پدر سرگی

زهرا محمدی در نقدی بر این اثر مینویسد: نارضایتی و کاستن از خویشتن، زخمی است که در هنگامه های بسیاری سر باز میکند؛ گاه زمانی روی میدهد که هدف، زیستن است برای بزرگ بودن در نگاه دیگران و تلاش برای کسب فخری که بشود فروخت، و آنگاه است که همه چیز نه آن است که باید و خواسته میشود. تولستوی که در میان نویسندگان قرن طلایی ادبیات روسیه به معلم و نویسنده اخلاق شهرت دارد، در پدر سرگی با ظرافتی شگفت، دنیای پیچیده درون مردی را میکاود که همچون او در دنیای امروز و در همیشه زندگی بسیار است: مردی همیشه سرشار از ناخشنودی و همیشه در جستجو! «استپان کاساتسکی، نظامی مغرور و جاه طلبی است که در سودای انکار حقیقت خویش و پیوستن به حلقه بیگانه ای است که او را در چشم مردم بالا ببرد. او در رویای بالا رفتن تا درگاه کسانی متفاوت با او، چنگ به ریسمان پوسیده‌شان میزند، حال آنکه میتواند پا بر مسیر استواری بگذارد که راه به خانه کسانی از جنس خودش خواهد داشت.