رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

از زبان داریوش

از زبان داریوش
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 249 رای
نویسنده:
مترجم:
پرویز رجبی
درباره:
داریوش بزرگ
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 249 رای
در سالهای 1933 و 1934، ضمن حفریات تخت جمشید، پایتخت امپراتوری پارس، در دیوار استحکامات، چندین هزار لوح گلی با متنهایی به خط میخی عیلامی به دست آمد. این لوح ها در زمان فرمانروایی داریوش بزرگ (522-486 پ.م.) نوشته شده و تاریخ آن ها سیزدهمین تا بیست و هشتمین سال فرمانروایی داریوش، یعنی از سال 509 تا494 پ.م . را برمیگیرد. این مجموعه بخش کوچکی است از بایگانی واقعی دیوان شاهی.
این لوح ها اطلاعات لازم را برای پاسخ به پرسشهای زیادی در اختیار ما قرار میدهد. اطلاعاتی نه تنها درباره مسائل دیوانی، بل درباره ی محیط، شیوه زیست و زندگی روزمره مردم، مزدها و اقدامات اجتماعی، موقعیت زن ، دین و آیین و رفتارهای مذهبی فرهنگی و همچنین جغرافیا و اقتصاد. مورخ به هنگام بررسی این سندها پیوسته شگفت زده در مییابد که امپراطوری ایران باستان تا چه حد سازمان یافته و از بسیاری جهات «مدرن» بوده است.
در این کتاب کوشیده شده تا بر اساس این اطلاعات و بررسی آنها و نیز تکیه بر منابع شناخته شده ی قبلی، به ویژه باتوجه به آخرین دست آوردهای پرارزش باستان شناسی، تصویر روشن تری از حیات امپراطوری بزرگ ایران، به ویژه در محدوده سال های 500 پ.م. به دست دهد و نگاه کاونده تری نیز به 200 سالی که حدودا از فرمانروایی هخامنشیان باقی مانده بود، انداخته شود. همچنین در این کتاب عکسهای گوناگون و سودمندی قرار داده شده.

«به دستور اهورا مزدا من چنینم که راستی را دوست دارم و از دروغ روی گردانم دوست ندارم که ناتوانی از حق کشی در رنج باشد همچنین دوست ندارم که به حقوق توانا به سبب کارهای ناتوان آسیب برسد آن جه را که درست است من دوست دارم من دوست برده دروغ نیستم من بد خشم نیستم حتی وقتی خشم مرا میانگیزاند آن را فرو مینشانم من سخت بر هوس خود فرمانروا هستم.»
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
tomos
tomos
1387/11/14
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی از زبان داریوش

تعداد دیدگاه‌ها:
48
عصر ایران؛ محسن ظهوری ـ «تو که از این پس شاه خواهی بود. مردی که دروغگو باشد یا آن‌که تبهکار باشد، دوست آن‌ها مباش.»
این را به دستور داریوش اول هخامنشی، ۲۵۰۰ سال پیش بر فراز کوهی نوشتند که امروز به آن لقب بزرگ‌ترین سنگ‌نبشته جهان داده‌اند. جایی در ارتفاع حدودا ۴۰ ‌متری، بر سینه کوهی در حوالی شهر کرمانشاه که حالا «بیستون» نام دارد و موضوع این قسمت از «ایران به روایت آثار» است.
«بیستون» یکی از قدیمی‌ترین زیستگاه‌های بشر در ایران بوده. جایی که در غار آن، آثاری از ابزارهای دست ساخت انسان‌های شکارچی در ۴۰ تا ۷۰ هزار سال پیش یافته‌اند. مکانی که در طول تاریخ برای ساکنان منطقه اهمیت داشته و در روزگاران قدیم، «بَغِستان» یعنی جایگاه خدایان نام داشته. کوهی در کنار دشتی حاصلخیز با شاهراهی باستانی که از کنارش می‌گذرد و سنگ‌نبشته‌ای بزرگ بر سینه‌اش. کتیبه‌ای به ارتفاع حدود ۸ متر با ۲۲ متر طول که نقشی در وسط آن حک شده؛ نقشی از پیروزی.
داریوش با یک‌متر و ۸۰ سانتی‌متر قد، با سبیل و ریشی بلند و آراسته، با تاجی بر سر و ردایی بر تن، پایش را بر سینه مردی گذاشته. شاه در دست چپ کمانی دارد و دست راستش را به حالت دعا به سوی اهورامزدا دراز کرده؛ هم‌او که بر فراز این تابلو در حال پرواز است و دست راستش به حالت دعاست و با دست چپ حلقه‌ای را به‌سوی داریوش گرفته که تا سلطنت و قدرت را به او بدهد.
پشت داریوش یک کماندار و نیزه‌دار به نشان سپاهیان او ایستاده‌اند و در روبه‌روی او ۹ اسیر دست‌بسته می‌بینیم. هر کدام آن‌ها شاهی هستند از سرزمینی که بر داریوش شوریده و شکست خورده‌اند. ماجرای این نقش عظیم به سه خط پارسی باستان، عیلامی و بابلی، بر این تابلوی بزرگ حک شده. اینکه چطور داریوش به سلطنت رسیده و در اولین سال سلطنت خود درگیر شورش‌های زیادی شده:
«این است آنچه من به خواست اهورامزدا در همان یک سال پس از آن که شاه شدم کردم. ۱۹ جنگ کردم. به خواست اهورامزدا من آن‌ها را زدم و ۹ شاه گرفتم.»
داریوش، «گئومات» را هم یکی از شاهان به حساب آورده، همان کسی که به گفته او غاصب سلطنت بود و از میان برداشته شد. هم‌او که در این نقش جنازه‌اش را زیر پای داریوش می‌بینیم. به این ترتیب در این تابلو، ۱۰ شاه اسیر می‌بینیم نه ۹ شاهی که داریوش نام‌شان را آورده.
اما این سنگ‌نبشته در یک زمان حک نشده. به دستور داریوش حدود دو سال بعد هم بر آن نقش و نوشته‌ای افزوده‌اند؛ این شاه سکایی را اضافه کرده‌اند که بعد از نقر کتیبه شورش کرده، بعلاوه نوشته‌ای درباره چگونگی شورش و شکست او. اما چرا برای داریوش مهم بوده که چنین کتیبه‌ای را در این مکان حک کند؟
داریوش هخامنشی فرزند کوروش و جانشین او نبود. به گفته خودش در این کتیبه، نسبش از پدربزرگِ پدربزرگش به کسی می‌رسد که کوروش از نسل اوست. پس به محض رسیدن به سلطنت، با شورش‌های زیادی در شاهنشاهی وسیع هخامنشیان روبه‌رو می‌شود؛ از سمت کسانی که او را مشروع نمی‌دانند و خواهان استقلال‌اند. او سال‌های نخست سلطنت را برای ایجاد مشروعیت و سرکوب شورش‌ها صرف می‌کند و برایش مهم است که این دستاوردها به گوش همه مردم سرزمین تحت فرمانش برسد. پس بیستون را که در میان شاهراه بابل به اکباتان قرار داشت و از اصلی‌ترین مسیرهای بازرگانان بود، برای نمایش توانمندی‌ و مشروع بودن سلطنتش انتخاب می‌کند.
از طرفی بیستون از قدیم نزد مردم مقدس بود و در کنار آن آداب قربانی کردن به‌جا می‌آورده‌اند. داریوش می‌دانسته که دیدن خطوط این کتیبه در این فاصله دور از دسترس، برای مردم در گذر غیرممکن است، پس نقوش را بزرگ و قابل دید حک کرده که پیامش توسط تصویر منتقل شود و متن را هم کسی بخواند که سواد دارد و احتمالا می‌تواند در نوشتن تاریخ کمک کند.
به این ترتیب، او روزنامه‌ بزرگی از حوادث دوره نخستین سلطنتش درست کرد و آن را در دید عموم گذاشت. سنگ‌نبشته‌ای که نه فقط برای میراثی برای ایرانیان که میراث جهان قلمداد می‌شود.
این کتاب از نظر ارائه ی اطلاعات با جزئیات واقعا حرف ها برای گفتن دارد به صورتی که در رابطه با هر موضوعی که در کتاب گنجانده شده ، تصاویری هم به عنوان دلیل و برای اثبات آن موضوع ثبت گردیده.
متاسفانه خانم ماری کخ بعد از نگارش این کتاب پیرامون برخی از مباحث کتاب تغییر موضع داده و تجدید نظر کرده.
درود بر شما...
یکی که این کتاب رو کامل خونده خواهشا بگه که درون مایه نوشته های این کتاب قابل استناد و درست هست یا مثل کتب چاپی مذهبی جدید، قاطی میتولوژی و بزرگنمایی و دروغ و تحریف و هجو و کم و زیاد و تعریف و تمجیدهای الکی هست؟از اونجایی که خوندن کتاب ذهن آدم رو به سمت و سوی خاصی میکشه از این بابت نمیخوام ذهنم گول بخوره و جهت دار یکسویه بشه.در کل وقت گزاشتن برای خوندنش رو توصیه میکنید؟
دوستان متاسفانه یا چپ می‌زنند یا راست، یا «اسلام‌گرا»‌می‌شند یا «باستان‌گرا» و قائل به حد وسط هم نیستند.
«دو قرن سکوت» و غیره به مسئله‌ی گسترش اسلام در ایران پرداخته و نیازی به تکرار نیست ولی دوستانی که با خوندن نقل‌قول‌های دروغین از طرف کوروش و داریوش به وجد می‌آند لطفا همون کتاب‌های مورخین یونانی رو به دقت بخونین (چون خبری از کوروش در منابع ایرانی قدیم نیست تا زمان ابوریحان بیرونی!) و فقط به برجسته‌کردن تعریف و تمجیدها بسنده نکنین. در همون منابع به کرات به کشتار و بی‌رحمی‌ها شاهان هخامنشی هم پرداخته شده ولی ما عادت داریم که این قسمت‌ها رو تبلیغات ضدایرانی یونانی‌ها بدونیم ولی بخش تمجیدها رو واقعی!
نه دوستان گرامی، تاریخ رو اونطور که هست باید دید و شناخت نه با عوض کردنش بر اساس میل و باورهای خودمون و این که در نتیجه‌ی سیستم سیاسی که حاکم هست ناچارا به گذشته‌ی نه چندان شناخته‌شده‌ای پناه ببریم که دولت‌های غربی بر اساس منافع خود به ما خط میدند چه چیزهایی رو بپرستیم و چه چیزهایی رو لعن کنیم که البته در بین این همه درگیری و اغتشاش آنان به کار همیشگی خود مشغول باشند.
بپذیریم که در کنار عظمت و خدمات هخامنشیان، کشتار و غارت کشورهای دیگر هم رخ داده و اگر کشورگشایی‌های خود را موجه می‌دانیم به همان نسبت باید کشورگشایی‌های یونانیان، اعراب، مغولان و ترکان رو هم بپذیریم و یکی رو خوب و بقیه رو بد ندانیم.
اما در ارتباط با خود کتاب:
من یه نسخه از این کتاب رو در لینک دیگه‌ای به دست اوردم ولی متاسفانه پاراگراف‌ها و برخی صفحات به هم ریخته بود، مطمئن نیستم که نسخه‌ی اصلی به همین صورت بود یا کسی خواسته که مرتب‌ترش کنه و بدتر شده. امیدوارم که نسخه‌ی بهتری در دسترس قرار بگیره و اگه از طرف ناشر دیگری بهتره تا انتشارات کارنگ که در توضیحات این کتاب در این صفحه ذکر شده (ظاهرا باید متعلق به پورپیرار نامی باشد که معروف به ادعاهای بدون منبع هست).
بعد از عملیات انتحاری در یک مکان عمومی در کشور ما، جوانی را به جرم همدستی با انتحارکننده دستگیر کردند، او بشدت گریه میکرده .
راوی این حکایت میگه نزدیک رفتم و به آن جوان گفتم: آرام باش، چرا گریه میکنی؟ و ... .
در جوابم گفت:
دوستم که خودش را شهید کرد الان پیش پیامبر دارد انگور میخورد، و من پیش شما کفار هستم!!!! :O
مجیدخان شما برچه اساسی حرف میزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خودت چقد مطمئنی که از روی حرص و قضاوت حق به جانب حرف نمیزنی؟؟؟؟؟؟ باوجود امثال شما ما نیاز به دشمن نداریم
متاسفانه کتاب قابل دانلود نیست اما دوستان برای دیدن انواع جنایاتی که در ذهن قابل تصور است و توسط داریوش کبیر انجام شده به کتیبه بیستون که توسط خود وی به نگارش درآمده مراجعه کنند :-)
درود بر یگانه داریوش!افتخار ایران زمین!
در جواب دوستمان سعید فرید باید بگویم من هم زمانی به همه ی این ها شک داشتم .به فرض که همی تاریخ گذشته ی ایران دروغ باشد و آن رافقط مستشرقین غربی نوشته باشند. پس با یک تاریخ موهوم و مبهم ما باید اکنون از بدوی ترین انسان های روی کره ی خاکی می بودیم چه در اخلاق و چه در رفتار و شعر و ادبیات و پزشکی و ..... اگر میگویید که این همه از برکت اسلام است پس هر آنچه از حدیث و داستان وروایت و... از اسلام و امامان در مورد ایران باستان هست هم باید دروغ و ساخته خود ایرانیان باشد ودر آنها شک کنیم. ونیز درباره تاریخ بعد از اسلام ایران شک کنیم و نیز در باره همه ی ماهیت فرهنگی و خلاصه همه ی آنچه امروزه از دین و فرهنگ و اعتقاد و مذهب و .... داریم شک کنیم البته دلایل من در این مورد این است که بدبختانه تاریخ بعد از اسلام ایران را هم اکثرا مستشرقین خارجی نوشته اند. اول برو خط میخی ایران باستان را یاد بگیر نیز زبان فارسی باستان و خط پهلوی و کلا الفبای تاریخ گذشته را یادبگیر بعد بیا بدون غرض خودت بنشین و اونارا ترجمه کن والبته بدون غرض نتیجه را به ما گزارش بده گردن ما از مو باریک تر. البته آزمایش های نیمه عمرکربن 14 و پیشرفته تر یادت نره والله
از زبان داریوش
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک