وقتی یلدا نبود
نویسنده:
مینو کریم زاده
امتیاز دهید
به مناسبت روز جهانی مبارزه با ایدز
سرآغاز داستان:
صبح روز شنبه، پنجم آذرماه، برای دانش آموزان دبیرستان راه فردا روز دیگری بود. مدیر مدرسه هرگز نفهمید خبری که تنها قرار بود بین مادر یلدا و مسئولان مدرسه بماند، چطور از دفتر مدرسه بیرون رفت و تا ساعتی بعد گوشه و کنار همه کلاسها را گرفت. مثل روز روشن بود همه بچه های کلاس دوم تجربی برای فهمیدن دلیل این اتفاق، سراغ سمیرا، صمیمی ترین دوست یلدا بروند. اما همین که گرد او حلقه زدند، با دیدن چهره رنگ پریده اش و دستهایی که آشکارا می لرزیدند، فهمیدند خبر کوله بار هولناکش را تازه بر شانه های او گذاشته است...
بیشتر
سرآغاز داستان:
صبح روز شنبه، پنجم آذرماه، برای دانش آموزان دبیرستان راه فردا روز دیگری بود. مدیر مدرسه هرگز نفهمید خبری که تنها قرار بود بین مادر یلدا و مسئولان مدرسه بماند، چطور از دفتر مدرسه بیرون رفت و تا ساعتی بعد گوشه و کنار همه کلاسها را گرفت. مثل روز روشن بود همه بچه های کلاس دوم تجربی برای فهمیدن دلیل این اتفاق، سراغ سمیرا، صمیمی ترین دوست یلدا بروند. اما همین که گرد او حلقه زدند، با دیدن چهره رنگ پریده اش و دستهایی که آشکارا می لرزیدند، فهمیدند خبر کوله بار هولناکش را تازه بر شانه های او گذاشته است...
آپلود شده توسط:
Mahsaa
1401/03/21
دیدگاههای کتاب الکترونیکی وقتی یلدا نبود