امیدی به بهار نیست
نویسنده:
نیلوفر لاری
امتیاز دهید
بخشی از کتاب:
بارها تا سر چهار راه میرود تا به هنگام چراغ قرمز به ماشینهای مدل بالا زل بزند. آیا میتواند همه چیز را زیر پا بگذارد و خودش را بفروشد؟! تا به حال با ۱۷ سال سن پاک و معصومانه زندگی کرده ولی بعد از فوت پدر با وجود بنفشه و بهزاد و او که بزرگترینشان است ، کمر مادر زیر فشار کار خم شده و باز هم میماند چگونه روزگار بگذرانند. بهار دل به دریا میزند و سوار زانتیای کبود میشود ولی فقط تا چراغ قرمز بعدی میتواند نگاه معصوم مادر زحمت کشش را فراموش کند ، با یادآوری او بسرعت پیاده میشود و به خانه بازمیگردد. با پیشنهاد وسوسه انگیز کتی حاضر میشود در مقابل ۳۰ میلیون خود را به امید بفروشد و رفته رفته عاشق او میشود اما حتی زیبایی وسوسه گرش هم نمی تواند امید را پایبند خود کند و بعد از ۲ ماه با وجود ضجه های بهار به عشق او، امید تحت تاثیر دوستان حسودش بهار را به صمیمی ترین دوستش سامان واگذار میکند ولی بلافاصله پس از فسخ صیغه پشیمان میشود اما دیگر جایی برای بازگشت نمی ماند و بهار با تمام شکوفائی و زندگی تبدیل به خزانی سرد و یخ زده و آلوده میشود و تا انتها سقوط میکند…
بیشتر
بارها تا سر چهار راه میرود تا به هنگام چراغ قرمز به ماشینهای مدل بالا زل بزند. آیا میتواند همه چیز را زیر پا بگذارد و خودش را بفروشد؟! تا به حال با ۱۷ سال سن پاک و معصومانه زندگی کرده ولی بعد از فوت پدر با وجود بنفشه و بهزاد و او که بزرگترینشان است ، کمر مادر زیر فشار کار خم شده و باز هم میماند چگونه روزگار بگذرانند. بهار دل به دریا میزند و سوار زانتیای کبود میشود ولی فقط تا چراغ قرمز بعدی میتواند نگاه معصوم مادر زحمت کشش را فراموش کند ، با یادآوری او بسرعت پیاده میشود و به خانه بازمیگردد. با پیشنهاد وسوسه انگیز کتی حاضر میشود در مقابل ۳۰ میلیون خود را به امید بفروشد و رفته رفته عاشق او میشود اما حتی زیبایی وسوسه گرش هم نمی تواند امید را پایبند خود کند و بعد از ۲ ماه با وجود ضجه های بهار به عشق او، امید تحت تاثیر دوستان حسودش بهار را به صمیمی ترین دوستش سامان واگذار میکند ولی بلافاصله پس از فسخ صیغه پشیمان میشود اما دیگر جایی برای بازگشت نمی ماند و بهار با تمام شکوفائی و زندگی تبدیل به خزانی سرد و یخ زده و آلوده میشود و تا انتها سقوط میکند…
دیدگاههای کتاب الکترونیکی امیدی به بهار نیست
با تشکر از زحمات شما دوست عزیز
فکر میکنم داستان عاشقانه باشد.
نیلوفر لاری پور متولد 27/5/1349
فارغ التحصیل رشته ادبیات
ترانه سرایی را از سال 1372 شروع کرده و از کارهای وی می توان به مسافر ، روح سبز ، هزار و یک شب ، مشق سکوت ، پر پرواز ، شب برهنه و . . . اشاره کرد . او از پیشگامان تاسیس خانه ی ترانه بوده است . مجموعه ترانه ی " خاکستری تر از همیشه " در سال 1379 از او منتشر شده است .
http://mabood.blogfa.com/
به اینجا یکسر بزنید.:x
برای نیلوفر لاری پور موفقیت هر چه بیشتر ارزو میکنم.8-)