کنار رود پیدرا نشستم و گریستم
نویسنده:
پائولو کوئیلو
مترجم:
آرش حجازی
امتیاز دهید
یلار تصور میکند تمام آن چه را که در زندگی برایش اهمیت داشته، در یک هفته، سخاوتمندانه به او ارزانی شده، بنابراین قلبش را به روی عشق میگشاید و نور عشق را در خودش غرق میکند. او میپذیرد که معشوقش بعد از مدتی...
این اثر پائولو کوئلیو، خوانندگان بسیاری را در سراسر جهان مسحور خود کرده است.
این کتاب به یک هفته از زندگی دختر جوانی به نام پیلار اشاره می کند و می گوید در دوره های کوتاهی ممکن است دگرگونی های عمیقی در زندگی انسان رخ دهد که اصلا انتظارش را ندارد. کوئلیو در این کتاب ادعا می کند که عشق می تواند ما را به دوزخ یا بهشت ببرد، اما ما را همیشه به جایی که باید می رساند. عشق میان دو شخصیت اصلی داستان، زندگی آن ها را به راهی مبدل می کند که به خدا می رسد. عشق مریم مقدس نیز در سراسر داستان، آن ها را در بر می گیرد و نمی گذارد احساس وانهادگی کنند.
بیشتر
این اثر پائولو کوئلیو، خوانندگان بسیاری را در سراسر جهان مسحور خود کرده است.
این کتاب به یک هفته از زندگی دختر جوانی به نام پیلار اشاره می کند و می گوید در دوره های کوتاهی ممکن است دگرگونی های عمیقی در زندگی انسان رخ دهد که اصلا انتظارش را ندارد. کوئلیو در این کتاب ادعا می کند که عشق می تواند ما را به دوزخ یا بهشت ببرد، اما ما را همیشه به جایی که باید می رساند. عشق میان دو شخصیت اصلی داستان، زندگی آن ها را به راهی مبدل می کند که به خدا می رسد. عشق مریم مقدس نیز در سراسر داستان، آن ها را در بر می گیرد و نمی گذارد احساس وانهادگی کنند.
آپلود شده توسط:
mana1
1389/10/25
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کنار رود پیدرا نشستم و گریستم
من میتوانستم.هرگز معنای این واژه را نمیفهمیم.چون در تمام لحظه های زندگی مان چیزهایی هستند که میتوانستند رخ دهند،اما رخ نمیدهند.
و آن لحظه همین اتفاق افتاد.به جای تمام کارهایی که میتوانستم بکنم ،چیزی گفتم که یک هفته بعد ،مرا به کنار این رود کشاند و وادارم کرد این واژه ها را بنویسم.
فقط گفتم: ((میتوانیم با هم یک قهوه بخوریم؟))
شروعش به نظرم خیلی جالب بود.
و اتفاق هایی که در این یک هفته برای پیلار افتاد.
خیلی قشنگه.