مفت زندگی میکنیم، مفت!
نویسنده:
اورهان ولی
مترجم:
و. م. آیرو
امتیاز دهید
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
آپلود شده توسط:
0000000
1389/11/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مفت زندگی میکنیم، مفت!
زنان کارگر را نیز
اما زنان کارگر زیبا را
بیشتر
بیشتر دوست دارم
...
زنان زیبا فکر میکنند
شعرهای عاشقانه ای که نوشته ام
برای آنهاست
چه غم انگیز است که می دانم
شعر می نویسم تا بیکار نباشم
پرچم
آی همنوع بیجان افتادة من
در میدان جنگ!
کف دستهایت پر از خون من.
سرت زیر بدنم،
پایت روی بازویم،
نه نامت را میدانم،
نه گناهت را.
احتمال دارد از نفرات یک لشگر باشیم،
احتمال دارد دشمن باشیم.
شاید هم مرا بشناسی.
من همانم که در استانبول آواز میخواند،
با طیاره بر هامبورگ فرو میریزد،
در ماجینو زخمی میشود،
در آتن از گرسنگی میمیرد،
و در سنگاپور به اسارت درمیآید.
اما کسانی را که آن را تعیین کردهاند،
همان قدر میشناسم
که مزة بستنی توت فرنگی را،
شادی موسیقی جَز را،
شکوه شهرت را.
میدانم که تو هم، جز چای و پیراشکی و پالتویی ضخیم،
لذات دیگری را میشناسی
کنگر آغشته به روغن زیتون کبک آغشته به خامه،...
جامهای سرخ و راه راه فاخر و شاهانه،
نصیب بیست سال جان کندن،
تنها یک گلوله بود، که در سرزمین خارکوف
به زندگی شلیک شود.
مهم نیست.
ما پرچمی را تا به اینجا آوردیم؛
آن را جلوتر هم خواهند برد.
در این دنیا ما فقط دومیلیارد نفریم
و حسابی همدیگر را میشناسیم.
"اورهان ولی کانیک"
با سپاس از توجهتان
دوست من نمیدونم ولی "مجانی" تو فرهنگ ما ( و نه لزوما ادبیات ما) اون معنی که شما از شعر به دست ما دادید رو نمیده. من خواننده بدون خوندن توضیحات شما اصلا متوجه معنی شعری که شما ترجمه کردین نمیشدم. ( البته شاید از این باشه که من در خوندن شعر از شما کمتر سعادت داشتم ) ولی ....
بعضي از كلمات به درستي انتخاب نشدهاند سطري اصلا ترجمه نشده است و در ترجمه كلمهي جويبار معلوم نيست از كجا آمده است كلهات به جاي كله و آب ولرم هم گنگ است و بيآن كه افادهي معنياي كند.
در ضمن پيام اين شعر به كلي دگرگون شده است. لازم ميدانم توضيحي دربارهي اين شعر بدهم:
شعر در حقيقت دهنكجي است به الگوهاي اجتماعي- سياسي حاكم بر جهان كه بيشتر منابع و ثروتها و امكانات از آن عدهاي كم اند.
با اين كه «مفت» در لغت همان معني را داراست كه كلماتي چون رايگان و مجاني و بيبها و ... دارند ولي حس منفياي كه اين كلمه به انسان در اين سطور وارد ميكند در تقابل با روح شعر اورهان ولي است كه زندگي را بيارزش نميداند و تنها به مقايسهاي دست زده است تا تفاوتهاي آن چه را كه انسان ميتوانست به دست آورده باشد را با آن چه از دست داده يا به دست هم نياورده بازگو كند. زندگي در نظر اورهان مفت يا بيارزش نيست بلكه حتي بسيار هم زيباست و شايسته تفكري دوباره يا نظمي دوباره... او از زيباييهايي صحبت ميكند كه هيچكدام را نميتوان بيپرداخت پول به دست آورد.
متن ترجمهي خودم از اين شعر:
Hava bedava, bulut bedava;
Dere tepe bedava;
Yağmur çamur bedava;
Otomobillerin dışı,
Sinemaların kapısı,
Camekanlar bedava;
Peynir ekmek değil ama
Acı su bedava;
Kelle fiyatına hürriyet,
Esirlik bedava;
Bedava yaşıyoruz, bedava.
دربارهي ترجمهي كتاب بايد بگويم كه قسمتهايي كه ترجمه شدهاند متأسفانه فاقد آن روحي ميباشند كه اشعار اصلي دارند اگر از اشكالات طبيعي ترجمه بگذريم اشكالات جدي به بعضي از شعرها وارد است به همين جهت من براي نمونه شعري را انتخاب كردهام كه عنوان كتاب از آن گرفته شده است بگذاريد اين شعر را مرور كنيم:
در متن اصلي داريم: