مهاتما گاندی
امتیاز دهید
✔️ در سال ۱۹۲۰ رولان به فلسفه بودایی و مشرق زمین و در راس آن کشور هند گرایش زیادی پیدا کرد و کتابی به سبک زندگینامه درباره مهاتماگاندی (۱۹۲۴) نوشت.
رولان گاندی را در سوئیس ملاقات کرده بود. با گاندی در واقع رولان با مشرق زمین و تفکر شرقی آشنا شد. او تحت تاثیر تعالیم بودایی قرار گرفت و تاثیر گاندی بر او به قدری زیاد بود که در سال ۳۰۱۹۲۹ کتابی تحت عنوان "پیغمبران هند جدید" را منتشر کرد.
بیشتر
رولان گاندی را در سوئیس ملاقات کرده بود. با گاندی در واقع رولان با مشرق زمین و تفکر شرقی آشنا شد. او تحت تاثیر تعالیم بودایی قرار گرفت و تاثیر گاندی بر او به قدری زیاد بود که در سال ۳۰۱۹۲۹ کتابی تحت عنوان "پیغمبران هند جدید" را منتشر کرد.
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1389/11/04
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مهاتما گاندی
در زندگی کنونی بر کلمه مقدس باید خط بطلان کشیده شود...من نیز مانند هر فرد خوب هندو دع و نماز می خوانم معتقدم که ما همه می توانیم پیغمبران خدا باشیم،لیکن من هیچگونه رسالت خاصی از جانب خدا ندارم.ایمان راسخ من این است که به هر موجود بشری وحی و الهام میشود ولی ما گوشهای خود را میگیریم تا صدای آهسته درون را نشنویم.من ادعا می کنم که به جز یک کارگر حقیر،یک خدمتگزار ناچیز هند و بشریت نیستم.
من هیچ میل ندارم که واضع آیین و طریقه ای جدید باشم.من در واقع بسیار جاه طلبم،من حقایق جدیدی عرضه نمی کنم،بلکه می کوشم حقیقت را به صورتی که میشناسم نشان دهم و پیروی کنم.
من نوری تازه بر هزاران واقعیت کهن می تابانم. و باز بسیار شنیدنی است دیدگاه او درباره وطن،این کلام او عشقو وحدت این مرد را می رساند بر تمام بشریت و هستی(به یاد ترجه شاملو از شعر مارگارت بیکل می افتم"وطن انسان بر هیچ نقشه ای، جای ندارد، وطن هرکس در قلب کسانی است که دوستش می دارند!"
در من مفهوم وطن پرستی با فکر بشریت مخلوط میشود.من وطن پرستم برای اینکه انسان و انسان دوست هستم.من انحصار طلب نیستم.من به خاطر خدمت به هند،به انگلستان یا به آلمان بدی نمی کنم.امپریالیسم در زندگی من محلی ندارد.یک فرد وطن پرست هر قدر احساس انسان دوستیش ضعیفتر باشد،وطن پرستیش کمتر است.
مهاتما(روح بزرگ)گاندی:
رنجی که شعار عشیرت بشری است شرط ضروری هستی است.زندگی از مرگ پدید می آید(به یاد جمله صادق هدایت می افتم،"تنها مرگ است که دروغ نمی گوید").
برای آنکه گندم بروید باید که دانه بذر نابود شود ترقی چیزی جز تزکیه رنج با اجتناب از رنج دادن نیست.هر چقدر رنج پاکتر باشد ترقی والاتر است.
عدم زور همان رنج خودآگاه است.
گاندی در برابر هندیانی که او را یکی از تجلیات ویشنو(یک از خدایان سگانه اصلی هندوها) شمردند و در پی بت سازی معمول مرمان کشورهای جهان سوم و توسعه نیافته با قاطعیت و صلابت یک رهبر بی همتا و طمانینه یک حکیم فرزانه،چنین تاریخ ساز پاسخ می دهد:
در زندگی کنونی بر کلمه مقدس باید خط بطلان کشیده شود...من نیز مانند هر فرد خوب هندو دع و نماز می خوانم معتقدم که ما همه می توانیم پیغمبران خدا باشیم،لیکن من هیچگونه رسالت خاصی از جانب خدا ندارم.ایمان راسخ من این است که به هر موجود بشری وحی و الهام میشود ولی ما گوشهای خود را میگیریم تا صدای آهسته درون را نشنویم.من ادعا می کنم که به جز یک کارگر حقیر،یک خدمتگزار ناچیز هند و بشریت نیستم.
من هیچ میل ندارم که واضع آیین و طریقه ای جدید باشم.من در واقع بسیار جاه طلبم،من حقایق جدیدی عرضه نمی کنم،بلکه می کوشم حقیقت را به صورتی که میشناسم نشان دهم و پیروی کنم.
من نوری تازه بر هزاران واقعیت کهن می تابانم.
و باز بسیار شنیدنی است دیدگاه او درباره وطن،این کلام او عشقو وحدت این مرد را می رساند بر تمام بشریت و هستی(به یاد ترجه شاملو از شعر مارگارت بیکل می افتم"وطن انسان بر هیچ نقشه ای، جای ندارد، وطن هرکس در قلب کسانی است که دوستش می دارند!"):
در من مفهوم وطن پرستی با فکر بشریت مخلوط میشود.من وطن پرستم برای اینکه انسان و انسان دوست هستم.من انحصار طلب نیستم.من به خاطر خدمت به هند،به انگلستان یا به آلمان بدی نمی کنم.امپریالیسم در زندگی من محلی ندارد.
یک فرد وطن پرست هر قدر احساس انسان دوستیش ضعیفتر باشد،وطن پرستیش کمتر است.
لطفا کتاب مهاتماگاندی از رولان را برای دانلود فعال کنید.
مهاتما گاندی:xرومن رولان:xمحمدقاضی:x تایید دوستان :x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x
WOWWWWWWWWWW
آپاریگراها (عدم تملك- عدم دلبستگی) به معنای آن نیست كه هر چه كه داریم را بسوزانیم و نابود كنیم بلكه رهرو باید مانند امینی رفتار كند كه بر داراییهایی كنترل دارد ولی حتی ذره ای از آن را به مالكیت خود به حساب نمی آورد! در حقیقت انسان نسبت به مال و جاه خود در این جهان ، باید رفتاری مانند یك امانت دار داشته باشد و نه مالك!
و این است معنای آپاریگراها!