رسته‌ها
نبرد من
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 486 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 486 رای
مترجم: فرهاد

نسخه ی دیگری از این کتاب با ترجمه عنایت الله شکیباپور در سایت موجود است.

نبرد من کتابی، که توسط آدولف هیتلر نوشته شده است، و بیانگر اندیشه‌های سیاسی هیتلر و نازیسم می‌باشد. هیتلر در سال ۱۹۲۴ هنگامی که در قلعه لندربرگ زندانی بود بخش اول کتاب را با دیکته کردن جملات به منشی خود رودلف هس این اثر را به وجود آورد. بخش دوم، پایان همان سال پس از آزادی زودهنگام او از زندان نوشته شد.
با قدرت گرفتن ناسیونال سوسیالیست‌ها در آلمان، فروش و توزیع نبرد من نیز رواج گرفت. از اواسط دهه ۱۹۳۰ کتاب هیتلر به خرج دولت به زوج‌های تازه ازدواج کرده هدیه می‌شد، فروش نسخه‌های دست دوم کتاب ممنوع بود و تدریس آن در مدرسه‌ها به عنوان جزئی از برنامهٔ تبلیغاتی حزب ناسیونال سوسیالیست از همین دوران آغاز شد. از این کتاب تا پایان جنگ دوم جهانی نزدیک به یازده میلیون نسخه انتشار یافت که بخش اعظم آن یا رایگان توزیع، یا به اجبار خریداری شده‌ بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
180
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Pir pesar
Pir pesar
1389/09/27

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نبرد من

تعداد دیدگاه‌ها:
554
ترویج خشونت این رو به بار میاره:
متن لینک
حمله تروریستی در مادرید.
این نتیجه تژاد پرستیه:( دینی ، قومی یا ... چه فرقی میکنه؟)
متن لینک
این نتیجه جنگ داخلیه:
متن لینک
( جنگ داخلی سیرالئون)
باز هم انتخاب با شماست میتونین اینا رو انتخاب کنین یا اینو:
متن لینک
طول میکشه ولی عذاب وجدانش کمتره.
دوستان خواستم از چیزی که دارین در موردش بحث میکنین یه نمای نزدیک بهتون بدم. یادتون باشه در مورد چی دارید بحث میکنید: متن لینک متن لینک متن لینک متن لینک غم اون دختر عراقی ( تصویر اول) که داره برای پدر کشته شدش زار میزنه رو شما نمیکشین. درد اون مرد روس که خویشاوندش رو توی اوستیای جنوبی از دست داده رو شما نیستین که میکشین. این چند تا عکس فقط یه نمای کوچک از چیزیه که اتفاق میوفته. فقط گفتم که یادتون بندازم جنگ اینه.

سلام
دقیقا منظور منم همینه دوست گرامی
تا وقتی که قدرت دست شر هست این اتفاقات آشکار و بسیار فاجعه بار تر در نهان رخ خواهد داد
منظور از شر شر جهانی است حالا نیاید به یکی دوتا حکومت فکر کنید
فاجعه بارتر جنایت های نهانیه مثل این که عزیزی رو از کسی بکشن اجازه عزاداری براش ندن
یا اینکه بدترش حتا ندونه عزیزش کشته شد و همیشه چشمش به در باشه
اینا توی این عکسها مقابل موارد بالا خوشبخت ترن
ولی واقعا فرق ما با حیوون چیه زمانیکه این عکس ها رو میبینم به این میرسم که هدایت حق داشت حیوون رو برتر از آدمی میدونست
درد اون مرد روس که خویشاوندش رو توی اوستیای جنوبی از دست داده رو شما نیستین که میکشین.

این عکس:
متن لینک
عکس های قبلی به ترتیب برای : دو تای اولی برای جنگ عراق و دوتای بعدی برای جنگ افغانستانه.
دوستان خواستم از چیزی که دارین در موردش بحث میکنین یه نمای نزدیک بهتون بدم. یادتون باشه در مورد چی دارید بحث میکنید:
متن لینک
متن لینک
متن لینک
متن لینک
غم اون دختر عراقی ( تصویر اول) که داره برای پدر کشته شدش زار میزنه رو شما نمیکشین.
درد اون مرد روس که خویشاوندش رو توی اوستیای جنوبی از دست داده رو شما نیستین که میکشین.
این چند تا عکس فقط یه نمای کوچک از چیزیه که اتفاق میوفته.
فقط گفتم که یادتون بندازم جنگ اینه. :((
سلام به دوستان
wolfking گرامی خوشحال میشم که این اندیشه های من رو نقد کنید :
اگر در جواب گلوله دشمن شما مسلسل بارونش کنی دیگه مجالی براش نمیمونه که بخواد بمب اتم بیاره چرا که به فنا رفته
آیا به نظر شما خوبی نباید زور رو به دست بگیره حتا اگه به قیمت کشته شدن مشتی گناهکار یا حتا بیگناه باشه ؟
چرا که در اون صورت میتونه سعادت رو برای بسیاری دیگه به ارمغان بیاره
. گفتید مردم جاهل . اگر عقل زورمند باشه میشه همین مردم جاهل رو از تباهی به روشنایی کشید حتا به زور
آیا این دیوسیرتیه که نور سپاه ظلمت رو تارومار کنه ؟
دنیا جایِ معامله ست نه مجادله!! شما از خَــرِ شیطان پایین میایید و در عوض به آزادی هایی که میخواهید میرسید[/quote]
خر شیطان چیست و آزادی از نظر شما چیست؟ یعنی ما امتیاز میدهیم تا بتوانیم خود انتخاب کنیم که چه بپوشیم و چه بخوریم و ...
دوست من بحث من و بردیا سر این است که از چه راهی به آزادی برسیم و بحث شما این است که به آزادی نسبی رضایت دهیم.(شما میگویید که معامله کنیم. در معامله چیزی باید داد تا چیزی را گرفت. پس شما برای یافتن حق آزادیتان حاضرید از یکی از حقوقتان بگذرید. آزادی در واقع داشتن قدرت انتخاب و داشتن همه حقوق فردی بدون محدودیت است.)
من میگویم اگر انگلیسی ها میخواستند تمامِ آلمانی ها را نابود کنند میتوانستند
اما هدف فقط از بین بردنِ طرزِ تفکّرِ هیتلر بود
حتّی اگر خودِ هیتلر هم پشیمان میشد و تن به دادگاه میسپرد درگر کسی با زبانِ قتلِ عام صحبت نمیکرد.

دوست من شما میدانید که انگلیسی ها قبل از حمله آلمان به راینلند چرا از دولت هیتلر حمایت میکردند؟ برای مقابله با شوروی کمونیستی
شما میدانید که با حمله آلمان به شوروی انگلیس سهم زیادی در کمک به روس ها داشت؟
شما میدانید که چرا با وجود اینکه خبر خودکشی هیتلر به انگلیسها رسیده بود باز آنها شروع به بمباران مناطق شهری برلین کردند؟عمده هدف انگلیس ها جلوگیری از دست یافتن روس ها به آزمایشگاه و کارگاه های آلمان نازی بود
استفاده از سلاحِ دشمن لزوماً شما رو یکی از اون ها نمیکنه!!
اون انسان هایی که دیو میشوند برای کارهاشون دلایلی وجود داره که با منطق و قاموسِ ما جور در نمیآد .. حتیِ اگه ما از سلاحِ غیرانسانی در مقابلِ اون ها استفاده کنیم.

پس تفاوت بین شما و به قول خودتان آن دیو صفتان در چیست؟ هر دو حاضرید به خاطر اهدافتان دیگری را به بدترین نحو نابود کنید.
ما خودمون با اعتماد به نفس و با انتخابِ خودمون از کشتن و خونریزی برایِ جلوگیری از سقوطِ دنیا به ورطهء نابودی استفاده میکنیم.
این دلیلی نمیشه که ما مبدّل به دیو بشویم.

ورطه نابودی همان خونریزی است. و خونریزی همان دیو صفتی.
- منظورت از سنگ و گنجشکِ مفت چیست؟ نکند جانِ انسان ها را میگویی؟!!

و یا این یکی
- اما دوستِ من استعمار تنها تباه میسازد

انگار موضعمان عوض شد. تا چند پیام قبل من از بشر حمایت میکردم و شما آنرا برای اهدافتان(که خود انسانیّت مینامیدید) ذبح میکردید.
- اما دوستِ من استعمار تنها تباه میسازد!!
ما نمیتوانیم برای دیگران تعیین تکلیف کنیم!! ما فقط میتوانیم به حالِ خودمان دلسوز باشیم و از چیزهای انسانی دفاع کنیم و از انسانیت پاسبانی کنیم.

معنی لغوی استعمار آباد سازی است. صرف نظر از این معنی استعمار در قرن نوزدهم با انقلاب صنعتی و با هدف به دست آوردن منابع و بازار مصرف جدید شروع شد.
همانطور که مشاهده میکنید هدف استعمار از پایه با انسانیّت منافات نداشته و امکان کمک کردن به آن را دارد.بطور مثال:
استعمار گران اسپانیول و پرتقالی با ورود به برزیل به کشف و حفر معادن و ساخت مزارع پرداختند. هرچند هدف آنها چپاول این ها بود ولی باعث به وجود آمدن زیر ساخت های لازم شد. که سالهای بعد مردم برزیل با استفاده از این زیر ساخت ها و با تلاش های فراوان توانستند خود را به الگوی جهانی پیشرفت بدل کنند.
منظور من از سیاست، سیاست ماکیاوری نیست. منظور من از استعمار و سیاست این است که ما میتوانیم با نفوذ در میان ملل و با دادن این طرز فکر که کسانی که ما بر آنها میگماریم انتخاب آنهاست منافع آنها را با منافع خودمان همجهت کنیم.
هدفت باید انسان بودن و انسان زیستن باشد
مطمئن باش دشمنت این مسئله را درک خواهد کرد چون او نیز انسان ست

خوب حال یک راه حل عالی
با کمال انسانیّت تیری در مغز مخالف خالی کنیم و برای اینکه به انسانیّتمان بر نخورد رویمان را برگردانیم و برویم
من راه بردیا را بهتر از این راه میبینم.
وقتی اندیشه ها آنقدر خشک باشند و متعصّب که گلوله هم نتواند آن ها را تغییر دهد ..
مسلّم ست که حتّی بمبِ اتمی هم چاره ساز نیست!!

دوست من، دیگر آزار عزیز، وقتی اندیشه آنقدر آبکی باشد که از ترس گلوله و بمب عوض شود و رنگ ببازد هیچ ارزشی ندارد. اندیشه همان منش است و اتفاقا این منش اینجا آزادی است. اگر برای حفظ زندگی از آزادی صرف نظر کنیم، این زندگی تلختر از هر نابودی است.
[quote]انسان باید توانِ تحلیل داشته باشد
شعار حقوق بشر در اين زمان كلي خريدار داره در جهان و زيباست و واقعيت هم اينه كه انسان ها حقوق دارند و بايد اين حقوق رعايت بشه

اساسی ترین حقوق بشر حق انتخاب و حق زندگی است.
ميخواهم اينو بفهميد اگر كسي لگدت كرد پاشو از روت بر نميداره مگر اينكه پاهاشو بشكوني

طرف مقابل باید شعور داشته باشه و کسی رو لگد نکنه که اگر کرد باید تاوان بده
به خداي ايران ازادي بدون خون ممكن نيست اگر جواب يك شليك رو با رگبار مسلسل بديد ديگه كسي جرات نميكنه ازادي شما رو سلب كنه

دوست من، اون یک گلوله شلیک میکنه و شما با مسلسل جوابشرو میدید. اگه در مرحله بعد اون از بمب اتم استفاده کند شما چه جوابی دارید؟
من که با اینچنین دشمنی رو در رو نمیجنگیم. من کاری میکنم که دشمنم خود بمبش را در آغوش بکشد. راه های سیاستمندانه تری برای دادن جان در راه هدف وجود دارد. من که اگر دشمنم مار به جانم بیندازد او را در آغوش میگیرم تا بچشد هدیه اش را.
اما درس داد كه جواب گلوله گلوله است

آره دوست من فقط جوابه گلوله گلوله است.
وقتي بهت شليك ميشه نميتوني بگي خواهش ميكنم به نام حقوق بشر يواش تر شليك كن!

دوست من حرف من این است که چرا باید به آنجا رسید که به هم شلیک کرد.
دوباره میگویم اگر کسی شلیک کرد باید طوری منهدم شود که دیگر به هیچ وضع توانایی تعرّض را نیابد.
ميدونيد چيه دوستان گاهي لازمه هر كسي يه ارش بشه يه رستم
يه چه گوارا يه خسرو گلسرخي

گلسرخی هرگز کشتار نکرد، میدونی چیه بردیا جان من بین همه اشعار گلسرخی از شعر یک با یک مساوی نیست بیشتر از همه خوشم میاید. اگر غرورم اجازه میداد با زمزمه این شعر جمله به جمله میگریستم.
مردم را دریاب... هرگز سازش نکن...کسانی که سازش نمیکنند میمیرند، اما مرگشان عین حیات و زندگیست...
آری، تو نیز میمیری، اما در چهره ات نشانی از مرگ نخواهد بود... آه... تو نمیدانی که تا چه اندازه کمکهایت به مردم مفید خواهد بود... مردمی که تو را قربانی خواهند کرد...

و ای برادر ، من و تو خواهیم مرد تا مردم را آزادی بخشیم ولی مردم از ما به بدی یاد خواهند کرد(اگر جاهل باشند). شاید بگویی چه باک مرا از نابودی و خاموشی وقتی برادرانم آزادند. ولی ای یار تا زمانی که مردمت نفهمیده باشند دوباره به آغوش اسارت بر خواهند گشت. و این خون تو خواهد بود که پایمال میشود. خون تو ، خون یک برادر، خون یک انسان، پس ای برادر ابتدا با اسارت ذهن بجنگ بعد اسارت تن را بسوزان.
سخنانِ شما را هم در گیومه میآورم تا کمتر فضا إشغال (از مشغول مشتق میشود نه از زباله!!) شود!!
«به خداي .. ايران آزادي بدون خون ممكن نيست!
اگر جواب يك شليك رو با رگبار مسلسل بديد ديگه كسي جرات نميكنه ازادي شما رو سلب كنه»
ببین جملهء اول رو قبول دارم اما جملهء دوم احساسی هست
جوابِ یک گلوله باید تنها یک گلوله باشه همین و بس!! آخه ما میخوایم نشون بدیم که انسان هستیم!
«جنبشی ممکن است موقتاً از بین برود ولی این امر در نتیجه نهائی تأثیر بزرگی نخواهد داشت.
آنچه مهم است عزم به مبارزه است که هر روز راسخ تر می شود. در یافتن لزوم تغییرات انقلابی و اعتقاد به امکان آن است»
من کاملاً موافق هستم.
«من نه مسیح هستم نه انسانی نیکوکار من نقطه متقابل مسیح هستم
من با هر ابزاری که در دست دارم برای باورهایم مبارزه می کنم.
دشمنم را نابود می کنم به جای اینکه بگذارم به صلیبی یا جای دیگر میخکوب شوم»
وقتی با انسان های دیگر داری مبارزه میکنی نباید برای نابود کدن بجنگی
هدفت نباید نابودی و انتقام باشد
هدفت باید انسان بودن و انسان زیستن باشد
مطمئن باش دشمنت این مسئله را درک خواهد کرد چون او نیز انسان ست
«نمی دانم که حکومت انقلابی باقی می ماند یا نه،اما من مسلسل به دست تا آخرین نفس می جنگم»
این پشتکار جالب و ستودنی ست
«به عنوان یک انسان، غم انگیز است که دوستی نداشته باشی؛ اما به عنوان یک انقلابی غم انگیزتر است که دشمنی نداشته باشی چون برای یک انقلابی نداشتن دشمن به معنی محافظه کار شدن و سازش است»
این احمقانه ترین طرز تفکری ست که چگوارا داشته!!
ما باید در اولین مرتبه دشمنی ها را به دوستی مبدّل کنیم
وقتی همه را دشمن فرض میکنی اونوقت پس داری برایِ کدام دوست میجنگی؟!! مسلسل به دست؟!!!
داری دوست و دشمن را با رگبارِ مسلسل قتل عام میکنی.
«براي جوخه اعدامي
كه نميدانند
گلوله از زره انديشه ها عبور نخواهد كرد»
وقتی اندیشه ها آنقدر خشک باشند و متعصّب که گلوله هم نتواند آن ها را تغییر دهد ..
مسلّم ست که حتّی بمبِ اتمی هم چاره ساز نیست!!
انسان باید توانِ تحلیل داشته باشد
دنیا جایِ معامله ست نه مجادله!! شما از خَــرِ شیطان پایین میایید و در عوض به آزادی هایی که میخواهید میرسید!!
(البته روی سخنم با چگوارا ست نه با تو دستِ عزیزم بردیا جان
من میگویم اگر انگلیسی ها میخواستند تمامِ آلمانی ها را نابود کنند میتوانستند
اما هدف فقط از بین بردنِ طرزِ تفکّرِ هیتلر بود
حتّی اگر خودِ هیتلر هم پشیمان میشد و تن به دادگاه میسپرد درگر کسی با زبانِ قتلِ عام صحبت نمیکرد.
چون قرار دادنِ سخنانت در باکس .. موجبِ اتلافِ جا میشد.آنها را بین گیومه میآورم.
«برسیم به مبحث سیاست برای عزّت!!» - ببینیم این مبحث چیست؟
«من سعی نکردم که از بشریّت در مقابل عزّت خواهی دفاع کنم. من سعی کردم که با حذف زایدات تحلیل ها طرفین مباحثات را به یک جواب واحد برسانم که متاسفانه موفّق نبودم!!» - این نشان دهندهء تفاوت در دیدگاه هاست. اگر در همین مرحله بماند خوب ست اما اگر باعثِ درگیری و جبهه گیری شود کار مشکل میشود.
«دوست من برای چیره شدن به دشمن - باید اول دشمن را از دیدگاه خودت تعریف میکردی! - دو راه حل وجود دارد:
1.با نیرویی قوی تر از نیروی آن بر او بتازیم و با تحمل خسارات فراوان بر وی غالب شویم.
2.با استفاده از سیاست نیروی او را مدیرّیت کنیم و به نفع خود(نمیگویم صرفا بر ضد او) از آن بهره جوییم»
- انگار توضیح را همین پایین آورده ای
«راه دوم همان ماجرای سنگ مفت گنجشک مفت است»
- منظورت از سنگ و گنجشکِ مفت چیست؟ نکند جانِ انسان ها را میگویی؟!!
«مثال راه حل دوّم که بر علیه ما استفاده شده: زمانی آخوند ها یک موهبت برای مبارزه با استعمار بودند. ولی انگلیس ها با محاسبات پیچیده خود حداکثر استفاده را کردند!!
مثالی که در آن نفعی هم به ما رسیده: انقلاب سفید برای جلو گیری از افتادن رعیّت به آغوش کمونیسم»
- خوب من فهمیدم که شما دوست داری ما سیاست باز باشیم و برای اقتدار ایران .. دست به استعمار و بازی دادنِ کشورهای دیگر بیاندازیم!!
«منظور من این نیست که با استعمار کنار بیاییم منظور من این است که خود به استعمار بدل شویم و با در نظر داشتن انسانیّت در عین حال دیگران را هم به تباهی نکشیم»
- اما دوستِ من استعمار تنها تباه میسازد!!
ما نمیتوانیم برای دیگران تعیین تکلیف کنیم!! ما فقط میتوانیم به حالِ خودمان دلسوز باشیم و از چیزهای انسانی دفاع کنیم و از انسانیت پاسبانی کنیم.
نبرد من
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک