رسته‌ها
نبرد من
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 448 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 448 رای
مترجم: فرهاد

نسخه ی دیگری از این کتاب با ترجمه عنایت الله شکیباپور در سایت موجود است.

نبرد من کتابی، که توسط آدولف هیتلر نوشته شده است، و بیانگر اندیشه‌های سیاسی هیتلر و نازیسم می‌باشد. هیتلر در سال ۱۹۲۴ هنگامی که در قلعه لندربرگ زندانی بود بخش اول کتاب را با دیکته کردن جملات به منشی خود رودلف هس این اثر را به وجود آورد. بخش دوم، پایان همان سال پس از آزادی زودهنگام او از زندان نوشته شد.
با قدرت گرفتن ناسیونال سوسیالیست‌ها در آلمان، فروش و توزیع نبرد من نیز رواج گرفت. از اواسط دهه ۱۹۳۰ کتاب هیتلر به خرج دولت به زوج‌های تازه ازدواج کرده هدیه می‌شد، فروش نسخه‌های دست دوم کتاب ممنوع بود و تدریس آن در مدرسه‌ها به عنوان جزئی از برنامهٔ تبلیغاتی حزب ناسیونال سوسیالیست از همین دوران آغاز شد. از این کتاب تا پایان جنگ دوم جهانی نزدیک به یازده میلیون نسخه انتشار یافت که بخش اعظم آن یا رایگان توزیع، یا به اجبار خریداری شده‌ بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
180
آپلود شده توسط:
Pir pesar
Pir pesar
1389/09/27

کتاب‌های مرتبط

هذیان زمستانی
هذیان زمستانی
4.6 امتیاز
از 5 رای
یک روز از زندگانی داریوش
یک روز از زندگانی داریوش
4.4 امتیاز
از 37 رای
پادشاه پارسی داریوش یکم
پادشاه پارسی داریوش یکم
4.3 امتیاز
از 58 رای
زندگانی من
زندگانی من
4.5 امتیاز
از 83 رای
Margaret Ogilvy
Margaret Ogilvy
0 امتیاز
از 0 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نبرد من

تعداد دیدگاه‌ها:
553
حداقل را بازي كردن يعني چه؟

در این مورد هم یکی از دوستان جوابتونو دادن من گفتم حداقل رو بازی میکرد نه حداقل را بازی میکرد شما هم حداقل منظور منو درک کنید.
هیتلر هر کسی که بود یه ابر سیاستمدار بود و به جرات بهترینشون

با توجه به آواتارتان که مربوط به نقشی است که چاپلین در مذمت جانی فاشیست ایفا کرد این جمله تان را هم به حساب طنز گذاشتیم
حداقل را بازي كردن يعني چه؟ ديگر بيش‌تر از اين چه مي‌توانست انجام دهد؟ با اين كه در خود آلمان طرفداري از هيتلر اگر جرم هم نباشد از نظر اكثريت مردم مورد قبول نيست. در ايران هيتلر طرفداران بسياري دارد در همين كتابناك اگر نگاه كنيم شايد تعداد طرفدارانش بر مخالفانش بچربد اين هم بالاخره يك جامعه‌ي آماري است، مشت نمونه‌ي خروار! اگر كمي در كتابناك بچرخيم شايد طرفداران سلطنت را هم بيش‌تر از جمهوري‌خواهان ببينيم. طرفداران هيتلر دو دسته‌اند يا مذهبي حكومتي‌اند كه در اين صورت انكار مي‌كنند هيتلر همچين كاري كرده يا غير مذهبي‌اند از نوع ايران باستان و نژادپرست و آن چه هيچ‌گاه مورد بحث واقع نمي‌شود انسان و كرامت و حقوق وي است.
بعد از اين همه سال كه از مشروطه مي‌گذرد و بعد از 33 سال كه از براندازي سلطنت در ايران مي‌گذرد هنوز سنگ ديكتاتور پهلوي را به سينه مي‌زنيم تا بيايد و ما را از دست اين ديكتاتور ديگر نجات دهد يا حسرت زمان وي را مي‌خوريم و كسي نمي‌گويد نه همان بهتر كه هيچ ديكتاتوري نباشد؟
بنا بر اين من ديگر از اين طرفداران هيتلر تعجب نمي‌كنم اوايل ورودم به كتابناك با ديدن اين طرفداران ديكاتورها تعجب مي‌كردم كه آيا در ميان جمعيت كتاب‌خوان نيز چنين افرادي پيدا مي‌شوند؟ و جواب گرفتم آري. حتي وقتي به فردي كه با آواتار صليب شكسته و هيتلر آمده بود توصيه كردم به احترام قربانيان جنگ آواتارش را عوض كنم از سوي برخي دوستان مورد عتاب قرار گرفتم...
من تعجب نمي‌كنم. چرا كه سال هاست صداي پاي فاشيسم را كه روز به روز نزديك‌تر مي‌شود را مي‌شنوم

دوست عزیز من به هیچ وجه از کارهای هیتلر حمایت نکردم فقط میگم هرچی که بود با خودش و مردمش روراست بود.
الان تو کل دنیا دیکتاتوری وجود داره دنیای بدون دیکتاتور یعنی دنیای بدون سیاستمدار. اگر دنیایی بدون دیکتاتور میخواهید پس من نتیجه میگیرم شما یک آنارشیسم هستید.
در ضمن آواتار یک چیز شخصیه و انتخابش با خود شخص.
هیتلر هر کسی که بود یه ابر سیاستمدار بود و به جرات بهترینشون
آن همه آدمي كه در ميدان كاج براي تكاشاي اعدام جمع شده بودند مرا به ترس انداخت تماشاي جان‌سپاري يك انسان! از تصور اين كه در بين چه كساني زندگي مي‌كنم وحشت‌زده شدم.
از كامنت‌هايي كه در زير خبر خودكشي عليرضا پهلوي خواندم احساس كردم كه كساني كه به تحريف دست‌آوردهاي ما اقدام كرده بودند موفق شده‌اند و تنم لرزيد.
من هم با بسياري از فاشيست‌ها بحث كرده بودم ولي از شمار آن‌ها در كتابناك ترس برم داشت كه ما به كجا مي‌رويم؟ بسيار ديده‌ام كساني را كه از نقد فاشيسم به فاشيسم رسيدند.
عقلانيت مدت‌هاست كه از جامعه‌ي ما رخت بر بسته است و گويا موفق شده‌اند به سمت احساسات سوقمان بدهند. عقلانيت محصول مطالعه و تمرين بشري است كه در بستري از تفاهم و احترام به انسان و مفاهيم انساني شكل مي‌گيرد و كسي مادرزاد آن را كسب نمي‌كند. با بدتر شدن اوضاع اجتماعي و اقتصادي و ... نظير آن چه در حد فاصل دو جنگ اول و دوم در آلمان اتفاق افتاد كه بي شباهت به اكنون ايران نيست ظهور هيتلر اجتناب ناپذير جلوه مي‌كند. البته نبايد از جان‌فشاني گروه‌ها و افرادي نظير «روزا» ياد نكرد و نمي‌توان حسرت آن را نخورد كه مردم آلمان با قرباني بهترين فرزندان خود در پاي نازيسم قدم در راهي نهاد كه نتيجه‌اش ده‌ها مليون كشته بود و ويراني‌اي كه ده‌ها سال نسل بشر از عهده‌ي ترميمش بر نيامد.
ما تا كجا پيش رفته‌ايم؟
من قبلا هم با افرادی برخورد کرده بودم که از موجودات عجیبی (نظیر هیتلر) دفاع می کردند، اما هیچ وقت فکر نمی کردم تا این حد تعدادشان زیاد باشد. بدون تعارف عرض می کنم که این علامت یک بیماری بسیار خطرناک اجتماعی است. منظورم فقط این نیست که طرفداران هیتلر بیمارند و مخالفینش انسانهایی سالم! خیر، بسیار فراتر از این؛ واقعیت اینست که رویارویی های دهشتناک اجتماعی در پیش است و ما اگر افسار عقل و خرد را به دست احساسات بدهیم وضع یقینا به مراتب از این چیزی که الان هست بدتر خواهد شد. - وقتی حوصله فکر کردن نداریم و می خواهیم با یک شخصیت یا ایدئولوژی حاضر و آماده یک مدل «مطلوب» برای ایران ارائه دهیم - وقتی آنقدر حقیر می شویم که تنها چیزی که برای ما مهم است هویت پیدا کردن در یک فرد یا ایدئولوژی می شود - وقتی ناسیونالیستهای دروغین جای میهن پرستان واقعی را می گیرند. وقتی همزمان برای «کوروش» سینه چاک می دهیم و در عین حال مزدوری یک کشور بیگانه را می کنیم - وقتی قومگرایان ما هرگونه پیوندشان را با ایران انکار می کنند، آنچنان که واکنش شدید احساسی را در سایر مردم ایجاد می کنند باری...، و با هزار فلاکت دیگر... چرا باید تعجب کنیم که تعدادی از هموطنان ما اینک هوادار هیتلر شده اند؟

هیتلر بدشانسی آورد و شکست خورد وگرنه الان او را پیامبر می نامیدند(به گذشته ی 1400 درخشان بنگر) پس بهتر است به جای او که آلمان را پس از جنگ جهانی اول درمدت کوتاهی به اوج رساند به کسانی که فقط نابود کردند وهیچ جا را آباد نکردند گیر بدهی
حالا نمی فهمم هیتلر با تو چی کرده؟ که اینجوری ازش بدت می آید
حداقل را بازي كردن‌ نه بلکه حداقل رو بازی میکرد.
یعنی کارهایش نهان نیست و پیداست ((رو در اینجا با را فرق می کند))
من قبلا هم با افرادی برخورد کرده بودم که از موجودات عجیبی (نظیر هیتلر) دفاع می کردند، اما هیچ وقت فکر نمی کردم تا این حد تعدادشان زیاد باشد. بدون تعارف عرض می کنم که این علامت یک بیماری بسیار خطرناک اجتماعی است. منظورم فقط این نیست که طرفداران هیتلر بیمارند و مخالفینش انسانهایی سالم! خیر، بسیار فراتر از این؛ واقعیت اینست که رویارویی های دهشتناک اجتماعی در پیش است و ما اگر افسار عقل و خرد را به دست احساسات بدهیم وضع یقینا به مراتب از این چیزی که الان هست بدتر خواهد شد.
- وقتی حوصله فکر کردن نداریم و می خواهیم با یک شخصیت یا ایدئولوژی حاضر و آماده یک مدل «مطلوب» برای ایران ارائه دهیم
- وقتی آنقدر حقیر می شویم که تنها چیزی که برای ما مهم است هویت پیدا کردن در یک فرد یا ایدئولوژی می شود
- وقتی ناسیونالیستهای دروغین جای میهن پرستان واقعی را می گیرند. وقتی همزمان برای «کوروش» سینه چاک می دهیم و در عین حال مزدوری یک کشور بیگانه را می کنیم
- وقتی قومگرایان ما هرگونه پیوندشان را با ایران انکار می کنند، آنچنان که واکنش شدید احساسی را در سایر مردم ایجاد می کنند
باری...، و با هزار فلاکت دیگر... چرا باید تعجب کنیم که تعدادی از هموطنان ما اینک هوادار هیتلر شده اند؟
من نمیدونم چرا همه به هیتلر گیر دادید
هیتلر اگر آدم کش بود باز جراتشو داشت که سینشو سپر کنه با تمام وجود اعلام کنه من کشتم نه مثل الان ایران، آمریکا،اسرائیل،انگلیس و ... در سال اینهمه آدم میکشن بعد همشون هم مدافع حقوق بشرن تو اخباراشون هم فقط گل و بلبل نشون میدن.
درسته که هیتلر این کارش انسانی نبود ولی حداقل رو بازی میکرد.

حداقل را بازي كردن يعني چه؟ ديگر بيش‌تر از اين چه مي‌توانست انجام دهد؟ با اين كه در خود آلمان طرفداري از هيتلر اگر جرم هم نباشد از نظر اكثريت مردم مورد قبول نيست. در ايران هيتلر طرفداران بسياري دارد در همين كتابناك اگر نگاه كنيم شايد تعداد طرفدارانش بر مخالفانش بچربد اين هم بالاخره يك جامعه‌ي آماري است، مشت نمونه‌ي خروار! اگر كمي در كتابناك بچرخيم شايد طرفداران سلطنت را هم بيش‌تر از جمهوري‌خواهان ببينيم. طرفداران هيتلر دو دسته‌اند يا مذهبي حكومتي‌اند كه در اين صورت انكار مي‌كنند هيتلر همچين كاري كرده يا غير مذهبي‌اند از نوع ايران باستان و نژادپرست و آن چه هيچ‌گاه مورد بحث واقع نمي‌شود انسان و كرامت و حقوق وي است.
بعد از اين همه سال كه از مشروطه مي‌گذرد و بعد از 33 سال كه از براندازي سلطنت در ايران مي‌گذرد هنوز سنگ ديكتاتور پهلوي را به سينه مي‌زنيم تا بيايد و ما را از دست اين ديكتاتور ديگر نجات دهد يا حسرت زمان وي را مي‌خوريم و كسي نمي‌گويد نه همان بهتر كه هيچ ديكتاتوري نباشد؟
بنا بر اين من ديگر از اين طرفداران هيتلر تعجب نمي‌كنم اوايل ورودم به كتابناك با ديدن اين طرفداران ديكاتورها تعجب مي‌كردم كه آيا در ميان جمعيت كتاب‌خوان نيز چنين افرادي پيدا مي‌شوند؟ و جواب گرفتم آري. حتي وقتي به فردي كه با آواتار صليب شكسته و هيتلر آمده بود توصيه كردم به احترام قربانيان جنگ آواتارش را عوض كنم از سوي برخي دوستان مورد عتاب قرار گرفتم...
من تعجب نمي‌كنم. چرا كه سال هاست صداي پاي فاشيسم را كه روز به روز نزديك‌تر مي‌شود را مي‌شنوم...
نبرد من
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک