رسته‌ها
اندوه ماه
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 719 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 719 رای
خلاصه داستان:
داستان درباره دکتر جوان و نسبتا موفقی است که با تمام موفقیت هایش باز هم دنبال حقایق گمشده زندگیش می گردد و از همین روی سفری بی آغاز و بی پایان را شروع می کند، سفری به درازای چند هزار سال، سفری به قدمت آرش کمانگیر و آرمانش، آنجا که آرش یرای هدفش روحش را قربانی می کند و از همان زمان در سراسر تاریخ این مرز و بوم زنده است و زندگی می کند و تمام جاده ها را می پیماید، پزشک جوان در انتهای این سفر به آغاز راه بر می گردد و گمشده ها را پیدا می کند و این دور تسلسل آدامه می یابد...
«آیا در گندم زار زندگیم، کسی با من بوده است؟ .. حقیقت این است که امروز براستی تنهایم. منم و گندم زار..»
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
71
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hamid
hamid
1386/06/05

کتاب‌های مرتبط

The Wrecker
The Wrecker
0 امتیاز
از 0 رای
City of Bones
City of Bones
0 امتیاز
از 0 رای
The NUMA Files 07 - The Navigator
The NUMA Files 07 - The Navigator
3 امتیاز
از 1 رای
اسرار دخمه شاپور
اسرار دخمه شاپور
4.6 امتیاز
از 24 رای
جزیره ای در طوفان
جزیره ای در طوفان
4.3 امتیاز
از 60 رای
Dinosaur Summer
Dinosaur Summer
0 امتیاز
از 0 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اندوه ماه

تعداد دیدگاه‌ها:
43
من ترجمه کتاب کیمیاگر رو خوندم از ایشون خوب بود حتما نوشته های خودشون هم نباید بد باشد
کتاب فوق العاده ای بود.نثر سنگین و کم نظیر ، توالی اتفاقات ، زمان ملموس و نا ملموس در رمان و پایان بی نظیری داشت. از آقای حمید و مسئولین محترم کتابناک واقعا ممنونم
کتاب فوق العاده ای بود.از آقای حمید که این کتاب را روی سایت گذاشته بی اندازه ممنونم.
فوق العاده بود. دوست دارم بگم آقای حجازی دستت درد نکنه.
قسمت زیبایی از کتاب :
گندم زار زیباست و انسان عجیب! انسان یگانه پرتو آسمان ها و زمین است که به ژرفای تاریکی ها می تازد. اما نور می شکند و تاریکی غلیظ است. اگر نور چنان تیز نباشد که سیاهی را بشکافد، سرانجام توان از دست داده، به آسمان و زمین خود بازمی گردد. گاه نیز چنان تیز است که از تمام سیاهی ها می گذرد و به آسمان و زمینی دیگر می رسد. بزرگ تر یا کوچک تر، زشت تر یت زیباتر، مهم نیست، همه چیز در ماهیت به آنی باز می گردد که کامل است.
انسان از آرامش گریزان و از فرسایش بیزار است، اما به یک سو راه می پوید و خود نمی داند که این هر دو، یگانه اند. گاه یکی را فدای دیگری می کند و در آن دیگری به بلندا می رسد. اما بر فراز بلندی قله است و قله سکون است و سکون آرامش نیست. در پس قله هیچ نیست جز گامگاهی به نشیب... و گاه فرازی دیگر، و این توان فرسودن نیست، که هکان سکون است.
ما همه به سوی سکون در گامیم و از آرامش و فرسایش، از پیدایش باز می مانیم. که آرامش و فرسایش در یک سویند، هر چند در جدال ... آدمی می داند میان این دو، فاصله ای نیست جز یک کلام، و آن کلام است که پرتو هستی انسان را می پردازد و تیزی آن را به تاریکی برش می دهد.
8-)
مثه اینکه به عنوان قاتل ندا دنبالشن
عجب روزگاری داریم ما !!!!!!!!!!!!!!
به عنوان كار اول آقاي حجازي قابل تامله.
هنوز نخوندمش اما اطمينان دارم آقاي حجازي نويسنده ي خوبيه.:-)
اندوه ماه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک