با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما نسبت به این اثر محق هستید میتوانید اجازه نشر الکترونیکی تمام یا بخشی از آن را به ما بدهید و یا آنرا از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «قوانین» و «فروش کتاب الکترونیکی» را مطالعه کنید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «قوانین» و «فروش کتاب الکترونیکی» را مطالعه کنید.

از زبان داریوش
نویسنده: هاید ماری کخ
مترجم: پرویز رجبی
.
در سالهای 1933 و 1934، ضمن حفریات تخت جمشید، پایتخت امپراتوری پارس، در دیوار استحکامات، چندین هزار لوح گلی با متنهایی به خط میخی عیلامی به دست آمد. این لوح ها در زمان فرمانروایی داریوش بزرگ (522-486 پ.م.) نوشته شده و تاریخ آن ها سیزدهمین تا بیست و هشتمین سال فرمانروایی داریوش، یعنی از سال 509 تا494 پ.م . را برمیگیرد. این مجموعه بخش کوچکی است از بایگانی واقعی دیوان شاهی.
این لوح ها اطلاعات لازم را برای پاسخ به پرسشهای زیادی در اختیار ما قرار میدهد. اطلاعاتی نه تنها درباره مسائل دیوانی، بل درباره ی محیط، شیوه زیست و زندگی روزمره مردم، مزدها و اقدامات اجتماعی، موقعیت زن ، دین و آیین و رفتارهای مذهبی فرهنگی و همچنین جغرافیا و اقتصاد. مورخ به هنگام بررسی این سندها پیوسته شگفت زده در مییابد که امپراطوری ایران باستان تا چه حد سازمان یافته و از بسیاری جهات «مدرن» بوده است.
در این کتاب کوشیده شده تا بر اساس این اطلاعات و بررسی آنها و نیز تکیه بر منابع شناخته شده ی قبلی، به ویژه باتوجه به آخرین دست آوردهای پرارزش باستان شناسی، تصویر روشن تری از حیات امپراطوری بزرگ ایران، به ویژه در محدوده سال های 500 پ.م. به دست دهد و نگاه کاونده تری نیز به 200 سالی که حدودا از فرمانروایی هخامنشیان باقی مانده بود، انداخته شود. همچنین در این کتاب عکسهای گوناگون و سودمندی قرار داده شده.
«به دستور اهورا مزدا من چنینم که راستی را دوست دارم و از دروغ روی گردانم دوست ندارم که ناتوانی از حق کشی در رنج باشد همچنین دوست ندارم که به حقوق توانا به سبب کارهای ناتوان آسیب برسد آن جه را که درست است من دوست دارم من دوست برده دروغ نیستم من بد خشم نیستم حتی وقتی خشم مرا میانگیزاند آن را فرو مینشانم من سخت بر هوس خود فرمانروا هستم.»
حق تکثیر :
تهران: نشر کارنگ، چاپ چهاردهم: تیر ۱۳۸۹.
در سالهای 1933 و 1934، ضمن حفریات تخت جمشید، پایتخت امپراتوری پارس، در دیوار استحکامات، چندین هزار لوح گلی با متنهایی به خط میخی عیلامی به دست آمد. این لوح ها در زمان فرمانروایی داریوش بزرگ (522-486 پ.م.) نوشته شده و تاریخ آن ها سیزدهمین تا بیست و هشتمین سال فرمانروایی داریوش، یعنی از سال 509 تا494 پ.م . را برمیگیرد. این مجموعه بخش کوچکی است از بایگانی واقعی دیوان شاهی.
این لوح ها اطلاعات لازم را برای پاسخ به پرسشهای زیادی در اختیار ما قرار میدهد. اطلاعاتی نه تنها درباره مسائل دیوانی، بل درباره ی محیط، شیوه زیست و زندگی روزمره مردم، مزدها و اقدامات اجتماعی، موقعیت زن ، دین و آیین و رفتارهای مذهبی فرهنگی و همچنین جغرافیا و اقتصاد. مورخ به هنگام بررسی این سندها پیوسته شگفت زده در مییابد که امپراطوری ایران باستان تا چه حد سازمان یافته و از بسیاری جهات «مدرن» بوده است.
در این کتاب کوشیده شده تا بر اساس این اطلاعات و بررسی آنها و نیز تکیه بر منابع شناخته شده ی قبلی، به ویژه باتوجه به آخرین دست آوردهای پرارزش باستان شناسی، تصویر روشن تری از حیات امپراطوری بزرگ ایران، به ویژه در محدوده سال های 500 پ.م. به دست دهد و نگاه کاونده تری نیز به 200 سالی که حدودا از فرمانروایی هخامنشیان باقی مانده بود، انداخته شود. همچنین در این کتاب عکسهای گوناگون و سودمندی قرار داده شده.
«به دستور اهورا مزدا من چنینم که راستی را دوست دارم و از دروغ روی گردانم دوست ندارم که ناتوانی از حق کشی در رنج باشد همچنین دوست ندارم که به حقوق توانا به سبب کارهای ناتوان آسیب برسد آن جه را که درست است من دوست دارم من دوست برده دروغ نیستم من بد خشم نیستم حتی وقتی خشم مرا میانگیزاند آن را فرو مینشانم من سخت بر هوس خود فرمانروا هستم.»
حق تکثیر :
تهران: نشر کارنگ، چاپ چهاردهم: تیر ۱۳۸۹.
» کتابناکهای مرتبط:
سیمجوریان: نخستین دودمان قدرتمند ترک در ایران
یک لشکرکشی تاریخی از راه خلیج فارس
قانون اساسی راه نجات ایران در روشنائی تاریخ
آگهی
نسخه ها
Powered by You
Member
یکی که این کتاب رو کامل خونده خواهشا بگه که درون مایه نوشته های این کتاب قابل استناد و درست هست یا مثل کتب چاپی مذهبی جدید، قاطی میتولوژی و بزرگنمایی و دروغ و تحریف و هجو و کم و زیاد و تعریف و تمجیدهای الکی هست؟از اونجایی که خوندن کتاب ذهن آدم رو به سمت و سوی خاصی میکشه از این بابت نمیخوام ذهنم گول بخوره و جهت دار یکسویه بشه.در کل وقت گزاشتن برای خوندنش رو توصیه میکنید؟
Member
«دو قرن سکوت» و غیره به مسئلهی گسترش اسلام در ایران پرداخته و نیازی به تکرار نیست ولی دوستانی که با خوندن نقلقولهای دروغین از طرف کوروش و داریوش به وجد میآند لطفا همون کتابهای مورخین یونانی رو به دقت بخونین (چون خبری از کوروش در منابع ایرانی قدیم نیست تا زمان ابوریحان بیرونی!) و فقط به برجستهکردن تعریف و تمجیدها بسنده نکنین. در همون منابع به کرات به کشتار و بیرحمیها شاهان هخامنشی هم پرداخته شده ولی ما عادت داریم که این قسمتها رو تبلیغات ضدایرانی یونانیها بدونیم ولی بخش تمجیدها رو واقعی!
نه دوستان گرامی، تاریخ رو اونطور که هست باید دید و شناخت نه با عوض کردنش بر اساس میل و باورهای خودمون و این که در نتیجهی سیستم سیاسی که حاکم هست ناچارا به گذشتهی نه چندان شناختهشدهای پناه ببریم که دولتهای غربی بر اساس منافع خود به ما خط میدند چه چیزهایی رو بپرستیم و چه چیزهایی رو لعن کنیم که البته در بین این همه درگیری و اغتشاش آنان به کار همیشگی خود مشغول باشند.
بپذیریم که در کنار عظمت و خدمات هخامنشیان، کشتار و غارت کشورهای دیگر هم رخ داده و اگر کشورگشاییهای خود را موجه میدانیم به همان نسبت باید کشورگشاییهای یونانیان، اعراب، مغولان و ترکان رو هم بپذیریم و یکی رو خوب و بقیه رو بد ندانیم.
اما در ارتباط با خود کتاب:
من یه نسخه از این کتاب رو در لینک دیگهای به دست اوردم ولی متاسفانه پاراگرافها و برخی صفحات به هم ریخته بود، مطمئن نیستم که نسخهی اصلی به همین صورت بود یا کسی خواسته که مرتبترش کنه و بدتر شده. امیدوارم که نسخهی بهتری در دسترس قرار بگیره و اگه از طرف ناشر دیگری بهتره تا انتشارات کارنگ که در توضیحات این کتاب در این صفحه ذکر شده (ظاهرا باید متعلق به پورپیرار نامی باشد که معروف به ادعاهای بدون منبع هست).
Member
راوی این حکایت میگه نزدیک رفتم و به آن جوان گفتم: آرام باش، چرا گریه میکنی؟ و ... .
در جوابم گفت:
دوستم که خودش را شهید کرد الان پیش پیامبر دارد انگور میخورد، و من پیش شما کفار هستم!!!!
Member
Member
Member
Member
Member
Member
Member