رسته‌ها
نبرد من
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 486 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 486 رای
مترجم: فرهاد

نسخه ی دیگری از این کتاب با ترجمه عنایت الله شکیباپور در سایت موجود است.

نبرد من کتابی، که توسط آدولف هیتلر نوشته شده است، و بیانگر اندیشه‌های سیاسی هیتلر و نازیسم می‌باشد. هیتلر در سال ۱۹۲۴ هنگامی که در قلعه لندربرگ زندانی بود بخش اول کتاب را با دیکته کردن جملات به منشی خود رودلف هس این اثر را به وجود آورد. بخش دوم، پایان همان سال پس از آزادی زودهنگام او از زندان نوشته شد.
با قدرت گرفتن ناسیونال سوسیالیست‌ها در آلمان، فروش و توزیع نبرد من نیز رواج گرفت. از اواسط دهه ۱۹۳۰ کتاب هیتلر به خرج دولت به زوج‌های تازه ازدواج کرده هدیه می‌شد، فروش نسخه‌های دست دوم کتاب ممنوع بود و تدریس آن در مدرسه‌ها به عنوان جزئی از برنامهٔ تبلیغاتی حزب ناسیونال سوسیالیست از همین دوران آغاز شد. از این کتاب تا پایان جنگ دوم جهانی نزدیک به یازده میلیون نسخه انتشار یافت که بخش اعظم آن یا رایگان توزیع، یا به اجبار خریداری شده‌ بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
180
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Pir pesar
Pir pesar
1389/09/27

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نبرد من

تعداد دیدگاه‌ها:
554
ما داریم دنیا رو پاکسازی میکنیم. کاملاً عاقلانه و از رویِ احساس هایِ نیک. ما داریم قتل عام میکنیم!! اما دیو ها رو نه آدم ها رو!!

دیگرآزار، دوست عزیز، چگونه بگم که طور دیگری تعبیر نشه؟
چرا از نظر شما اونا دیو صفتن و از نظر اونا شما دیو صفت؟
دوست خوب شما دنیا را از دیو پاکسازی نمیکنید. بلکه از کسانی که عقاید متفاوت و مخالف با شما دارند پاکساری میکنید.
ورطهء نابودی یعنی
وقتی که هیچ پرستویی در پاییز کوچ نکنه
وقتی صدای آبشار روحمون رو نوازش نده
وقتی بلبلی نباشه که در گلزار .. برامون افسانهء عشق رو روایت کنه
وقتی نگاهِ اشک بارِ فرزندانمون هرگز از خاطرمون نره
وقتی دست هامون .. مثلِ یک سنگ .. وجدانمون رو تحتِ فشار بگزاره
وقتی ...

پس شما برای نجات خودتون از این ورطه ی نابودی که کاملا شاعرانه تشریحش کردید دیگری رو به این ورطه میندازید.
انسانیت یعنی انسان بودن و با انسان ها انسانی رفتار کردن

خب پس رفتار انسانی یعنی نابودی دیگران برای حفظ خویشتن؟
ما خیلی خیلی خیلی عـــــــقـــــــب مانــــده هستیم!!

خوب مجوزشم داده شد. شروع به کشت و کشتار بکنیم.
این کلمهء دوست داشتنیِ استعمار را برایِ فریب دادنِ امثالِ من و تو ساخته اند

نه دوست من ، هدف من از طرح موضوع اینست که استعمار هم مانند هر چیزی میتواند استفاده مثبت برای همه و یا منفی برای همه داشته باشد.
دقیقا مثل چاقو. اگر این چاقو دست پزشکی حاذق باشد ناجی است و اگر دست یک انسانی خواه (البته به تعریف شما) باشد نابودگر است.
درست مثل هارپ که هم از آن میشود برای تحقیقات علمی استفاده کرد و هم برای به وجود آوردن بمی دیگر
درست مثل لودر که هم خانه میسازد و هم خانه میندازد
و...
اگر در جواب گلوله دشمن شما مسلسل بارونش کنی دیگه مجالی براش نمیمونه که بخواد بمب اتم بیاره چرا که به فنا رفته

دوست من این پاسخی به یک مثال است که توسّط یکی از دوستان مطرح شده.
میخواهم این را در دنیای واقعی در نظر بگیرید و بگویید کدام دشمن را با گلوله باران کردن میتوان از ین برد یا ناتوان کرد. این مثال را به صورت فردی بررسی نکنید. بلکه تقاب های ملّی یا دسته ای را در نظر بگیرید.
آیا به نظر شما خوبی نباید زور رو به دست بگیره حتا اگه به قیمت کشته شدن مشتی گناهکار یا حتا بیگناه باشه ؟

دوست عزیز آرزو میکردم از اوّل تا آخر میخوندید و راهی که من برای استیلای خوبی (در نظر شما چون که طرف مقابل هم خود را خوب میشمارد) پیشنهاد دادم را در میافتید.
در نظر من مبارزه اجتناب نا پذیر است، بحث من این است که الزامی برای خونریزی و کشتار نیست.
گفتید مردم جاهل . اگر عقل زورمند باشه میشه همین مردم جاهل رو از تباهی به روشنایی کشید حتا به زور

دوست من هیچ وقت نشده و نمیشه که مردم رو به تعقّل و تفکّر (با جبر) واداشت.
آیا این دیوسیرتیه که نور سپاه ظلمت رو تارومار کنه ؟

اساسا چرا همه خودشون رو نور و فدایی در راه راستی میدونند و طرف مقابل رو فاسد و فاسق.
من از فیلم های کره ای خوشم نمیاد و نگاه نمیکنم (آخه خیلی خز و خیلن) ولی میخواهم با مثالی موضوع رو روشن بکنم:
در فیلم امپراطور بادهای 1 تسو و جمونگ هر دو برای قدرت میجنگند پس چه چیزی باعث میشود که بیننده طرف جمونگ رو بگیرد؟
نوعی جهل و تعصّب و بینش جانب دارانه

! اوريانا عاشق توست
...من هم عاشق اوريانا هستم و عاشق زندگي
چرا نميگذارند تو با عشقت تنها باشي
و زمين و خانه و مزرعه ات را سركشي كني
انطور كه خودت ميخواهي
انطور كه دوست ميداري
شخمش بزني،بذر بيفشاني،درو اش كني
من برزگري را ميشناختم كه هفتاد سال تمام زندگي كرد
و هفتاد هزار بار زمينش را با گاو اهن شخم زد
هفتصد و هفتاد من بذر پاشيد
...... ولي فقط هفت من نان كپك زده بر سفره داشت
خسرو گلسرخي
هیچ دیوی وجود نداره. آدمها نه سفیدن و نه سیاه . آدمها خاکستریند . فقط غلظت رنگ سیاه و سفید وجودشون با هم فرق میکنه. خاکستری دوستان . خاکستری.

zoobin1 عزیز حرف شما هم درسته و هم نادرست
نادرسته : کسایی مثل چنگیز که به نقل تاریخ حتا به نوزاد شیرخواره رحم نکردن رو شما چه میتونی بنامی ؟ انسان خاکستری ، انسان سیاه ، یا دیو ؟
درسته : چون همه پاک به دنیا میان با خودشون خوبی ها و بدیهایی دارن
ولی اگه بدیهاشون رو تقویت کنن خاکستری میشن و اگه به همون بدیها بال و پر بدن و بپروروننش دیگه دیو شدن انسان خاکستری نیستن اونا دیگه حتا انسان نیستن دوست من .
گاهی تنها راه علاج درمان نیست نابودیه
فردوسی انسانِ بزرگی بوده اما ... روزی میرسه که روش های فرهنگی روی بعضی دیوصفت ها جواب نمیده! (قبول کنید که راست میگم!!) اصلاً شما فکر میکنید باقیِ انسان ها .. در طولِ تاریخ .. انسان نبوده اند چیزهایِ زیبا برایِ از دست دادن نداشته اند؟ به انسانیت فکر نکرده اند؟ صلح را نمیشناختند؟ پس چرا؟ چرا میجنگیدند؟ چون بعضی ها رو نمیشد با سخن قانع کرد!!! دنیای ما پر از دیوه!! دیو ها رو باید به زنجیر بکشیم!

سلام سادیست جان
تمام اون چیزی رو که خواستم ولی نتونستم بگم به زیبایی هر چه تمامتر گفتید
توی کتاب این بزرگمرد همه رازها به صورت سمبل گفته شدن ضحاک هم نماد همین دیوسیرتاییه که باید به زنجیر کشیده بشن .
کاملا مشخصه که چطور میشه با پلیدی جنگید و خود پلید نشد
انسانیت مشخصه های بارزی داره مثل : همنوع دوستی ، راستگویی ، پاکدامنی ، موسیقی ، احترا م به حقوق و شخصیت دیگرا ن ، دانش دوستی و مهم تر از همه آزادی بیان بدون سرکوب و تهدید
یه گفته هست
هر اندیشه پاکی که برای رسیدن به پیروزی از شاهراه بیداد بگذرد به فرجام نارستگار است
فرق نور و ظلمت یا به تعبیر قشنگ تر سادیست انسان و دیو در اینجا نمودار میشه
این جمله ها منسوب به انیشتینه ولی لطفا به صرف همین مورد اونارو نخونین:
دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطر کسانی که شرارتها را می بینند و کاری در مورد آن انجام نمی دهند.

حقیقت آن چیزی است که از آزمون تجربه، سربلند بیرون آید.
هیچ دیوی وجود نداره. آدمها نه سفیدن و نه سیاه . آدمها خاکستریند . فقط غلظت رنگ سیاه و سفید وجودشون با هم فرق میکنه. خاکستری دوستان . خاکستری.
باز هم شاه گرگ
شما میگویید که معامله کنیم. در معامله چیزی باید داد تا چیزی را گرفت. پس شما برای یافتن حق آزادیتان حاضرید از یکی از حقوقتان بگذرید. آزادی در واقع داشتن قدرت انتخاب و داشتن همه حقوق فردی بدون محدودیت است.

شما آلمان را بعد از جنگ دوم به یاد بیاور!!
آلمانی ها در قبالِ آزادی چه چیزهایی را معامله کردند؟
الآن آلمان یک کشورِ آزاد و قدرتمند ست (البته هنوز با یک نگاهِ سرشار از اغماض به آن نگاه میکنند اما این کجا و آلمانِ 1946 کجا؟!)
البته ایران .. این سرنوشت را خودش برای خودش رقم زد.
ما در سال 1357 خیلی جلوتر از الآن بودیم!! البته جنگ را نمیشود نادیده انگاشت اما ... ما خودمان کوتاهی کردیم.
آزادی هم با غارت و کشتار به دست نمیآید
شما میخواهید خودتان را به عنوانِ یک عده انسان .. از زیر سلطهء یک عده انسانِ دیگر نجات دهید!! اینجا هیچ دیوی وجود ندارد!!
شما باید انسانی و منطقی رفتار کنید؟
منطقی و قانونی
دوست من شما میدانید که انگلیسی ها قبل از حمله آلمان به راینلند چرا از دولت هیتلر حمایت میکردند؟ برای مقابله با شوروی کمونیستی
شما میدانید که با حمله آلمان به شوروی انگلیس سهم زیادی در کمک به روس ها داشت؟
شما میدانید که چرا با وجود اینکه خبر خودکشی هیتلر به انگلیسها رسیده بود باز آنها شروع به بمباران مناطق شهری برلین کردند؟عمده هدف انگلیس ها جلوگیری از دست یافتن روس ها به آزمایشگاه و کارگاه های آلمان نازی بود

آفرین
این را میگویند سیاستِ انگلیسی!!
من با این کار موافق نیستم اما مطمئنم آن ها دلایلِ خودشان را داشته اند.
ضمناً انگلیس ها شرِّ هیتلرِ دیوصفت را از سر ما کم کردند
زوبین جان
غم اون دختر عراقی ( تصویر اول) که داره برای پدر کشته شدش زار میزنه رو شما نمیکشین.
درد اون مرد روس که خویشاوندش رو توی اوستیای جنوبی از دست داده رو شما نیستین که میکشین.
این چند تا عکس فقط یه نمای کوچک از چیزیه که اتفاق میوفته.

درسته جنگ چیز زشتیه
اما برای نجاتِ همون کودک .. و همون آدم های بیگناه
باید جنگید!! (من این جنگ رو قبول دارم)
مبنا جان
آیا این دیوسیرتیه که نور سپاه ظلمت رو تارومار کنه؟

من هم دارم همین رو میگم
منتها با یک واژگانِ دیگر!!
سپاهِ نور = انسان ها
ظلمت = دیو صفت ها!!
به همین سادگی
ولی واقعا فرق ما با حیوون چیه زمانیکه این عکس ها رو میبینم به این میرسم که هدایت حق داشت حیوون رو برتر از آدمی میدونست

هدایت هم همون حرفِ من رو میخواسته بگه .. یا شاید هم من دارم حرفِ هدایتِ پنجاه سالِ پیش رو الآن میزنم!!
طبقه بندیِ موجودات از نظرِ شرافت :
یک . انسان
دو . حیوان
سه . دیو (که دیو ها فقط میتونن انسان هایی باشند که دیو شده اند!!!)
ولی فردوسی قلم به دست گرفت هنوز که هنوزه بعد از هزار سال داره پشت دشمنای تازه این خاک و بوم رو هم میلرزونه
منم با مبارزه فرهنگی موافقم و میدونم موندگارتره ولی منتظر پاسخ سئوالاتم هم هستم

فردوسی انسانِ بزرگی بوده
اما ...
روزی میرسه که روش های فرهنگی روی بعضی دیوصفت ها جواب نمیده! (قبول کنید که راست میگم!!)
اصلاً شما فکر میکنید باقیِ انسان ها .. در طولِ تاریخ ..
انسان نبوده اند
چیزهایِ زیبا برایِ از دست دادن نداشته اند؟
به انسانیت فکر نکرده اند؟
صلح را نمیشناختند؟
پس چرا؟
چرا میجنگیدند؟
چون بعضی ها رو نمیشد با سخن قانع کرد!!!
دنیای ما پر از دیوه!!
دیو ها رو باید به زنجیر بکشیم!
ساگارو جان
متاسفم که مسئولان سایت همینجور فله ای کتابهایی که با زحمت آپ میکنیم را حذف میکنند و از آن بدتر با نگاهی کاسبکارانه امتیازش را هم کسر میکنند.

با تشکر از مدیرانِ زحمتکش سایتِ فرهنگی و وزینِ کتابباز ببخشید کتابناک!!
شاه گرگ جان
پس تفاوت بین شما و به قول خودتان آن دیو صفتان در چیست؟ هر دو حاضرید به خاطر اهدافتان دیگری را به بدترین نحو نابود کنید.

خودت هم داری میگی دیــــــــو
اینجا دیگه انسان ها از بین نمیرن
ما داریم دنیا رو پاکسازی میکنیم. کاملاً عاقلانه و از رویِ احساس هایِ نیک. ما داریم قتل عام میکنیم!! اما دیو ها رو نه آدم ها رو!!
این در نهایت خرجِ نجاتِ دنیا میشه
ورطه نابودی همان خونریزی است. و خونریزی همان دیو صفتی.

ورطهء نابودی یعنی
وقتی که هیچ پرستویی در پاییز کوچ نکنه
وقتی صدای آبشار روحمون رو نوازش نده
وقتی بلبلی نباشه که در گلزار .. برامون افسانهء عشق رو روایت کنه
وقتی نگاهِ اشک بارِ فرزندانمون هرگز از خاطرمون نره
وقتی دست هامون .. مثلِ یک سنگ .. وجدانمون رو تحتِ فشار بگزاره
وقتی ...
ورطهء نابودی یعنی نابودیِ انسانیت
انسانیت یعنی انسان بودن و با انسان ها انسانی رفتار کردن
با دیو شدن فاصله داره!!
موضع راجع به استعمار بوده : ... انگار موضعمان عوض شد. تا چند پیام قبل من از بشر حمایت میکردم و شما آنرا برای اهدافتان(که خود انسانیّت مینامیدید) ذبح میکردید.

نه دوستِ کتابناکی
من هنوز هم همون عقیده رو دارم
استعمار ناشی از یک نگاهِ غیر انسانی ست!! اما در زمانِ خودش خیلی کارِ زیبا و اخلاقی هم به حساب میامده!!
استعمار در قرنِ اخیر با یکی دو قرن قبل فرق داره
استعمار الآن راهِ چاره نیست
هدفی هم نیست که ما بتوانیم به آن دست پیدا کنیم .. آخه ابعادِ فاجعه بزرگتر از اونیه که شما فکرش رو میکنید
ما خیلی خیلی خیلی عـــــــقـــــــب مانــــده هستیم!!
همانطور که مشاهده میکنید هدف استعمار از پایه با انسانیّت منافات نداشته و امکان کمک کردن به آن را دارد.

استعمار از عمران میآید یعنی آبادی
کلمه ای که استعمار را از روی آن ساخته اند Colonialism بوده به معنیِ شهرنشینی!!! شهرنشینیِ خودِ اروپاییان نه سیاهانِ آفریقا!!
این کلمهء دوست داشتنیِ استعمار را برایِ فریب دادنِ امثالِ من و تو ساخته اند
با نفوذ در میان ملل و با دادن این طرز فکر که کسانی که ما بر آنها میگماریم انتخاب آنهاست منافع آنها را با منافع خودمان همجهت کنیم.

الآن واسه این کارها دیر شده!!
ما دیگه نمیتونیم سهمِ آنچنانی از اقتصاد را به خودمان اختصاص بدهیم
با کمال انسانیّت تیری در مغز مخالف خالی کنیم و برای اینکه به انسانیّتمان بر نخورد رویمان را برگردانیم و برویم

؟؟؟؟
دوست من، دیگر آزار عزیز، وقتی اندیشه آنقدر آبکی باشد که از ترس گلوله و بمب عوض شود و رنگ ببازد هیچ ارزشی ندارد. اندیشه همان منش است و اتفاقا این منش اینجا آزادی است. اگر برای حفظ زندگی از آزادی صرف نظر کنیم، این زندگی تلختر از هر نابودی است.

کاش باقیِ مطلب رو هم میخوندی!!
بزارید یه حقیقت رو بگم که با گفته های دوستانم wolfking و zoobin1 بیشتر موافق هست
و ضد نظرات پیشینم :
بابک و مازیار و خیلی های دیگه علیه ستم عباسی و بنی امیه شمشیر کشیدن خیلی ها هم کشته شدن ولی خیلی زود نتایجش پاک شد ( البته در بزرگی بایک و مازیار شک ندارم ) ولی فردوسی قلم به دست گرفت هنوز که هنوزه بعد از هزار سال داره پشت دشمنای تازه این خاک و بوم رو هم میلرزونه
منم با مبارزه فرهنگی موافقم و میدونم موندگارتره ولی منتظر پاسخ سئوالاتم هم هستم
نبرد من
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک