کوری
نویسنده:
ژوزه ساراماگو
مترجم:
مینو مشیری
امتیاز دهید
ترجمه دیگر
✔️ رمان "کوری" در سال 1995 منتشر شد. ساراماگو می گوید:" این کوری واقعی نیست، تمثیلی است. کور شدن عقل و فهم انسان است. ما انسان ها عقل داریم و عاقلانه رفتار نمی کنیم...."
"کوری" یک اثر خاص است؛ یک رمان معترضانه اجتماعی - سیاسی، که آشفتگی اجتماع و انسانهای سردرگم را در دایره افکار خویش و مناسبات اجتماعی تفصیر میکند.
کوری مورد نظر ساراماگو در این کتاب کوری معنوی است. قانونمندی و رفتار عاقلانه خود به نوعی آغاز بینایی است. می توان این نکته را در سخنان شخصیت های داستان مخصوصا در پایان در سخن زن دکتر که می گوید:
"چرا ما کور شدیم، نمی دانم، شاید روزی بفهمیم، می خواهی عقیده ی مرا بدانی، بله، بگو، فکر می کنم ما کور شدیم، ما کور هستیم کور اما بینا، کورهایی که می توانند ببینند اما نمی بینند."
✔️ رمان "کوری" در سال 1995 منتشر شد. ساراماگو می گوید:" این کوری واقعی نیست، تمثیلی است. کور شدن عقل و فهم انسان است. ما انسان ها عقل داریم و عاقلانه رفتار نمی کنیم...."
"کوری" یک اثر خاص است؛ یک رمان معترضانه اجتماعی - سیاسی، که آشفتگی اجتماع و انسانهای سردرگم را در دایره افکار خویش و مناسبات اجتماعی تفصیر میکند.
کوری مورد نظر ساراماگو در این کتاب کوری معنوی است. قانونمندی و رفتار عاقلانه خود به نوعی آغاز بینایی است. می توان این نکته را در سخنان شخصیت های داستان مخصوصا در پایان در سخن زن دکتر که می گوید:
"چرا ما کور شدیم، نمی دانم، شاید روزی بفهمیم، می خواهی عقیده ی مرا بدانی، بله، بگو، فکر می کنم ما کور شدیم، ما کور هستیم کور اما بینا، کورهایی که می توانند ببینند اما نمی بینند."
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کوری
ولی واقعا گرفتن کتاب تو یه دست و یه سیب درشت دیگه تو اون دست و ورق زدن کتاب با دست نه با spaceیه حال و هوای دیگه داره ولی کو پول سهمیه ی کتاب که بابا میده .روز اول با دوتا کتاب همه ی 40 تومنمو میخونم تموم میشه بسکی کتاب گرونه
در زندگی ای که هیچ معنایی ندارد عشق چه معنایی می تواند داشته باشد.
arzeshe khondano dareeeeee
1. خیلی خسته کننده و کسالت باره فقط چند صفحه اول باحاله(دوستان هم اشاره کردند)
2. وقتی کتابو می خونی همیشه با دو حس متضاد روبه رویی یکیش اینکه با یه آدم احمق روبه رویی که می خواد فقط داستان بنویسه و حس دیگه اینه که با یه آدم خیلی فهمیده و متشخص که جای جای داستان رو به یه واقعیت تاریخی ربط داده یا داره اونو سرزنش یا ستایش می کنه. که این دو حس با جلو رفتن رمان خسته کننده می شه. مثلا کور شدن یه فرد در داخل ماشین و نابیناییش یا فقط یه اتفاق که در اون صورت مجبور به ادامه داستانید تا ماجراهای بعدی رو دنبال کنید یا اینکه نویسنده در حال سرزنش از انسان های بینا که در واقع کور هستند، است که در طول داستان انقدر این روش ادامه پیدا می کنه که خواننده گیج و خسته می شه
3. اگه تا به حال کتاب های ساراماگو را نخونده باشید برای تجربه اول کتاب بسیار عالی و متفاوته اما وقتی دو یا سه تا از کتاب های ساراماگو رو خونده باشید هم موضوع تکراری است و هم اگه باهوش باشید می تونید حادثه بعدی رو پیش بینی کنید
در کل در طول کتاب حس می کنید که با یه پیرمرد قور قورو طرفید .
پیشنهاد می کنم که خوندن کتابو وقتی خودتون هم مثل اون پیر شدید، بخونید.
كوري
گروه: نقد و شرح
نویسنده: ژوزه ساراماگو
منبع: بابك كياني