفاوت دیگران را برنتابد ودر نتیجه به پرخاشگری و تخریب شخصیت و و آرم و انگ جدایی طلب وغیره زدن میپردازد.مانند کاربران گرامی Persianking و Angil.
3-برای طرفداران افکار " Persianking و Angil." از کلمه "جائر" استفاده کرده ام به این دلیل که واقعیت مطلب را نمیگویید و سعی در فرافکنی و گریختن از بحث اصلی هستید وبا توهین به شعور و درک ملت آذربایجان و تحقیر زبان،فرهنگ،و...میخواهید خود وملت فارس را برتر و قیم سایر اقوام و ملت های ساکن ایران نشلن دهید با شعار حفظ ایرن ازتجزیه شدن ،ودر آن سوی دیگر با تحمیل زبان و فرهنگ و تاریخ اغلب غیر واقعی خویش و خود برتر بینی و تبلیغات پان فارسیستی و اهمیت ندادن و تخریب و از بین بردن زبان ، ملیت، موجودیت وفرهنگ سایرین بر طبل دشمنی و نفاق میکوبید.
4-واژه ی "افکار غیر انسانی"رابکار بردم چون از زمینه بحث های شما فقط بوی دشمنی و افکار غیر انسانی می آید نه چیز دیگر.چون کسی که به "امانیسم"و انسانیت حقیقی ایمان داشته باشد و با تمام وجود بدان پایبند باشد،به هیچ انسانی اعم از سیاه و سفید، کرد ترک و فارس و..به این دلیل که فرهنگ و زبان ،ملت و سرزمین مادری خود رابا تمام وجود دوست دارد وسعی در حفظ آن وپاسداری ازآن میکندوبدان به عنوان اصول و وظیفه ی انسانی ارزش قائل است،آیا باید مورد توهین وسرزنش قرار گیرد تنها با این استدلال که مرز جغرافیایی کشوری به نفع ملت و قومی از بین نرود ولی فرهنگ ،زبان ،ادبیات وتمام موجودیت سایر اقوام و ملت ها به مرور تحت احاطه و سرکوب دژخیمان آن قوم غالب،مغلوب گشته و از بین برود؟
5-کلمه ی"شرور" در گفتار بنده جهت توهین به طور مستقیم به شخص و یا فردی بکارگرفته نشده است،بلکه به صورت تلویحی یعنی "افکار شرورانه" آن هم برای تأکید بیشتر بر زشتی افکار "فاشیستی و آنارشیستی و توتالیتر "و نفی مصادره ی مطلوب،و روشنگری برای عمق این نوع افکار پلید و مورد نکوهش در همه جای دنیا که انسان را از واقعیت انسان بودن دور میسازد، بکاررفته است،به عبارت دیگر افکار و طرز فکر افراطی داشتن نسبت به دیگران شر و ضرر دارد نه خیر و خوبی.
6-"اراجیف و مهملیات" به دیل که سخنان و حرف های شما کاملا بیهوده وغیر علمی و خلاف مستعمل واز روی احساس عمیقا ناسیونالیست افراطی سرچشمه میگیرد و منشأ جهل و تاریک اندیشی در حین مباحث میباشد.
7-"فاشیسم" به معنی اینکه طرفداران مسلک و اندیشه ای یا قوم یا ملتی سعی در نفی دیگران و مصادره هر حق و حقوقی به نفع خویش و برتری جویی به هر نحو ودر نهایت به زیر کشیدن سایرین ودر معنای دقیق تر ایجاد استبداد فرهنگی،سیاسی ،جغرافیایی،اقتصادی وهر آنچه در بطن جوامع انسانی مورد کنش و و اکنش می شود،به نفع عده و،گروه ،قوم ویا ملتی سلطه طلب و توتالیتر .
در بقیه مواردی که آقای Persiankingفاکتور گرفته اند (منظور استنباط منطقی و جواب قاطعانه ی بنده Arkal66رابه عنوان پیراهن عثمان در دست گرفته و گوش عالم را با مظلوم جلوه دادن خود و طرفداران خود کر کرده اند)اگر پرانتز را برداشته و چند جمله ای افکار خود را با درایت و به صورت کاملا ریاضی وبا پایبندی به اصول مباحثه و منطق بسط دهند تا دیگران نیز از مغاطله و سفسطه گرایی این دوست عزیز،نهایت استفاده را ببرند.
دوست من کاملا موافقم در مورد تاریخ سازیه جعلی بسیار حساسم اما اگر ما بخوبی بحث رو پیش ببریم و با زبون نرم بیننده ی خارج گود حقو براحتی تشخیص میده و دچار تعصب قومی نمیشه.بلاخره باید فرقی بین حق و ناحق باشه که گفتار و کردار ناحق لرزان وشکنندس.