دورز: تابستان سرخپوستی، گزیده اشعار جیم موریسون
مترجم:
افشین یگان
امتیاز دهید
.
جیم موریسون ادعا می کرد که در هنگام اجرا ارواح سرخپوستان مرده روح او را تسخیر می کنند. این گفته باعث شد به او لقب "شمن الکتریکی" بدهند. منشا این ادعا در دوران کودکی جیم نهفته است: او در چهار سالگی طی یکی از سفرهای خانوادگی با اتومبیل با صحنه تصادف کامیونی حامل سرخپوستان مواجه شد که چند تن از آنها بر اثر این حادثه کشته شده بودند. این واقعه تاثیر شدیدی بر ذهن کودکانه جیم نهاد . به نحوی که همیشه ارواح آن سرخپوستان را در کنار خود می دید و در ترانه هایش به آن اشاره می کرد. البته بعضی از کنسرت روها می گفتند که روی صحنه سرخپوستی را در کنار جیم می بینند که این گفته ها اعتبار جیم را افزون کرد
او درباره احساسش نسبت به شهرت مطمئن نبود. موریسونی که دنیا می شناخت آنی نبود که او می خواست : او جیمز داگلاس بود. نه بت راک. او با این کارش سعی داشت به مردم بفهماند که در زیر این تصویر محبوب، شاعری حساس، باهوش و غمگین وجود دارد که خواهان توجه بیشتری است.
«من خودم را چونان ستاره دنباله داری بزرگ و آتشین می بینم... به مانند شهابی که هرکس آن را می بیند، می ایستد و دستش را بالا می برد و نفس زنان می گوید: آه آن را ببین! و بعد - وووش، من می روم... و آنها دیگر چنین چیزی را هرگز نخواهند دید.. و توان فراموش کردن آن را نخواهند داشت».
جیم موریسون
بیشتر
جیم موریسون ادعا می کرد که در هنگام اجرا ارواح سرخپوستان مرده روح او را تسخیر می کنند. این گفته باعث شد به او لقب "شمن الکتریکی" بدهند. منشا این ادعا در دوران کودکی جیم نهفته است: او در چهار سالگی طی یکی از سفرهای خانوادگی با اتومبیل با صحنه تصادف کامیونی حامل سرخپوستان مواجه شد که چند تن از آنها بر اثر این حادثه کشته شده بودند. این واقعه تاثیر شدیدی بر ذهن کودکانه جیم نهاد . به نحوی که همیشه ارواح آن سرخپوستان را در کنار خود می دید و در ترانه هایش به آن اشاره می کرد. البته بعضی از کنسرت روها می گفتند که روی صحنه سرخپوستی را در کنار جیم می بینند که این گفته ها اعتبار جیم را افزون کرد
او درباره احساسش نسبت به شهرت مطمئن نبود. موریسونی که دنیا می شناخت آنی نبود که او می خواست : او جیمز داگلاس بود. نه بت راک. او با این کارش سعی داشت به مردم بفهماند که در زیر این تصویر محبوب، شاعری حساس، باهوش و غمگین وجود دارد که خواهان توجه بیشتری است.
«من خودم را چونان ستاره دنباله داری بزرگ و آتشین می بینم... به مانند شهابی که هرکس آن را می بیند، می ایستد و دستش را بالا می برد و نفس زنان می گوید: آه آن را ببین! و بعد - وووش، من می روم... و آنها دیگر چنین چیزی را هرگز نخواهند دید.. و توان فراموش کردن آن را نخواهند داشت».
جیم موریسون
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دورز: تابستان سرخپوستی، گزیده اشعار جیم موریسون
Night is drawing near
Shadows of the evening crawl across the years
Ya walk across the floor with a flower in your hand
Trying to tell me no one understands
Trade in your hours for a handful dimes
Gonna' make it, baby, in our prime
از کسانی که مایلند او را بیشتر بشناسند و همینطور از علاقهمندان به موسیقی راک دعوت میکنم این اجرای بسیار زیبا از آهنگ Roadhouse Blues را گوش کنند