امین منصوری رو از قدیم میشناختم و با کاراش آشنا بودم. اما اصلا هدفش رو از جمع آوری همچین کتابی درک نمیکنم. کتاب واقعا تو قسمتایی از افراط در نوپردازی به بیراهه کشیده شده و تبدیل به ملغمه ای از کلمات و تصاویر بی محتوا شده.
هرگز درک نکردم که چرا در ایران وقتی کسی یه کم کاراش گل میکنه به دلایلی از جمله غرور کاذب، زمینه نابودی شخصیتشو فراهم میکنه.
خدای من...خدای من...حتی متفاوت بودن هم تکراری شده....سیگار،مشروبو،قهوه...حالا یه بار سیگارش مارلبورو میشه یه بار بهمن...یه بار مشروبش جانی واکر یه بار عرق سگی...چه دلنوشته های متفاوتی...به به..چه کلیشه های بیمزه ای...چه عمیق در سطح فرو میرویم ما..به به
واقعا باید تبریک گفت به امین منصوری به خاطر این آزادی فکرش و متفاوت بودنش که توی همه ی قسمت های کتابش دیده میشه و معلومه که همچین کتابایی نبایدم اجازه ی چاپ داشته باشند....
توصیه می کنم حالا که این کتاب توی کتابناک موجوده حتما اونو بخونید....8-)
محشره . سنت شکن و غیر معمول و در عین حال زیبا و قشنگ . با نقاشی های بسیار جالب. توصیه می کنم همه بخونن .8-)8-)
خیال و خیالم و بی خیال هر خیال و خیال و هر بی خیال خیال و خیالمان راحت شود اصلا به من چه که تاریخ رقم نمی خورد.
سخن کز دل برآید ، لاجرم بر دل نشیند.
از نگاه من اين اثر ، تلفيقي بسيار زيبا و هنرمندانه از نگاره ها و دل نوشته هاي دل نشين و تاثير گذار است. 8-)
اینک منم
ایستاده در برابر باد.
چون کوه استوار
چون رود پرخروش
چون ابر بی قرار
در سوگ خویشتن از دست داده داغدار.
همبستر جنون
همسایه ی خیال
حیران و شب زده چون نعش بی مزار.
آري منم
یک رهگذر که در پس چشمان خسته اش
دردی به وسعت اندوه خفته است.
دیوانه ای که عاشق یک روسپی شده
مستی که در قمار دلهره و احتیاج باخت
مردی که شعر می فروشد و دشنام می خرد
مردی که اسب استخوانی افکار مضحکش
در یونجه زار توهم و تردید می چرد.
مردی که هیچ بود
مردی که پوچ شد
مردی که هیچ و پوچ ولی بی قرار زیست.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی داف و دیوانه
هرگز درک نکردم که چرا در ایران وقتی کسی یه کم کاراش گل میکنه به دلایلی از جمله غرور کاذب، زمینه نابودی شخصیتشو فراهم میکنه.
همین وبس عالی بود
عاشق نقاشیاشم
عالیه
توصیه می کنم حالا که این کتاب توی کتابناک موجوده حتما اونو بخونید....8-)
خیال و خیالم و بی خیال هر خیال و خیال و هر بی خیال خیال و خیالمان راحت شود اصلا به من چه که تاریخ رقم نمی خورد.
از نگاه من اين اثر ، تلفيقي بسيار زيبا و هنرمندانه از نگاره ها و دل نوشته هاي دل نشين و تاثير گذار است. 8-)
اینک منم
ایستاده در برابر باد.
چون کوه استوار
چون رود پرخروش
چون ابر بی قرار
در سوگ خویشتن از دست داده داغدار.
همبستر جنون
همسایه ی خیال
حیران و شب زده چون نعش بی مزار.
آري منم
یک رهگذر که در پس چشمان خسته اش
دردی به وسعت اندوه خفته است.
دیوانه ای که عاشق یک روسپی شده
مستی که در قمار دلهره و احتیاج باخت
مردی که شعر می فروشد و دشنام می خرد
مردی که اسب استخوانی افکار مضحکش
در یونجه زار توهم و تردید می چرد.
مردی که هیچ بود
مردی که پوچ شد
مردی که هیچ و پوچ ولی بی قرار زیست.