چوپان دروغگو
مترجم:
وحیده برجسته باف
امتیاز دهید
روزی چوپانی که از گوسفندانش مراقبت می کرد، با خودش گفت: "آخ خدا، من کسل و پکرم. از صبح تا شام یکه و تنها گوسفندها را می پایم و از این کار خسته شده ام. ای کاش اتفاق جالبی بیفتند"...
بیشتر
آپلود شده توسط:
mehdi57
1389/10/30
دیدگاههای کتاب الکترونیکی چوپان دروغگو
این یکی از اون کتابهاست که زمان قدیم چاپ میشدن...الآن چندسالیه که دیگه از این سری کتابها تو کتاب فروشی ها دیده نمیشه مگر اینکه از قبل تو انبارشون مونده باشه....اون موقع قیمت این کتابها نهایتا 200 تومان بود و تازه چقدر هم تصاویر و داستانهاشون برای بچه ها جذاب بود ولی حالا باید برای یک کتاب بی کیفیت(هم جنس کاغذ، هم صحافی و هم خود داستان) حداقل 4 تومن پول بدی! (تازه اگه کتاب چاپ192 باشه!) آخرشم بچه ها نمی پسندن...چون اونام تشخیص میدن چقدر کتاب بی محتواست!
حالا چوپان دروغ گو کجاست که ببینه همه شدن چوپان دروغ گو اما ظاهر خیلی صاف و صادقی دارن[/quote
صدرحمت به چوپان دروغگوهای قدیمی که ناگاهانه دروغ میگفتند چوپان دروغگوهای امروز حرفه ایی شده واگاهانه وبرنامه ریزی شده توی چشم ادم دروغ میگویند!!!
حالا چوپان دروغ گو کجاست که ببینه همه شدن چوپان دروغ گو اما ظاهر خیلی صاف و صادقی دارن