این نقشه جعلی است
نویسنده:
زهرا اشعری
امتیاز دهید
تاریخ فلسطین از آعاز تا به امروز و بررسی تحرکات یهودیان و سپس صهیونیست ها در طول تاریخ این سرزمین
«اسرائیل موجود، فقط یک پنجم از خاکی است که باید به دست ما باشد و این وظیفه ماست که چهار پنجم دیگر را با فعالیت و پشتکار به دست آوریم.» (مناخیم بگین).
این جملات فقط آرمان رهبران صهیونیست نیست، بلکه امروز هر دانشآموز یهودی که تورات را از شش سالگی یاد میگیرد، باید این جملات را به خاطر بسپارد که «این سرزمین را به ایشان میدهم، حتی به فرزندان اسرائیل». در این کتاب تاریخ فلسطین از ابتدا تاکنون نقد و بررسی میشود. ارض موعود در تورات از نهر مصر ـ نیل ـ تا فرات معرفی شده که فلسطین کنونی بخشی از آن است. بقیه قسمتها را میتوان روی نقشههایی دید که از طرف دولت یهود به عنوان اسرائیل ایدهآل معرفی شده است. این قسمتها شامل کشورهای اردن، سوریه، لبنان، بخش زیادی از عراق، قسمت وسیعی از مصر، تمام صحرای سینا و دلتای نیل و قطعهای از حجاز است.
بیشتر
«اسرائیل موجود، فقط یک پنجم از خاکی است که باید به دست ما باشد و این وظیفه ماست که چهار پنجم دیگر را با فعالیت و پشتکار به دست آوریم.» (مناخیم بگین).
این جملات فقط آرمان رهبران صهیونیست نیست، بلکه امروز هر دانشآموز یهودی که تورات را از شش سالگی یاد میگیرد، باید این جملات را به خاطر بسپارد که «این سرزمین را به ایشان میدهم، حتی به فرزندان اسرائیل». در این کتاب تاریخ فلسطین از ابتدا تاکنون نقد و بررسی میشود. ارض موعود در تورات از نهر مصر ـ نیل ـ تا فرات معرفی شده که فلسطین کنونی بخشی از آن است. بقیه قسمتها را میتوان روی نقشههایی دید که از طرف دولت یهود به عنوان اسرائیل ایدهآل معرفی شده است. این قسمتها شامل کشورهای اردن، سوریه، لبنان، بخش زیادی از عراق، قسمت وسیعی از مصر، تمام صحرای سینا و دلتای نیل و قطعهای از حجاز است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی این نقشه جعلی است
2- در متون پهلوی از شهر اورشلیم یاد شده است. پس از اسلام در منابع فارسی از این شهر به طور عمده با سه نام ایلیا، اورشلیم (یا اورشلم) و بیتالمقدس یاد شدهاست. در برخی از منابع فارسی این ایلیاست که نام عبری شهر دانسته شدهاست و نیز گفته شدهاست که اورشلیم نامیاست که برخی پارسیان شهر را به آن باز خوانند. در برخی منابع ایلیا یکی سه شهرستان زمین بیتالمقدس دانسته شدهاست. دو شهرستان دیگر را نام بلقا و اریحاست. هر دو صورت بیتالمقدّس و بیتالمَقْدِس در زبان فارسی به کار رفتهاست. گرچه صورت بیتالمَقْدِس اصیلتر است —و ترکیب عبری בית המקדש (بیت همقدش) با آن خویشاوند است — صورت بیتالمقدَّس به طور خاص برای گنجانیدن در بحر متقارب (و بعضاً هزج) مناسب است و در شعر فارسی به کار گرفته شدهاست.
در بسیاری از متون کهن نظم و نثر فارسی از این شهر با نام بیتالمقدس یاد شده است و بنا به گفتهٔ فردوسی نام این شهر در زبان پهلوی، کنگ دژهودج یا دژ هوختگنگ بوده است:
به خشکی رسیدند سر کینه جوی ...................... به بیتالمقدس نهادند روی
که بر پهلوانی زبان راندند ...................... همی کنگ دژهودجش خواندند
نام اصلی شهر قبل از ورود عبرانیان اوراشالیموم یا اوراشالیمو به معنای بنیاد شالم بود. شالم نام خدایی از خدایان اوگاریتی بود. بعدها عبرانیان این نام را تغییر ندادند چرا که در عبری به معنای باران صلح میشد.از نگاه دستور زبان عبری، این کلمه از دو بخش "اور" به معنی باران و "شلیم" به معنی صلح و سلام است.
قدیمیترین سند تاریخیای که در آن نام «اسرائیل» برده شده است مربوط به دوران حکومت یکی از فرعونهای مصر به نام «مرنپتح»(۱۲۲۴-۱۲۱۴ قم) میباشد که روایت کننده لشکرکشی وی به سرزمین کنعان میباشد.
متن کتیبه مصری که در سال ۱۸۹۶ میلادی بهدست آمده و در موزه قاهره نگهداری میشود، چنین میباشد:
«شاهان مغلوب شدند و گفتند سلام...، تحنو ویران شد، سرزمین هتیها آرام گرفت، کنعان به یغما رفت، و شر بر سر آن فرو ریخت...، اسرائیل غمگین شد...، فلسطین بیوهزنی برای مصر شد، همه سرزمینها متحد شدند و آرامش بر همه حکمفرما شد، هر که آشوبگر بود در بند مرنپتح شاه درآمد.»
اولین اشاره به کلمه اسرائیل در تورات به شرح زیر است: «از این پس نام تو دیگر یعقوب نخواهد بود بلکه اسرائیل(خواهد بود) زیرا نزد خدا و مردم مقاوم بوده و پیروز شدهای».
دوره کوروش بزرگ و چگونگی آزادسازی یهودیان بابل از چنگ برده داری و بازگشت آنان به سرزمین اصلی خویش را نیز کمتر کسی است که نخوانده باشد و آگاهی نسبی درباره آن نداشته باشد.
در تمام این اسناد تاریخی کلمه ای درباره اعراب سخن گفته نشده است. حالا چطور اعراب فلسطین مالک این سرزمین شده اند و یهودیان اشغالگر؟!
من برای تک تک اعتقاداتم دلیل و منطق دارم هنوز فرق این ها را نمیفهمی؟
منطق میگوید اگر کلیت موضوعی را پذیرفتیم ندانستن علت جزئیات دلیل بر رد کلیت آن نیست!البته ندانستم چه چیز را ما بدون دلیل پذیرفته ایم!؟
منطق و عقل میگوید اگر چیزی را نبینیم دلیل بر رد و یا عدم وجود آن نیست!خیلی موارد را ندیده ایم یا نمیتوانیم با چشم ببینیم اما وجود دارند.رفتار و معیار شما درست مانند دهریون در روزگارهای پیشین است که خیلی مسائل را با این معیار رد میکردند و اکنون خلاف آن اثبات شده است.
تو چشم هایت را ببند تا ستاره ها را انکار کنی و در روز نیز سخن گفتن از انها را به دلیل ندیدنشان انکار کن اما انکار تو دلیل نبودنشان نیست.
طبق نظر دانشمندان ژنتیک پیدایش انسان به طور ناگهانی صورت گرفته دلیلی ندارد حتما یک قبر باشد که آدم و حوا در آن باشند تا اثبات شود که آن ها وجود داشته اند!این اعتقاد برمیگردد به اعتقاد به خالقی حکیم.
این ها چه ربطی داشت؟!
اصلا بحث بر سر آدم و حوا بود آن وقت شما که خود نیز از ابتدا بیدون سر درآوردن از موضوع خود را قاطی بحث کردی و از هلوکاست به اورانگوتانها رساندی و حال هم از این شاخه به ان شاخه مییری!
به گمانم آن کنوکو نبوده تست کلاس کنکور بوده.در هر صورت معنی آن آیات را اگر میخواندی و اگر واقعا عربی میدانستی وضع طور دیگری بود.دلیل نیست که اگر مسلمان نیستی هر چیز که اسلام میگوید را انکار کنی!این دلیل عقلانی نیست!
خوشبختانه من بر عکس شما از مسلمانی به الحاد رسیدم و این نبوده که فقط این کتابها رو خونده باشم(اون جوری که شما گفتید) برای اینکه یکی از نتایج این کار رو بدونید بهتون میگم که سال اول کنکور با کمک خداوند متعال رتبه 13000 رو کسب کردم و سال دوم بدون استفاده از این قادر متعال!!! رتبه کنکورم رسید به 3000 . میبینید از خیلی از کلاسهای کنکور ثمر بخش تره. جایی گفته بودید که من عربی رو توی کنکور منفی زدم. فقط برای اطلاعت میگم که من توی کنکور عربی رو 62 درصد زدم و اگه کنکور داده باشی میدونی که میانگین کشور 20 در صده و اون هم فقط به خاطر این بود که برم و زبان مادریم رو 85 درصد بزنم. :x
بالاخره ما ندانستیم که مبنای بحث، (( منطق )) باشد خوب است یا (( اعتقاد )) ؟!!!! :)):)):))
البته این سؤال برای کسی معنا دارد که تفاوت میان معنای (( منظق عقلانی )) را با (( اعتقاد مذهبی )) بداند... و منطق غیردینی را مساوی با الحاد و کفر و سطحی نگری نداند... و خودش را از قبل صاحب حق نداند!!... و روی اعتقاداتش متعصب نباشد طوریکه اگر اعتقادی غیرمنطقی بود باز هم آن را معتبر بداند...
مثلاً منطق میگوید آب در 100 درجه سانتیگراد میجوشد اما اعتقاد میگوید اگر خدا اراده کند آب در 10 درجه هم میجوشد؛ برای قادر متعال کاری ندارد...
این است تفاوت در نگرش ها و جهان بینی ها... امیدوارم نکته را گرفته باشید
به راستی که دو درویش بر پاره گلیمی بخسبند و دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند.
[center]به نظرم شیخ اجل که اتفاقاً هم ولایتیم هست درست میگه.
آخه شما قضاوت کنید آیا میشه در اون یک وجب جا که حتی نمیشه اسم اقلیم برآن نهاد, یه آدمی مثل آقا سید حسن نصرالله (دامت(?)افاضاته) که به اسم شرع مقدس داعیهء حکومت و چاپیدن مردم بینوا رو در سر داره و یا یه سری موجودات پلید و شیطان صفت مثل جماعت دولتی و مذهبی یهودی که با خون مردم واسه خودشون فطیر درست میکنن (منظورم نتانیاهو(?)و شیمون پرز و مرض و غرض و اینجور جوونورایی هست) با هم تو یک وجب آبادی جمع بشن و باهم سر این مسئله کنار بیان که با اتفاق, خون مردم رو توی شیشه کنند؟
آخه کی میشه که آدما بفهمند:((, پول و سیاست و قدرت واسه آدم خیلی چیزا داره ولی :
نام نیکی گر بماند زآدمی
به کزاو ماند سرای زرنگار :-)
همهء ما آدما یه روزی, یه جایی که توقع نداریم باید همه چیز این دنیا رو ببوسیم و بزاریم بریم. :-*
اما این یادهاست:)) که از ما می مونه...
اون اشک و آه هاست:(( که می مونه ...
این حافظهء تاریخه:O که از ما باقی می مونه ...
شارون رفت ولی مردم جنایت هاشو(?) به خاطر سپردند.
یاسر عرفات رفت ولی از دنیا ... نه از یاد مردم.:x
میشه این رو برای من روشن کنید:stupid:
پارتی بازی که وجود دارد البته با آنچه شما فکر میکنید تفاوت دارد.بگذریم..
این برمیگردد به تفاوت های بنیادین در دیدگاه ما و شما!
من به خالقی حکیم ایمان دارم که هیچ کاری را بیهوده انجام نمیدهد و آفریده شدن ناگهانی آدم و حوا نیز برایش آسان است و مفهوم سختی برایش وجود ندارد.و این اصولا یک اعتقاد دینی است.این تفاوت ماست.
این استدلال های کودکانه دردی را دوا نمیکند.منطق است که مبنای بحث است نه احساس و تلقین شدن باورها!
من به خدای حکیم اعتقاد دارم و شما ندارید!این فرق بزرگی است که ریشه اختلافات بینشی ماست.
مشکل در این عقیده نیست تفاوتهای اساسی تری در دیدگاه ما وجود دارد که ریشه اختلاف ها از آن هاست.
اما به جهت آنکه دوباره نپرسید:
من بارها دیدگاه هایم را با دانش و منطق و بینش جدیدی که در زندگی ام به وجود آمده سنجیده ام.بارها نیز در نظرات ملحدین و .. تفکر کرده و سعی بر درک آنها کرده ام که البته کار سختی نیست.اکثرا انسانهای عمیقی نیستند.معیار من منطق است و برای تک تک اعتقاداتم دلیل دارم نه مانند شما توجیه گرم نه با دلایل ضعیف و چندتا سوال بنیان اندیشه ام را شکل میدهم!
شما چطور؟تا به حال خواسته ای که به این بیندیشی که ممکن است نظرات طرف مقابل صحیح باشد و شما در اشتباه؟
اینطور که از نظراتتان پیداست هیچ خللی را وارد بر نظرات خود نمیدانید و تنها نظر خویش را صحیح میپندارید.
زیست شناسی پارتی بازی وجود ندارد! که همه موجودات تابع تکامل باشتد اما استثنائاً انسان از گل خشک و صلصال آفریده شده باشد!!
ولی حرفم هنوز همون حرف قبلی هست. حاظر نیستی این عینک رو حتی واسه چند دقیقه برداری؟
شب همه دوستان خوش. تا فردا بدرود.:baaa: