رسته‌ها
آذری یا زبان باستان آذربایجان
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 445 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 445 رای
این کتاب به بیگانه پرستانی که میخواهند برای آذربایجان و آذربایجانی ملیت جدا ، زبان جدا و تاریخ جدا بسازند با دلیلهای دانشمندانه و گواههای استوار پاسخ دندان شکن داده و مشت سختی بر دهان دروغگوی آنان میزند. این کتاب نشان میدهد که قومیت آذربایجان ایرانی زبانش (آذری) و تاریخش همواره با دیگر ایرانیان همبسته بوده و میباشد.
زبان آذری زبانی است از خانواده زبان‌های ایرانی غربی که در منطقه آذربایجان (آتورپاتکان) پیش از گسترش زبان ترکی رایج بوده‌است و امروزه گستره آن محدود شده‌است. بیشتر دانشمندان ایران‌شناس، در بازگویی ریشه تاریخی زبان دیرین مردم آذربایجان، باور دارند که زبان باستانی آذری بازمانده و دگرگون شده زبان مادها است و ریشه آریایی دارد که تاریخ‌دانان و جغرافی‌نویسان اسلامی آن را فارسی(ایرانی)، فهلوی و آذری خوانده‌اند.
هر چند که مطالعه بر روی این زبان سابقه طولانی در نزد شرق‌شناسان غربی دارد، اما نخستین پژوهش گسترده روی آن در ایران توسط احمد کسروی انجام گرفت. احمد کسروی تاریخ‌نویس ایرانی، در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان نمونه‌هایی از این زبان و ارتباط آن را با زبان تاتی نشان داد. زبان‌شناسان با اشاره به وجود زبان‌های تاتی و هرزنی در چندین روستای آذربایجان شرقی، اردبیل، نمین، خلخال (کلور)، عنبران، پیله رود و میناباد آنها را از بقایای آن زبان باستانی می‌داند. زبان «آذری»، یکی از شاخه‌های زبان پهلوی است که پس از حمله عرب‌ها و هجوم اقوام ترک همچنان به زندگی خود ادامه داده‌است. ولی با پا گرفتن زبان ترکی در آن دیار، رفته رفته زبان «آذری» رو به سستی و نابودی نهاده‌است. گو اینکه هنوز در پاره‌ای از روستاها و بخش‌های آذربایجان نقشی و نشانی از آن باقی است.
پروفسور پیتر گلدن در صفحه ۳۸۶ کتاب خود که یکی از جامع‌ترین کتاب‌ها درباره تاریخ گروه‌های مختلف ترک چاپ شده‌است روند ترکی زبان شدن آذربایجان را به سه مرحله بخش کرده است: نخست ورود سلجوقیان و مهاجرت قبایل اغوز به ناحیه آذربایجان و آران و آناتولی، دوم حمله مغولان که بیشتر سربازان شان ترک‌تبار بودند، و سوم دوران صفویان که بسیاری از قبایل اغوز-ترکمان قزلباش از آناتولی به ایران سرازیر شدند.
آذری یا زبان باستان آذربایجان :
کسروی درباره ی انگیزه ای پرداختن به این کتاب می نویسد : “...این دفترچه داستانش آن است که سالها در میان نویسندگان ایران و عثمانی کشاکش درباره ی نژاد آذربایجانیان رفتی ،زیرا عثمانیان(دسته ژن ترک) آذربایجان را ترک شماردی ترکی بودن زبان آنجا را دلیل آوردندی . از این سوی نویسندگان ایرانی به خشم آمده تندی ها کردندی و سخنان بی سر و بن نوشتندی ....” از اینرو کسروی در این خصوص به تحقیق پرداخت، و کذب بودن ادعای ترکان را آشکار ساخت .
محمد قزوینی در خصوص این اثر می نویسد : “.... این رساله ی پنجاه و شش صفحه ی از وجنات آن معلوم است که نتیجه ماها و بلکه سالها، زحمت وتتبع است و تقریبا هر سطری از سطور کوچک آن حاکی از مطالعه ی یک کتاب بزرگ است زیرا که در این گونه مواضع بکر و تازه تا کنون کسی قلمی به روی کاغذ نیاورده است...”
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
53
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1388/04/11

کتاب‌های مرتبط

زبان پاک
زبان پاک
4.1 امتیاز
از 282 رای
The Map
The Map
4.7 امتیاز
از 9 رای
A Companion to Translation Studies
A Companion to Translation Studies
5 امتیاز
از 2 رای
واژه نامه پازند
واژه نامه پازند
4.5 امتیاز
از 6 رای
Functional Categories
Functional Categories
0 امتیاز
از 0 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آذری یا زبان باستان آذربایجان

تعداد دیدگاه‌ها:
1324
شاه پشمك عزيز. تو حرفي براي گفتن نداري وگرنه بي سرو پا بودنتو خيلي جاها ثابت كردي.(مثلا تو بحث هاي مربوط به شريعتي،هرجا كه كم مياري همه رو بچه،كم خوان، پرمدعا و روشنفكرنما ميخواني) امشب هم منتظر باش ميخوام كسروي رو از لحاظ تاريخي داغون كنم، تا بهت نشون بدم كه كتاب خوندن يعني چي. ضمنا با بعضي دوستاي من هم خوب حرف نميزني. مؤدب باش. اون عكس ستارخان رو هم عوض كن. چون (...)
[color=#990000]دوست عزیز، خواهش کردم از به بیراهه بردن بحث خودداری کنید.[/color]
[edit=hamid]۱۳۸۹/۰۶/۰۵[/edit]
جواب بی سر و پایی چون تو خاموشی است. ترجیح می دهم در برابر توهین هایت سکوت کنم، وگرنه چه فرقی است میان من و تو؟!
دوستان عزیز، محبت کنید گفتگوی جاری رو همچنان بدون توهین، تحقیر و تمسخر یکدیگر ادامه دهید.
دوست عزيز
ابتدا بگذاريد روش تحليل متن را به صورت عملي به شما ياد بدهم تا در مورد فوكو و دريدا اينجوري سرسري حرف نزني. اتفاقا از اين منظر هيچ كتابي و هيچ اثري كلام الهي نيست و به راحتي ميشود آن را ساختارشكني كرد.ياد بگير.
به نظر ميرسد مشكل كسروي در نگاشتن اين كتاب اين است كه خود را در يك دوراهي ميبيند. از طرفي يا بايد مردم آذربايجان را به نژاد ايراني نسبت دهد و يا بايد ناخالصي و تلفيق اين نژاد را بپذيرد. اينجاست كه او به مشكل برميخورد و به اصطلاح متن دچار شكاف ميگردد، ببينيم:
"آذربايجان زبان و نژاد خود را (در تلفيق با عرب) از دست نداد و كم كم تازيان با آنان درآميخته و نابود گرديدند." (ص10) در حاليكه خود ميگويد "رشته كار تا دويست سيصد سال در دست آنان بود". گيرم كه هيچ آميزشي بين اعراب و آذربايجانيان صورت نگرفته باشد، كه بعيد است . اما آن نژاد عربي كه دو يا سه قرن در ايران بودند به كجا رفتند؟ تو گويي مردم آذربايجان چون اسيدسولفوريك بودند كه جسمي را در خود حل كردند و خود بدون تغيير باقي ماندند. كسروي مجبور است كه براي توجيه گفته هاي خود از يك اسانس مردم آذربايجان صحبت كند كه همواره بدون تغيير باقي مي ماند. همين مشكل را در هم در روايت خود،در مورد ورود تركان به ايران دارد. در حاليكه (ص10) "از نژاد و زبان" صحبت ميكند نه نژاد يا زبان، چراكه ايندو را با يكديگر يكي ميداند، (بايد به خاطر داشته باشيم كه كل بحث كسروي راجع به اثبات تمايز بين آذريها و تركهاست)از ورود تركان به ايران ميگويد. مجددا حضور خود تركان در آذربايجان به حاشيه رانده ميشود و تنها از گسترش زبان آنها حرف ميزند. انگار كه مجددا مردم آذربايجان چيزي هستند بدون تغيير و تنها بالاجبار مجبور شدند كه زبان تركان مهاجم را بپذيرند و در اسرع وقت مجددا به زبان فارسي روي مي آورند. بنابراين صحبت از اين ميكند كه مردم آذربايجان گرايش بسياري به زبان فارسي دارند. (نژاد و زبان مثل دو معشوقي هستند كه از يكديگر دورافتاده اند و ميخواهند مجددا به يكديگر برسند، اما يك عامل مزاحم و مانع وجود دارد و آن زبان تركي است). اما پرسش اينجاست كه اين تركاني كه وارد ايران شدند، چه برسرشان آمده است؟ يا بايد بپذيريم كه آنان با مردم آذربايجان درآميخته شده اند و نژاد امروز مردم آذربايجان ترك است (دراينصورت .... جان، كوروش به تو هيچ ربطي نداره!) و يا اينكه احمقانه بپذيريم كه تبخير شدند و زبان خود را به يادگار گذاشتند.در مورد ايرادات تاريخي اين كتاب هم فردا صحبت خواهم كرد.
[edit=Reza]۱۳۸۹/۰۶/۰۵[/edit]
جناب rockstone! آن زمان که جنابعالی دست چپ و راست تان را نمی شناختید من نظریات سوسور را می خواندم. نظریه ساختارگرایی وی کتاب الهی نبوده که شما به آن رجوع می کنید تا چوب تکفیر بر سر من بکوبید. همان نظریه را بعدها اندیشمندان دیگری نظیر میشل فوکو ژاک دریدا نقد کردند و فلسفه پساساختارگرایی یا ساختارشکنی را ارائه دادند. دیدگاه های سوسور یکی از هزاران دیدگاه زبان شناسان مختلف جهان است. اما چرا جنابعالی نام او را مطرح کردید. بدلیل اندیشه های سوسور که به قول شما زبانشناسي پيش از خود را ناكارآمد ميديد! اندیشه او بر پایه نقد زبان شناسان پیشین که زبان و تحولات زبانی را از دیدگاه تاریخی بررسی می کردند، استوار بود. همان طور که گفتم این هم صرفا یک نظریه زبان شناسی بود (تعریف نظریه را اگر نمی دانید بخوانید یا بفرمایید من برایتان بنویسم!). اگر شما علاقه دارید لقمه را دور سر خود بچرخانیم و به تحلیل نظریات و تئوری های زبان شناسی بپردازیم، آن بحث دیگری است. اما کتاب کسروی را نقد کنید و بگویید کجای این کتاب مطلبی خلاف واقع نوشته یا به منبعی خلاف واقع استناد کرده،...؟!
درود بر شما دوست گرامی که مخلص کلام را در چند جمله کوتاه بیان فرمودید. هرچند بعید می دانم درک همین چند جمله هم برای برخی از دوستان ساده باشد!
از ديدگاه بسيار قشنگت ممنون
اميدوارم بعضي ها اينو بفهمند كه همه ايراني هستيم با هر رنگ و زبان!!!!!!!!!!!!!!!!!!
زبان آذری زبانی است از خانواده زبان‌های ایرانی غربی که در منطقه آذربایجان (آتورپاتکان) پیش از گسترش زبان ترکی رایج بوده‌است و امروزه گستره آن محدود شده‌است. بیشتر دانشمندان ایران‌شناس، در بازگویی ریشه تاریخی زبان دیرین مردم آذربایجان، باور دارند که زبان باستانی آذری بازمانده و دگرگون شده زبان مادها است و ریشه آریایی دارد که تاریخ‌دانان و جغرافی‌نویسان اسلامی آن را فارسی(ایرانی)، فهلوی و آذری خوانده‌اند.
هر چند که مطالعه بر روی این زبان سابقه طولانی در نزد شرق‌شناسان غربی دارد، اما نخستین پژوهش گسترده روی آن در ایران توسط احمد کسروی انجام گرفت. احمد کسروی تاریخ‌نویس ایرانی، در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان نمونه‌هایی از این زبان و ارتباط آن را با زبان تاتی نشان داد. زبان‌شناسان با اشاره به وجود زبان‌های تاتی و هرزنی در چندین روستای آذربایجان شرقی، اردبیل، نمین، خلخال (کلور)، عنبران، پیله رود و میناباد آنها را از بقایای آن زبان باستانی می‌داند. زبان «آذری»، یکی از شاخه‌های زبان پهلوی است که پس از حمله عرب‌ها و هجوم اقوام ترک همچنان به زندگی خود ادامه داده‌است. ولی با پا گرفتن زبان ترکی در آن دیار، رفته رفته زبان «آذری» رو به سستی و نابودی نهاده‌است. گو اینکه هنوز در پاره‌ای از روستاها و بخش‌های آذربایجان نقشی و نشانی از آن باقی است.
ترک بودن، فارس بودن، لر بودن، کرد بودن، بلوچ بودن، ترکمن بودن، عرب بودن و ... مهم این است که همه در فلات ایران زمین هستیم و یک وطن داریم. و اگر حکومت مساوات را بین همه برقرار کند که هیچ قومی احساس نکند در حقش ظلم شده و احساس نکند برای جبران این حقوق باید جدا شود، حس وطن دوستی جای حس قوم دوستی را میگیرد. وطن ما ایران است حال آنکه اقوام مختلف داریم. اما اشتراکات بیشمار و یک علاقه قلبی نسبت به هم داریم... اگر حاکمیت که قانون و امتیازات را در دست دارد سیاست نادرست پیش بگیرد؛ حس تجزیه طلبی هم شدت میگیرد و به جز این چرا ما اقوام مختلف ایران باید با هم بحث نژادی کنیم!! انتهایش چیست؟! من بهترم... من میخوام جدا بشم تا احیا بشم!! ایران که فقط مال فارس ها نبوده ... مال ترک بوده ، مال کرد بوده ... ما با هم مشکل نداریم. ما از جای دیگری مشکل داریم.
بزار اون مقاله كه ميگي بخونم بعد جواب ميدم
ولي ازت سوال دارم تو خودتو ترك ميدوني يا ايراني؟ منظورم زبان نيست منظورم نژاد؟
آذری یا زبان باستان آذربایجان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک