رسته‌ها
مفت زندگی میکنیم، مفت!
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 33 رای
نویسنده:
مترجم:
و. م. آیرو
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 33 رای
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
57
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
0000000
0000000
1389/11/06

کتاب‌های مرتبط

The Thinnest Condom
The Thinnest Condom
5 امتیاز
از 2 رای
دیوان شرقی
دیوان شرقی
4.8 امتیاز
از 48 رای
Latin American Poets
Latin American Poets
4.5 امتیاز
از 2 رای
نغمه های شاعرانه
نغمه های شاعرانه
4.6 امتیاز
از 40 رای
ای آزادی
ای آزادی
4 امتیاز
از 7 رای
منظومه سرزمین بیحاصل
منظومه سرزمین بیحاصل
4.7 امتیاز
از 6 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مفت زندگی میکنیم، مفت!

تعداد دیدگاه‌ها:
14
زنان زیبا را دوست دارم
زنان کارگر را نیز
اما زنان کارگر زیبا را
بیشتر
بیشتر دوست دارم
...
زنان زیبا فکر میکنند
شعرهای عاشقانه‌ ای که‌ نوشته‌ ام
برای آنهاست
چه‌ غم انگیز است که‌ می دانم
شعر می نویسم تا بیکار نباشم

پرچم
آی همنوع بی‌جان افتادة من
در میدان جنگ!
کف دستهایت پر از خون من.
سرت زیر بدنم،
پایت روی بازویم،
نه نامت را میدانم،
نه گناهت را.
احتمال دارد از نفرات یک لشگر باشیم،
احتمال دارد دشمن باشیم.
شاید هم مرا بشناسی.
من همانم که در استانبول آواز میخواند،
با طیاره بر هامبورگ فرو میریزد،
در ماجینو زخمی میشود،
در آتن از گرسنگی میمیرد،
و در سنگاپور به اسارت درمیآید.
اما کسانی را که آن را تعیین کرده‌اند،
همان قدر میشناسم
که مزة بستنی توت فرنگی را،
شادی موسیقی جَز را،
شکوه شهرت را.
میدانم که تو هم، جز چای و پیراشکی و پالتویی ضخیم،
لذات دیگری را میشناسی
کنگر آغشته به روغن زیتون کبک آغشته به خامه،...
جامهای سرخ و راه راه فاخر و شاهانه،
نصیب بیست سال جان کندن،
تنها یک گلوله بود، که در سرزمین خارکوف
به زندگی شلیک شود.
مهم نیست.
ما پرچمی را تا به اینجا آوردیم؛
آن را جلوتر هم خواهند برد.
در این دنیا ما فقط دومیلیارد نفریم
و حسابی همدیگر را میشناسیم.
"اورهان ولی کانیک"
سلام.ممنون به خاطر زحماتتون.سربلند و سلامت باشید.:-*
همه دوستاي عزيز درست ميگن اما به نظرم درست تر اينه كه شاعر مي گفت :( مفتكي ) چون اينجوري بيهودگي وضعيت شاعر و اعتراضش رو از اين بيهودگي در برابر ارجمندي زندگي ، هوا ، ابر... بهتر ميشه نشون داد.
زوبين جان شما درست مي‌گيد ولي در ترجمه گاهي آدم كم مي‌آورد مي‌خواستم «مجاني» را با «رايگان» تعويض كنم ولي احساس كردم چيزي كم مي‌شود روي كالاها يا خدماتي كه مشمول پرداخت پول نمي‌شوند معمولا از واژه‌ي «مفت» استفاده نمي‌كنند كه اين دقيقا منظور شاعر است و مترجم از اين نكته غفلت كرده است. شعر اورهان با وجود شكل بسيار ساده‌ي خود گاه كاملا برعكس فهميده مي‌شود. اين ترجمه‌ي شعر به ظاهر ساده حاصل چندين ساعت بحث و تحقيق من و دو تن از دوستان متخصص در زبان تركي شد و در آخر اين شد كه مي‌بينيد.
با سپاس از توجه‌تان
آلتای جان سلام.
دوست من نمیدونم ولی "مجانی" تو فرهنگ ما ( و نه لزوما ادبیات ما) اون معنی که شما از شعر به دست ما دادید رو نمیده. من خواننده بدون خوندن توضیحات شما اصلا متوجه معنی شعری که شما ترجمه کردین نمیشدم. ( البته شاید از این باشه که من در خوندن شعر از شما کمتر سعادت داشتم ) ولی ....
ترجمه از متن كتاب:
مُفت
مُفت زندگی می کنیم، مُفت
هوا مُفت، ابر مُفت
جویبار، تپه مُفت
بارون، گِل، مُفت
ظاهرِ ماشینا
درِ سینماها...
نون و پنیر نیست، اما
آبِ ولرم مفت
آزادی به قیمتِ کله ت
بردگی، مُفت
مُفت زندگی می کنیم، مُفت

بعضي از كلمات به درستي انتخاب نشده‌اند سطري اصلا ترجمه نشده است و در ترجمه كلمه‌ي جويبار معلوم نيست از كجا آمده است كله‌ات به جاي كله و آب ولرم هم گنگ است و بي‌آن كه افاده‌ي معني‌اي كند.
در ضمن پيام اين شعر به كلي دگرگون شده است. لازم مي‌دانم توضيحي درباره‌ي اين شعر بدهم:
شعر در حقيقت دهن‌كجي است به الگوهاي اجتماعي- سياسي حاكم بر جهان كه بيش‌تر منابع و ثروت‌ها و امكانات از آن عده‌اي كم اند.
با اين كه «مفت» در لغت همان معني را داراست كه كلماتي چون رايگان و مجاني و بي‌بها و ... دارند ولي حس منفي‌اي كه اين كلمه به انسان در اين سطور وارد مي‌كند در تقابل با روح شعر اورهان ولي است كه زندگي را بي‌ارزش نمي‌داند و تنها به مقايسه‌اي دست زده است تا تفاوت‌هاي آن چه را كه انسان مي‌توانست به دست آورده باشد را با آن چه از دست داده يا به دست هم نياورده بازگو كند. زندگي در نظر اورهان مفت يا بي‌ارزش نيست بلكه حتي بسيار هم زيباست و شايسته تفكري دوباره يا نظمي دوباره... او از زيبايي‌هايي صحبت مي‌كند كه هيچ‌كدام را نمي‌توان بي‌پرداخت پول به دست آورد.
متن ترجمه‌ي خودم از اين شعر:
مجانی
مفت و مجانی زندگی می‌کنیم مجانی؛
هوا مجانی، ابر مجانی؛
دره و تپه مجانی؛
باران و گل مجانی؛
بیرون اتوموبیل‌ها،
درب سینماها،
ویترین‌ها مجاني؛
نان و پنیر نیست ولی
آب چشمه مجانی؛
آزادی به بهای کله،
اسارت مجاني؛
مجانی زندگی می کنیم مجانی.
Bedava yaşıyoruz, bedava;
Hava bedava, bulut bedava;
Dere tepe bedava;
Yağmur çamur bedava;
Otomobillerin dışı,
Sinemaların kapısı,
Camekanlar bedava;
Peynir ekmek değil ama
Acı su bedava;
Kelle fiyatına hürriyet,
Esirlik bedava;
Bedava yaşıyoruz, bedava.
با سپاس از دوست گرامي‌م هيچ و لطفي كه من داشته‌اند. تلاشي كه ايشان در شناساندن اين شاعر بزرگ معاصر تركيه به جامعه‌ي كتابناكي داشته‌اند ستودني است. پيش از اين‌ها مي‌خواستم در مورد مطلبي بنويسم ولي متأسفانه به علت پاره‌اي مشكلات ميسر نمي‌شد.
درباره‌ي ترجمه‌ي كتاب بايد بگويم كه قسمت‌هايي كه ترجمه شده‌اند متأسفانه فاقد آن روحي مي‌باشند كه اشعار اصلي دارند اگر از اشكالات طبيعي ترجمه بگذريم اشكالات جدي به بعضي از شعرها وارد است به همين جهت من براي نمونه شعري را انتخاب كرده‌ام كه عنوان كتاب از آن گرفته شده است بگذاريد اين شعر را مرور كنيم:
در متن اصلي داريم:
ضمن تشکر از کتابناکی عزیز0000000 و سایت کتابناک کتاب رو خوندم بیشتر شعرا فاقد محتوا و معنا میباشند به نظر من شعر باید چیزی به آدم اضافه کنه و این کتاب این کارو نمیکنه
مفت زندگی میکنیم، مفت!
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک