رسته‌ها
کیمیاگر
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 408 رای
نویسنده:
مترجم:
آرش حجازی
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 408 رای
ترجمه دیگر

✔️ هرچند دهه، کتابی منتشر می‌شود که زندگی خوانندگانش را برای ابد دگرگون می‌کند. کیمیاگر چنین است. «وقتی کسی به راستی چیزی را بخواهد، تمامی کیهان همدست می‌شود تا او روِ‌یایش را تحقق بخشد.» این رمان شگفت انگیز پائولو کوئلیو، میلیون ها خواننده را در سراسر جهان به شعف آورده است. این داستان که در سادگی و حکمتش خیره کننده است، درباره ی چوپانی اندلسی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را در اسپانیا رها می کند و به شمال افریقا می رود تا گنجی را مدفون در حوالی اهرام بیابد. در این راه، با زنی کولی، مردی خودش را پادشاه می داند، و یک کیمیاگر آشنا می شود. همه ی این افراد، سانتیاگو را در مسیر جست و جویش هدایت می کنند. هیچ کس نمی داند این گنج چیست و آیا سانتیاگو می تواند بر موانع راهش در صحرا غلبه کند؟ اما پیزی که در آغاز ماجراجویی کودکانی به نظر می رسید، سرانجام به جست و جوی گنجی مبدل می شود که فقط در درون می توان آن را یافت. به جرات می توان گفت که کتاب گیمیاگر از زیرکانه ترین نکات روانشناسی بهره گرفته است و این موضوعات را با مهارت کامل به مخاطب خوب منعکس م نماید.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
183
آپلود شده توسط:
mana1
mana1
1389/10/25

کتاب‌های مرتبط

کاروان مرگ - جلد 2
کاروان مرگ - جلد 2
4.7 امتیاز
از 23 رای
The Alchemist
The Alchemist
4.4 امتیاز
از 9 رای
فرار
فرار
4.4 امتیاز
از 17 رای
The Survivors of the Chancellor
The Survivors of the Chancellor
5 امتیاز
از 1 رای
کوکائین
کوکائین
4.3 امتیاز
از 11 رای
افق گمگشته
افق گمگشته
4.2 امتیاز
از 22 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کیمیاگر

تعداد دیدگاه‌ها:
88
کیمیاگر: هر جا قلبت باشد، گنجت هم همانجا است.
پسرک: اما قلب من بی تاب است. رؤیای خودش را دارد، احساساتی میشود و دل به زنی در صحرا بسته است. از من دائما سوال می کند و شبها وقتی به محبوبم فکر می کنم خواب از چشم من می رباید.
کیمیاگر: خب این خیلی خوب است. قلب تو زنده است. هرگز از قلبت نمی توانی فرار کنی پس به آنچه می گوید گوش بده. به این ترتیب هرگز از یک ضربه غیر پیش بینی نشده هراسی به دل راه نمی دهی.
پسرک: قلب من از این می ترسد که روزی دچار رنج شود.
کیمیاگر: به قلبت بگو ترس از رنج کشیدن از خود رنج کشیدن دردناکتر است. و قلبی که در پی تحقق رویایش می رود هیچگاه دچار رنج نمی شود چون هر لحظه ای که به دنبال گنج می گردد لحظه رویایی با خداوند و ابدیت است.
زبان عشق- زبانی با سابقه تر از بشریت و قدیمی تر از کویر- زبان خالص جهانی است. زبانی که به هیچ توضیحی نیاز ندارد.
عشق چیزی است که قدرت خود را وقتی دو نگاه با هم تلاقی می کنند، به کار می گیرد. گذشته و آینده اهمیت خود را از دست می دهند. تنها چیزی که اهمیت دارد فقط همان لحظه است و یقین مسلمی که همه چیز در زیر این گنبد کبود با یک دست واحد قلم خورده است. دستی که عشق را فرا می خواند و دو روح را در یک کالبد قرا می دهد.
وقتی عاشق می شوی، همه چیز برایت معنا پیدا می کند.
غیرقابل وصف.باورش دارم.طرزنگاهش وعمقش دوست دارم
من از کوئیلو کتاب زیاد خوندم، کتاب هایی با خلاقیت صفر و پر از شعار های سطحی
نثری "مجله ی موفقیت" طور، بدون هیچ غنا و ظرافت ادبی... البته به نظرم دارم ناخودآگاه ،کمی اغراق میکنم، ولی کمابیش چیزی توی همین مایه هاست
دو جلد تو کتابخونه م افتاده بود آخر به زور یکی از دوستانم شروع کردم به خوندنش، دوستم گفت خب نظرت چیه؟ با مِن و مِن گفتم خوشم نیومد
حقیقت در صحرا پیداست......مس وجود آدمی برای طلا شدن نیاز به اراده دارد به تمرکز و به عشق.................داستانی پر از زیبایی.........همیشه کتابی را بارها بخوانید که قلبتان را به شما نشان میدهد.چه زیباست سخن گفتن با قلب.........این قلب صنوبری کوچک همه رازهای جهان را درخود جای داده است.
این کتاب را چند سال پیش خوندم کتاب قشنگیه و من دوستش داشتم
خیلی تعریفشو شنیدم دانلود کردم نظرمو میگم اما مگه میشه شاهکار نباشه؟...
بازم مرسی;-)
من تا حالا 5 بار این کتاب گرانبها رو خوندم و هر بار مطالب ارزنده و باا رزش تازه ای در مورد خداوند، زندگی و محیط اطرافم آموختم.
کیمیاگر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک