رسته‌ها
آذری یا زبان باستان آذربایجان
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 207 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 207 رای
این کتاب به بیگانه پرستانی که میخواهند برای آذربایجان و آذربایجانی ملیت جدا ، زبان جدا و تاریخ جدا بسازند با دلیلهای دانشمندانه و گواههای استوار پاسخ دندان شکن داده و مشت سختی بر دهان دروغگوی آنان میزند. این کتاب نشان میدهد که قومیت آذربایجان ایرانی زبانش (آذری) و تاریخش همواره با دیگر ایرانیان همبسته بوده و میباشد.
زبان آذری زبانی است از خانواده زبان‌های ایرانی غربی که در منطقه آذربایجان (آتورپاتکان) پیش از گسترش زبان ترکی رایج بوده‌است و امروزه گستره آن محدود شده‌است. بیشتر دانشمندان ایران‌شناس، در بازگویی ریشه تاریخی زبان دیرین مردم آذربایجان، باور دارند که زبان باستانی آذری بازمانده و دگرگون شده زبان مادها است و ریشه آریایی دارد که تاریخ‌دانان و جغرافی‌نویسان اسلامی آن را فارسی(ایرانی)، فهلوی و آذری خوانده‌اند.
هر چند که مطالعه بر روی این زبان سابقه طولانی در نزد شرق‌شناسان غربی دارد، اما نخستین پژوهش گسترده روی آن در ایران توسط احمد کسروی انجام گرفت. احمد کسروی تاریخ‌نویس ایرانی، در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان نمونه‌هایی از این زبان و ارتباط آن را با زبان تاتی نشان داد. زبان‌شناسان با اشاره به وجود زبان‌های تاتی و هرزنی در چندین روستای آذربایجان شرقی، اردبیل، نمین، خلخال (کلور)، عنبران، پیله رود و میناباد آنها را از بقایای آن زبان باستانی می‌داند. زبان «آذری»، یکی از شاخه‌های زبان پهلوی است که پس از حمله عرب‌ها و هجوم اقوام ترک همچنان به زندگی خود ادامه داده‌است. ولی با پا گرفتن زبان ترکی در آن دیار، رفته رفته زبان «آذری» رو به سستی و نابودی نهاده‌است. گو اینکه هنوز در پاره‌ای از روستاها و بخش‌های آذربایجان نقشی و نشانی از آن باقی است.
پروفسور پیتر گلدن در صفحه ۳۸۶ کتاب خود که یکی از جامع‌ترین کتاب‌ها درباره تاریخ گروه‌های مختلف ترک چاپ شده‌است روند ترکی زبان شدن آذربایجان را به سه مرحله بخش کرده است: نخست ورود سلجوقیان و مهاجرت قبایل اغوز به ناحیه آذربایجان و آران و آناتولی، دوم حمله مغولان که بیشتر سربازان شان ترک‌تبار بودند، و سوم دوران صفویان که بسیاری از قبایل اغوز-ترکمان قزلباش از آناتولی به ایران سرازیر شدند.
آذری یا زبان باستان آذربایجان :
کسروی درباره ی انگیزه ای پرداختن به این کتاب می نویسد : “...این دفترچه داستانش آن است که سالها در میان نویسندگان ایران و عثمانی کشاکش درباره ی نژاد آذربایجانیان رفتی ،زیرا عثمانیان(دسته ژن ترک) آذربایجان را ترک شماردی ترکی بودن زبان آنجا را دلیل آوردندی . از این سوی نویسندگان ایرانی به خشم آمده تندی ها کردندی و سخنان بی سر و بن نوشتندی ....” از اینرو کسروی در این خصوص به تحقیق پرداخت، و کذب بودن ادعای ترکان را آشکار ساخت .
محمد قزوینی در خصوص این اثر می نویسد : “.... این رساله ی پنجاه و شش صفحه ی از وجنات آن معلوم است که نتیجه ماها و بلکه سالها، زحمت وتتبع است و تقریبا هر سطری از سطور کوچک آن حاکی از مطالعه ی یک کتاب بزرگ است زیرا که در این گونه مواضع بکر و تازه تا کنون کسی قلمی به روی کاغذ نیاورده است...”
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
53
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1388/04/11

کتاب‌های مرتبط

Indo-European Linguistics An Introduction
Indo-European Linguistics An Introduction
0 امتیاز
از 0 رای
Principles of Dependency Phonology
Principles of Dependency Phonology
0 امتیاز
از 0 رای
زبان پاک
زبان پاک
4.1 امتیاز
از 83 رای
راهنمای زبان پهلوی
راهنمای زبان پهلوی
4 امتیاز
از 6 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آذری یا زبان باستان آذربایجان

تعداد دیدگاه‌ها:
1324
نقل قول از سانسیز:
اسلام یا ادیان چیزی است که برای پرورش اخلاق در بین آدمیان ظهور کرده؟
آخر برادر من سنتی که از روی جهالت پدران ماست ، ما هم باید برآن سنت باقی باشیم آیا دین بد تورا می خواهد که می گوید در فلان روز از روی آتش پریدن جهالت است،شما که باید بیشتر با آمار کسانی که در مراسم چهارشنبه سوری که از پدران احمق ما به مارسیده است خبردار باشید.آخر این هم شد مراسم!؟
اما نوروز کسی با نوروز شما مخالف نیست،همه هم این روز را مقدس می دانند.

آقای سانسیز برادر من، هموطن من؛ این چه اصطلاحی است که به اجداد نسبت میدهید؟!
من به بدی یا خوبی مراسم کار ندارم. و قضاوتی ندارم. اگر در مراسم ملی این اتفاق ها می افتد در مراسم مذهبی هم این اتفاق ها می افتد! مگر در عزاداری به خودشان قمه نمیزنند!
کسانی محترمانه ایستاده اند و به نشانه سوگواری به سینه خود می زنندو کسانی هم با قمه سر نوزاد خودشان را خونی می کنند، با زنجیر پشت خودشان را خونی میکنند و پیازداغش را زیاد می کنند. آخر این هم شد مراسم؟! آن جهالت است این چیست؟! پس ما نمیخواهیم در مورد خوبی و بدی محتوای مراسم قضاوت کنیم.
در ثانی، وقتی صحبت از پرورش اخلاق می کنید؛ می خواهم ببینم آیا قوانینی چون صیغه کردن زنها به تعداد نامحدود، سنگسار کردن کسی که تا سینه زیر خاک است، قطع دست دزدان، شلاق زدن مجرم و ... اینها اهرم های مناسبی برای پرورش اخلاق هستند؟ این کیفرها _ فقط سنگسارش را در نظر بگیر _ اینها خیلی اخلاقی هستند...
من خودم در خانواده های فارس و یا ترک خیلی سراغ ندارم که موافق با مسألۀ صیغه باشند چون در فرهنگشان این مسأله جا افتاده ای نیست. و تا حدی غیر اخلاقی است! این فرهنگ قومی بوده است که قرآن در میان آنها نوشته شده است. نه ایرانیها.
پس خواهش می کنم چیزی را در دایره تقدس قرار ندهید تا دیگران به دور از توهین بتوانند نقد بکنند و نظر بدهند.
بعد از اين كه شما تذكر داديد دوباره سري به كتاب زدم هر چه فكر كردم چيزي در در مخالفت با نويسنده و شما نيافتم و از اين كه در همه‌ي اين سال‌ها اندكي شك كرده بودم ناراحت شدم ولي باز همان سئوال «كه چي؟» به ذهنم آمد ببخشيد.
ظاهراً گرفتن تابعيت ايراني خيلي خيلي از آن چه فكر مي‌كردم سخت است مثل بقيه‌ي جاهاي دنيا نيست كه تا پاسپورتت را دادند تبعيت آن‌جا را بگيري. تركان بيابانگرد نمي‌دانم كي؟ ولي يك زماني از يك جاي دنيا به اين‌جا آمدند و با آذري‌هاي بومي آميختند و تعدادشان آن‌قدر زياد بود كه همه‌ي آن ها را استحاله كردند و تركي را رواج دادند و خب البته الان سوا كردنشان از بومي‌ها خيلي سخت است و نياز به آزمايشات پيچيده دارد كه به آن كاري ندارم و اين كار نداشتنم چيزي از ارزش‌هاي آزمايشات DNA نمي‌كاهد! بلكه ضرورتي به انجام آن با توجه به هزينه‌هاي بسيار گران آن نمي‌بينم. عده‌اي، توده‌اي، كولوني‌اي يا نامشان هر چه هست يا شما چه مي‌فرماييد؟ به تعداد هر چه كه شما مي‌فرماييد ... ميليون (جاي خالي را با عدد دلخواه پر كنيد) ولي اندكي قابل توجه، به زباني مخصوص بيابانگردان يا به قول حموي نيمزباني كه آذريه ناميده شود و كسي جز از خودشان نفهمد يا به هر اسمي كه متوليان ايران آن را صلاح ببينند، بنامند فرقي نمي‌كند چه ناميده شود صحبت مي‌كنند و دوست دارند آن را بنويسند و در مجامع رسمي استفاده كنند ولي خب بچه شده‌اند و هر دو پايشان را در يك كفش كرده‌اند كه بايد ما از زبان خودمان (كه به نظر من هم ملغمه‌اي است از هزاران هزار واژه‌ي فارسي و بيش‌تر از آن عربي كه آلوده به طرز بيان‌هاي بيابان‌هاي آسياي ميانه و مغولستان است و اتفاقاً بسيار نارسا نيز تشريف دارد) استفاده كنيم. من اگر جاي آقاي رييس جمهور بودم مثل ساركوزي مي‌دادم همه‌ي اين‌ها را لولو ببره از ايران بيرون. البته در اين كار تر هم با خشك مي‌سوزد يعني ممكن است ما به همراه ترك‌ها تعدادي آذري ترك‌نماي ناآگاه را نيز اخراج كنيم كه در اين‌جا بهتر است از رهنمودها و درايت‌هاي مسئولين محترم كمك بگيريم. در جواب آن‌ها كه بچه شده‌اند مي‌گويند تا حق ما را ندهيد مي‌بريم ايران را در آزمايشگاه‌هاي مجهز دنيا با كمك عمّال شرق و غرب با وسايل ساخت سورس تجزيه مي‌كنيم و اين به ما برميخورد و ما با الهام از خط‌‌مشي نه خاور نه باخترمان اورمزد بزرگ گويان به آن‌ها اعلام مي‌كنيم كه نه شما اول قول بدهيد تجزيه نمي‌كنيد تا ما به شما حق بدهيم و آن‌ها مي‌گويند نه اول شما حق بدهيد و اين طور مي‌شود كه كار بالا مي‌گيرد و كمي مشكل به‌وجود مي‌آيد و اندكي به تسلسل مي‌افتيم...
يادم مي‌آيد زماني ما مي‌گفتيم نيروي انتظامي كسي را شكنجه ندهد ولي مسئولين مي‌گفتند كه در آمريكا و اروپا پليس مردم را مي‌زند و شب هم صداوسيما گوشه‌هايي از جنايات آن‌ها را در خيابان‌هاي ديترويت و پاريس نشان مي‌داد ما قانع مي‌شديم ولي هي مي‌گفتيم: «كه چي؟» فكر مي‌كنم كه اين لغت يادگار آن دوران است. چرا به يادم افتاد نمي‌دانم بايد دوباره فرويد بخونم.
در آخر من هيچ‌وقت نگفتم خداي ناكرده متن آقاي كسروي قابل تفسير و تأويلي است من گفتم واژه‌ها و مفاهيم و به دنبالش مثال هم آوردم متن را دوباره بخوانيد.
مرسي
آقای هوشیار عزیز!شما در اولین برخورد با یک شخص،چه چیزی در ذهن مبارکتان نقش می بندد؟ترک بودن و پارس بودن و عرب بدون ...و یا بدی یا خوبی آن شخص،فرض کنید در جایی نیازی به کمک دارید ،وقتی سراغ کسی می روید اول چیزی که درون خودتان به خودتان می گویید این است که « خدا کند حرفم را گوش کند و به من کمک کند» این یعنی اخلاق فرد مقابل .و بعد از کمک کردن اوست که شما با او گرم میگیرید و از نژاد و ...می پرسید
اسلام یا ادیان چیزی است که برای پرورش اخلاق در بین آدمیان ظهور کرده؟
آخر برادر من سنتی که از روی جهالت پدران ماست ، ما هم باید برآن سنت باقی باشیم آیا دین بد تورا می خواهد که می گوید در فلان روز از روی آتش پریدن جهالت است،شما که باید بیشتر با آمار کسانی که در مراسم چهارشنبه سوری که از پدران احمق ما به مارسیده است خبردار باشید.آخر این هم شد مراسم!؟
اما نوروز کسی با نوروز شما مخالف نیست،همه هم این روز را مقدس می دانند.
حرف اینجاست که انسان خود باید انسان باشد،نه انسانیت را از پدران خود ارث برد.
به altay1284
اگر نوشتن کتاب مذکور از جانب کسروی بنا بر شرایط روز بود، خواست‌های قومیت‌ها نیز بر همین نیاز استوار بوده است. به عبارتی اگر کوشش‌های امثال کسروی با این استلال شما مخدوش شود، پیش از او هرگونه حرکت استقلال طلبانه‌ی گروه‌های قومی فاقد اعتبار می‌شود چرا که این نوع جدایی خواهی‌ها و یا خودمختاری فرهنگی و استقلال و ... متاثر از همان اندیشه‌های وارداتی است. وگرنه در کجای تاریخ چنین سخنانی بوده است؟ در حقیقت شما با این استدلال خواسته‌های قومیت‌ها را نیز ناشی شرایط آغازین سده‌ی اخیر برشمردید و به نوعی ناخواسته انکار کردید.
مشکل کردها در ترکیه دقیقا از زمانی آغاز می‌شود که کشوری به نام ترکیه از خاکستر خلافت عثمانی سر در می‌آورد. در معاهده‌ی سور ترکان جوان به کردها قول دادند که در صورت تشکیل کشور ترکیه آنان را به رسمیت می‌شناسند. اما پس از به قدرت رسیدن اتفاق دیگری افتاد و کردها سرکوب شدند. مساله آذری در ایران شباهتی با کرد در ترکیه ندارد. اگر ترکیه کردها را ترک کوهستانی می‌نامد، تا این لحظه حتی یک سند تاریخی هم برای آن ادعا رو نکرده و نخواهد توانست رو کند. اما کتاب مورد اشاره‌ی ما سرشار از این اسناد تاریخی است که مدعای خود را اثبات می‌کند. این که شما می‌فرمایید به مطالب مطروحه در کتاب کاری ندارید خود مبین این است که استدلال کسروی نیرومند بوده و حرفش را مستند زده است. بر خلاف نظر شما باید عرض کنم که از هر متنی هم نمی‌توان هر برداشتی کرد و هر گونه تفسیر نمود. حتی متون ادبی و دینی که به قول رولان بارت از متون باز محسوب می‌شوند و امکان تاویل‌های گوناگون را فراهم می‌کنند نیز این اجازه را به مخاطب نمی‌دهند که هر جور دلش خواست برداشت کند. همین که هیچ کس یک متن هنری را به داروخانه نمی‌برد و درخواست دارو نمی‌کند، مبین این مطلب است که متون اگر چه چند معنا باشند اما «هر معنا» نیستند. خاصه متن مورد نظر ما که از متون بسته است و امکان تفسیرش اندک...
با سلام
از زماني كه با اين كتاب آشنا شدم هميشه بحث‌هاي پيرامون آن برايم جذاب بوده است چرا كه نحوه‌ي برخورد با اين كتاب صرف‌نظر از محتوا نشانگر موضوعي است كه تاريخ معاصر ايران و منطقه را به بحث گرفته است. اين ديدگاه‌ها اكثراً شامل دو موضع كلي بوده است: نخست ديدگاهي است كه از منظر حقانيت تاريخي درست يا غلط كاري ندارم به ملامت استفاده از زبان‌هاي غير فارسي مي‌پرداخت و دوم ديدگاهي كه با سعي در انكار موارد مطرح شده به هر وسيله و سخني مربوط يا نامربوط، صحيح يا نادرست چنگ مي‌انداخت. اوج‌گيري دوباره‌ي اين بحث‌ها با تفاوتي اساسي نسبت به اواخر دوران قاجار و اوايل پهلوي از لحاظ تعداد افراد درگير آن بوده است. اگر در آن دوران مي‌توانستي تعداد را به نام بشماري، اكنون به ده‌ها هزار نفر از هر طبقه و قشري مي‌رسد.
دو ژاندارم و قلدر منطقه ايران و تركيه با تكيه بر ناسيوناليسمي غير عربي تقريباً همزمان با هم اين بحث را شروع كرده‌اند و با هم نيز پيش مي‌برند. آن چه مشابه است تلاش اقتدار (نه لزوماً حكومت مركزي) در تعريف اقليت است. در تركيه كردها با القابي نظير ترك‌هاي كوهي ناميده مي‌شوند و ترك‌ها در ايران، آذري‌هاي ترك‌زبان و به آنان گفته مي‌شود شما اگرچه كردزبان يا ترك‌زبان هستيد با كردها و ترك‌هاي آن سوي مرزها تفاوت داريد و سال‌هاست با اين بهانه‌ها از تحصيل يا ابراز وجود فرهنگي جدي اقليت‌ها جلوگيري مي‌شود. در سال‌هاي اخير حق استفاده از زبان‌هاي مادري به اندازه‌اي جا افتاده است كه اكثر مخالفان اين حق را ياراي مخالفت صريح با آن نيست ولي با طرح مسايلي از قبيل حفظ تماميت ارضي، مصالح ملي، سوءاستفاده‌ي امپرياليسم و... به عدم استفاده از آن توصيه و سپس برخورد مي‌كنند. فضاي بحث‌هاي در گرفته نيز از اين فضاي عمومي مبرا نيست.
آقاي كسروي مرد در جستجوي حقيقت ما در كتاب آذري خود متأثر از فضاي آن روز جهان و ايران همزمان با گذار جامعه و حكومت و تشكيل دولتي مركزي در ايران به سبك وسياق غربي و با دخالت مستقيم آنان در ابتداي كتاب خود هدف از تحقيقات خويش را بيان مي‌كند كه نياز به بازگفت آن نيست. اين كه تا چه اندازه در بررسي متون و منابع تاريخي و .. كتاب توانسته است از پيش‌داوري اوليه‌ي نگارنده يا سلايق وي بري بماند (متن يا روايت بي‌طرف وجود ندارد) مورد توجه من نيست يعني ضروريتي چند فوريتي ندارد.
به نظر من بحث در مورد ارزش علمي اين كتاب و فتاوي سياسي صادر شده بر اساس آن دو مقوله‌اي است كه نمي‌توان همزمان به آن‌ها پرداخت و يا حداقل در فضايي كه همه تصميم خود را از قبل گرفته‌اند ممكن نيست. واژه‌ها و مفاهيم از منظر اين كه چه كسي و با كه صحبت مي‌كند، تفسيرپذيرند و هميشه اقتدار با تعبير به نفع و سنجه‌ي خود آن‌ها را به عنوان حربه‌اي جهت سركوب، توجيه يا ساكت كردن طرف مقابل به كار مي‌گيرد و به اصطلاح مارك مي‌زند و واژه‌هايي مثل وطن، ملي‌گرايي، رژيم و ... خوب يا بد مي‌شوند. رونق زبان فارسي تقويت حاكميت ملي، كوتاه كردن دست اجانب است و تدريس كردي ناصواب. حكومت‌هاي ايران در طول تاريخ هميشه حامل آزادي و رفاه و شكوفايي براي مناطق تسخير شده بوده اند ولي رژيم ارمنستان، آذربايجان و... اشغالگراني ملعون مثل واكنش‌هاي پدري در مقابل رفتارهاي جنسي دختر و پسر خود كه اولي .. است و شايسته‌ي سربريدن و ديگري شلوغ و بلا كه بايد ملامتش كرد. پان‌فارسيست‌ها در نهايت به انصافي متهم مي‌شوند و پان‌ترك‌ها يا پان‌گرگ‌ها يا هر چه اسمشان است خائنان وطن‌فروش.
در اين كه هويت دولت- ملتي ما دچار بحران بزرگي است شكي نيست، شكافي كه در حوادث اخير خود را به خوبي نشان داد كه مي‌توان آن را گسست مركز و پيرامون نام نهاد شكافي كه نه با تاريخ باستان پر مي‌شود و نه مي‌توان با كلاه نارسا و تفسيرپذير صلاح و منافع ملي كتمانش نمود.
ما نيازمند تعريفي دوباره از ملتي به نام ايران هستيم تا نشاني از تاك و تاك‌نشان هست.
شما میگویید با زبان ترکی مخالفند. ما هم فرض را بگیریم که شما صد در صد درست میگویی . اما آیا فقط ترک نشین های ایران از سیاست مرکزی ناراضی اند. مگر همین فارس ها که شما میخواهید دائم از ترکها جدا کنید ناراضی نیستند؟!!... مگر بعضی از آنها که بر مسند قدرت هستند با سیزده بدر و چهارشنبه سوری و عید نوروز ما در دل خودشان مخالف نیستند؟! مگر با تاریخ ایران باستان مخالف نیستند؟! صد سریال و فیلم مربوط به دوران تاریخ بنی امیه و بنی عباس میسازند آیا یک سریال خوب و آبرومند برای ایجاد وحدت بین اقوام ایرانی میسازند! برای جابربن حیان فیلم میسازند، برای خیام هم میسازند؟! برای بابک خرم دین هم میسازند؟! برای زرتشت هم میسازند؟
مثلاً با شادی و پایکوبی مخالف هستند. موسیقی آذری و رقص ترکی! کو؟! کجا میگذارند پخش شود؟ موسیقی و رقص فارسی را چطور؟ میگذارند پخش شود؟! زیر زمینی بله، هم ترکی هست هم فارسی! اما روی زمین نه!؟ نه ترکی نه فارسی...
مثلاً با قدرت گرفتن یک اهل تسنن در امور دولتی حساس و مهم مخالفند حالا چه ترک اهل تسنن باشید چه فارس اهل تسنن. مثال گفتم.
اصلاً بحث بحث ترک و فارس نیست! شما خودتان بهتر میدانید که ترک و فارس کاملاً در هم ادغام شده اند. جای جای ایران. کدورت ها از جای دیگر آب میخورد.
به گمان من هستند کسانی که در کشور آذربایجان فعلی علاقه داشته باشند؛ آذربایجان ایران را به خاک خودشان اضافه کنند. و پان ترکیسم را در میان دیگران ترویج و تبلیغ میکنند. اما در دل این ملت، چیزی به نام پان فارسیسم! یا گروه حقیقی و سازمان یافته به نام پان پارس ها نداریم که بخواهند از حق ترکهای کشور بخورند... دقت کنید که حساب ملت از دولت واقعاً جداست. دولت به این پان پان بازی ها کار ندارد! دولت میگوید من به فارس و ترک و کرد و بلوچ کار ندارم؛ من به شیعه عثنی عشری پیرو ولایت مطلقه فقیه کار دارم.
دوستان دانشمند و مطلع، من میخواهم با زبان طنز موضع گیری بعضی دوستان را تشریح کنیم:
میترسم از آخر کار به اینجا بکشد:
ترکهای خراسان و ترکهای قزوین و ترکهای تهران... همه با هم متحد شویم و به فارس ها حمله کنیم حمممللللللللللللللللللللللللههههههههههههههههههههههه !!!!! به امید جدایی آذربایجان از خاک این فارسها که دائم برای ما جک میسازند!! ...
دوست من مگر برای اصفهانی و کرمانی و آبادانی و مشهدی و یزدی جک نمی سازند!!!! مگر بلوچها و کردها و عربهای ایران از دست حکومت راضی اند که شما راضی باشید؟
پس چون حکومت سیاستهای تبعیض آمیز دارد بیایید همه ایران را پاش پاش کنیم. کردهای ایران به کردهای عراق متصل شوند. بلوچهای ایران به بلوچهای پاکستان و حتی چه اشکال دارد اجازه بدهیم شمال ایران هم با فرماندهی امثال میرزا کوچک خان جنگلی به روسیه ملحق شود؟! وقتی صحبت از تجزیه طلبی اقوام میشود احساس میکنم واقعاً درک انسانی ما پایین است. اروپا با آن بزرگی متحد شد چون به درک انسانی مشترک رسید. اما ایران ما به این کوچکی توان همزیستی اقوام را نباید داشته باشد؟!
دوست من شما میدانید کلماتی مثل قاشق، کمک، قنداق، بشقاب و ... ترکی است! لابد پان فارس ها باید این کلمات را از فرهنگ لغات حذف کنند؟!
کسی که دوست دارد بحث کند فقط دوست دارد بحث کند! نتیجه گیری بحث را برایش لوس میکند! بحث از داغی اش می افتد! باید یک دعوایی باشد تا ما هم خودمان را خالی کنیم! دشمن نیست؟!!! اشکالی ندارد.. دشمن برای خودمان میسازیم. میسازیم و بعد به جنگش می رویم. دوستان عزیزی که ناراحت هستید. به جز کاریکاتور و ... به منی که قصد هیچ دعوایی نداریم. به زبان ساده و به دور از ناسزا در یک کلمه بگویید نژادپرستان پارسی چه کسانی هستند؟ رهبرشان کیست؟ هدف این تشکیلات چیست و در این مدت چه اقداماتی علیه ترکهای نازنین ما انجام داده اند؟ سؤال را جدی پرسیدم. میخواهم پاسخ دقیق و معتبر بدهید.
بحث در فضايي مثل كتابناك،بايد اين فرصت را براي ما بوجود آورد كه به درك متقابل برسيم و بيشتر بر روي نقاط فرهنگي توجه داشته باشيم.اما متاسفانه بعضي از دوستان بجاي وارد شدن در اين گفتگو از ابتدا به خط كشي كردن پرداخته اند و اين مكان را تبديل به محلي براي شعار دادن نموده اند. دوست عزيزمان جناب arkallقبل از هرچيزي به محكوم كردن عده اي ودر پي آن تعيين مرز جغرافيايي و حكومتي در خور براي آن كرده اند!!!ايشان تا جايي پيش رفته اند كه تعداد شهروندان اين كشور تازه تاسيس را نيز اعلام كرده اند!! به هر حال اميدوارم تبريكات مرا از براي اين كشور جديد پذيرا باشيد ودر قصر باشكوهتان عادلانه به حكم فرمايي مشغول شويد!!!( the castle in the air) دوستي ديگر به نام suzana در پي آن تصميم به ايجاد امپرطوري گرفتند چنان كه خود مي گويد:
گرفتار آذري يا تركي يا هر لقبي كه خواهان افتراق در اين ملت بين المللي است نشويم نژاد ما، فرهنگ ما گوياي همه چيز است.

به هر حال به اين ملكه نيز تبريك ميگويم و اميدوارم در اين "ملت بين المللي" به همراه شاه arkall روز گاري خوش را سپري كنند.باشد كه چنين بادا!!
اگرچه بارها به اين دوستانمان تذكر داده شد كه لفظ ملت زماني بكار گرفته ميشود كه همراه با آن حكومتي وجود داشته باشد،اما اين دوستان اصلا به خود نگرفته اند.مشكل بر سر اين نبود كه ما خواهان يكپارچگي ايرانيم، بلكه مساله اينست كه زماني كه مردمي فاقد يك حكومت مركزي هستند، نميتوان آنها را ملت خواند چه اين افراد زير يوغ استعمار خارجي باشند و چه نباشند. بنابر اين تا زماني كه الجزاير خود را از دست استعمار فرانسه نجات نداده بود،رهبران آنها حتي يكبار نيز از واژه ملت استفاده نكرده بودند، چه رسد به ايران و مساله آذربايجان! پس بحث بر سر اينست كه آيا اصلا اين افراد ميدانند كه چه ميگويند يا تنها از يك سري كلماتي كه خود مفهوم آنرا نميدانند، استفاده ميكنند؟ چنان كه تا بدين جا روشن شد، اين دوستان حتي خود نميدانند كه چه ميگويند چه برسد كه بدانند كه چه ميخواهند.
بنابر اين توصيه من اينست كه ابتدا جهت گيري خود را مشخص كنيد وبعد به بحث كردن بپردازيد.اين مكان و مكانهاي مشابه تنها اين حسن را دارد كه نوعي فرهنگ گفتگو را رواج ميدهد ودر پي آن اذهان را براي تساوي حقوق قوميت ها آماده ميكند وگرنه ما كاره اي نيستيم.اگر در پي جلب هم حسي از جانب ديگر ايرانيان ايد، بهتر است كه از ادبيات مناسب تري استفاده كنيد و از همان ابتدا به ديگران برچسب فاشيست،پان فارس...نزنيد چرا كه ظاهرا اين شما هستيد كه نميخواهيد ديگران با شما هم حسي داشته باشند وگرنه شرايط و افكار براي اين گفتگو ودر پي آن هم حسي آماده است.
نه عزیز می دونید نسبت به بقیه اقلیتا و ضعتون بهتره ولی اینا بهانس.

تصحیح می کنم وضع شما در مقابل سایر قومیتا خیلیم عالیه.
جريانات سياسي ايران طوري شده كه بخش مركزي فقط به دغدغه هاي خودش فكر ميكنه و بخش غربي و شمالي ترك هميشه ناديده فرض ميشه.

نمی دونم از چی حرف می زنین.ناراحت جوکهایین؟واسه لر و شمالیا اندازه ی شما نمی سازن؟
نگران وضع اقتصادی هستید دیگه چی می خوایید کم بهتون رسیدن؟جایی نرفتین؟خیلی به کردا یا لرا می رسن؟بخدا خیلی به شما میرسن.
نگران زبونتون هستید؟تو شبکه ی استانیتون به زبونتون صحبت می شه اما به ما این اجازه داده نمی شه.چی می خوایین؟کجا رو دیدید؟
نه عزیز می دونید نسبت به بقیه اقلیتا و ضعتون بهتره ولی اینا بهانس.
آذری یا زبان باستان آذربایجان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک