علم راهی بسوی آفریدگار جهان

ریهٔ ریسمان (به انگلیسی: String Theory) شاخه‌ای از فیزیک نظری و بیشتر مربوط به حوزه فیزیک انرژی‌های بالاست .این نظریه در ابتدا برای توجیه کامل نیروی هسته‌ای قوی به وجود آمد ولی پس از مدتی با گسترش کرومودینامیک کوانتومی کنار گذاشته شد و در حدود سالهای ۱۹۸۰ دو باره برای اتحاد نیروی گرانشی و برطرف کردن ناهنجاری‌های تئوری ابر گرانش وارد صحنه شد. بنا بر آن ماده در بنیادین‌ترین صورت خود نه ذره بلکه ریسمان مانند است. یعنی تمام ذرات بنیادین (مثل الکترون، پوزیترون و فوتون) اگر با بزرگنمایی خیلی خیلی زیاد نگریسته‌شوند ریسمان‌دیس هستند. ریسمان می‌تواند بسته (مثل حلقه) یا باز (مثل بند کفش) باشد.
همانطور که حالت‌های مختلف نوسانی در سیمهای سازهای زهی مثل گیتار صداها(نتها)ی گوناگونی ایجاد می‌کند، حالتهای مختلف نوسانی این ریسمانهای بنیادین نیز به صورت ذرات بنیادین گوناگون جلوه‌گر می‌شود.
به عکس اعلی حضرت نگاه کنید :
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/79/MEVyMosey.png/230px-MEVyMosey.png
علم فیزیک اثبات می کند که جهان ریسمانی است . تنها لازم است بیشتر دقت کنیم تا پی ببریم که این ریسمان ها در واقع همان رشته های اسپاگتی هستند .
-------------------------------------------------
fms.blogfa.com منبع :

من به زودی کتابم را به نام علم راهی به سوی هیولای اسپاگتی منتشر خواهم کرد .
منتظر باشید .
------------------------------------------
زنده باد دزدان دریایی
رامن

اثبات وجودی
دین مبین پاستاگرایی در مدتی کوتاه پیروان زیادی در جای جای کره ی خاکی به دست آورده است. هیولای اسپاگتی پرنده هست و جهان را با رشته هایش اداره می کند. اگر نیست پس این همه شور و اشتیاق مردم به این دین چه معنایی می تواند داشته باشد جز اثبات حقانیت این دین و وجود این قادر متعال.
برای نمونه در این جا آموزه هایی از دین هیولای اسپاگتی پرنده باوری (هپ گرایی) را به شما تقدیم می کنم:
1. قضیه ی دایناسورها و پاسخ منطقی دین ما به آن
http://www.venganza.org/images/wallpapers/th_DINOSAURhq1.jpg
در پست پیشین درباره ی این گفتیم که هپ جهان را در کمتر از 5000 سال پیش به وجود آورد. برخی نظریه ها می گویند که هپ برای مدت زیادی چیزی نیافریده بود و علاف و بی کار در گیتی چرخ می زد. تا اینکه یک روز به شدت احساس بی حوصلگی کرد و برای سرگرمی خود کوهی ساخت و بعد از آن درختان را در آنجا ایجاد کرد و یک کوتوله هم آفرید. درود بر رحمت پاستاگونه اش که ما را از روی بی حوصلگی و احتمالا مستی شدید آفرید.
خب. یک مشکل! اگر شما باهوش باشید حتما خواهید پرسید که پس دایناسورها چه؟ آیا آن ها در 5000 سال پیش زنده بودند؟! سوال زیرکانه و خوبیست! ولی دین ما برای همه چیز یک پاسخ دارد! پاسخ این است: آری! ولی این فسیل هایی که دانشمندان پیدا می کنند هیچ ارتباطی به دایناسورهای واقعی که 5000 سال پیش با آدمیان می زیسته اند ندارند زیرا که دایناسورهای واقعی اصلا استخوان نداشتند که بتوانند فسیل بسازند. بر اساس کتاب آسمانی پاستاگرایی دایناسورها از ماهیچه و ساختار بدنی درست مانند ..... ! مردانه درست شده بودند. یعنی با فشار خون در بدن به صورت ساختار قائم خود در می آمدند و شکل می گرفتند. برای همین هم هیچ اثری از بقایای آن ها نیست. این فسیل هایی که امروزه در دست ماست در واقع ساختگی است و هیولای اسپاگتی پرنده برای شیطنت آن را در گوشه کنار گیتی پراکنده کرده که ما را سر کار بگذارد. (پاستاء اعلم)
2. هیولای اسپاگتی پرنده همه چیز را مظهر خود آفریده است
http://www.venganza.org/wp-content/uploads/2006/11/doublehelix240x200.jpg
این مساله حقانیت این دین را بیش ار پیش اثبات می کند و مشت محکمی بر دهان منکران می کوبد. اگر کمی به پیرامون خود بنگرید نشانه های او را در همه جا خواهید دید. برای نمونه به ژن های خود بنگیرید. آیا شباهت را نمی بینید؟! آری، او ساختار دی ان ای را به صورت رشته ای و مظهر خود ساخته است. یا بنگرید به مغز خود که چه طور شبیه به ماکارونی است. حتی برخی نقاط دیگر بدن را که بنگرید شباهت آن را به رشته در میابید
3. تازه ترین کشف فیزیک پشتوانه ای قوی برای پاستاگرایان
http://www.venganza.org/images/wordpress/light/fsmlightthumbnail.jpg
شما احتمالا از نظریه ریسمان چیزی شنیده اید. اگر هم نه به صورت چکیده باید بگویم این نظریه عنوان می کند که همه ی هستی در سطح ریزگان اتمی از ریسمان های میکروسکوپی ساخته شده است. این نظریه درست است ولی شاید نام مناسبی برای آن برنگزیده باشند. هر ذهن آزادی شباهت بین اسپاگتی و این ذرات نودل مانند را درمی یابد. نام واقعی نظریه ریسمان “نظریه نودل” هست که عنوان می کند هستی از ریز رشته های پاستایی ساخته شده است. واقعا جلالخالق! چه شگفت است این هپ.
می گویند آنها که نمی خواهند ببینند چشمشان از هر کوری کورتر است. پس ای دوست گرامی، به سوی رشته های نودلی او بیا و او را بپرست پیش از آن که خیلی دیر شود.

به نام پاستای کبیر
پاستاگرایی هزاران سال به گونه ی پنهانی به زندگانی ادامه می داد تا اینکه پیامبر جوانی به نام بابی هندرسون از جانب هپ مبعوث شد تا جهانیان را از گمراهی آشکار نجات دهد.
برای اینکه بیشتر با این دین آشنا شوید باید بدانید که اصلا قضیه از کجا و کی پاگرفت.
داستان از آنجا آغاز شد که در ژانویه 2005 در ایالت کانزاس آمریکا کمیته ی تحصیلی ایالت تصمیم گرفت که خلقت(نظریه خلقت آدم و حوا به دست خدا) را به عنوان یک نظریه جایگزین برای تکامل در کنار آن در کلاس دانش تدریس کند و دانش آموزان هم خود بهترین نظریه را انتخاب کنند! پیامبر بابی(ص) که این وضع را دید بر آشفت و نامه ای سرگشاده به کمیته آموزشی نوشت که غوغا کرد! او در این نامه بیان کرد که ما گروهی هستیم که به خالقی ماورالطبیعه به نام هیولای اسپاگتی پرنده باورمندیم و اگر شما می خواهید خلقت مسیحی را در مدارس به خورد بچه های مردم بدهید ما هم نظریه ای داریم و باید زمانی را هم به آموزش نظریه ما اختصاص دهید که بر پایه ی این باور هیولای اسپاگتی پرنده آدم و جهان را آفریده است. دانش آموزان هم خود مختار خواهند بود که یکی از این سه نظریه را قبول کنند:
1. خلقت جهان توسط خدای دین های ابراهیمی مثل الله یا گاد و قضیه آدمو حوا که تلپی افتادند رو زمین.
2. خلقت جهان به دست توانای هیولای اسپاگتی پرنده که او هم کاملا مثل مورد قبلی جهان و آدمیان را آفرید.
3. نظریه ی تکامل یا فرگشت که بر پایه ی دانش زیست شناسی است و اول و آخرش تنها یک نظریه است درست مثل جاذبه! و چیز بیشتری نیست
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/8/80/Flying_Spaghetti_Monster.jpg
او همچنین در این نامه ی سرگشاده از توانایی های قادر متعال هیولای اسپاگتی پرنده سخن به میان آورد. پیامبر بابی هندرسون در ادامه نامه فرمود: هپ جهان را آفرید. در آن زمان هیچ کسی در آنجا نبود که آن واقعه را به چشم ببیند ولی ما کتاب هایی داریم که در آن کاملا این پدیده را شرح می دهد. هپ جهان را طوری آفرید که به نظر آدمیان پیرتر بیاید. برای نمونه وقتی یک دانشمند عمر زمین با استفاده از واپاشی کربن تخمین می زند عددی بزرگ به دست می آید یا تخمین عمر فسیلها یا سنگها به چندین میلیون و گاهی چند میلیارد سال پیش برمی گردد. آری این درست است! ولی چیزی که این دانشمندان به ظاهر متفکر از دریافت آن عاجزند این است که هر بار که آن ها عمر سنگی را با دستگاه های خود اندازه می گیرند هیولای اسپاگتی پرنده در آن جا حاظر است و با دست های نامرئی و رشته مانند خود در رایانه و دستگاههای دانشمندان دست می برد و عدد را از 5000 سال به چند میلیارد سال تغییر می دهد. دلیل این کار هم معلوم نیست.
پیامبر بابی در بخش دیگری از نامه ی خود درباره ی برگزیدگان اسپاگتی پرنده که همانا دزدان دریایی باشند سخن گفت. او با آوردن مدرک کاملا علمی و مستند نشان داد که افزایش بلایای طبیعی مثل زلزله و سیل و به ویژه گرمایش زمین از 200 سال پیش تا کنون با کاهش شمار دزدان دریایی رابطه ی مستقیم دارد. (شاید وقت آن رسیده که مردمان با پوشیدن لباس دزدان دریایی که جامه ی برگزیده ی خداست جلوی گرم شدن کره ی زمین را بگیرند).
پس از فرستادن این نامه و با کمک وبلاگ نویسها و جامعه ی مجازی اینترنت این دین به گونه ای باورنکردنی پا گرفت و شورای آموزش ایالت کانزاس هم از ایده آموزش خلقت در مدارس دست کشید.اگر عمری باقی ماند برایتان بیشتر درباره ی این خدای هیدروکربنی خواهم نوشت. در پایان به رسم پاستاگرایی می گویم: رامن(RAmen). رامن نوعی نیایش دین ماست که می توانید همانندی آن را با آمن یا آمین تشخیص دهید. لازم به ذکر است که رامن نام یک مارک پاستا و ماکارونی هم هست!

من به هیولای اسپاگتی پرنده اعتقاد دارم .
ما پاستافاریانیسم هستیم . دزدان دریایی هم اولین معتقدان بودند
اعتقاد ما بر این است که این خدا جهان را افرید .
پیامبرمان کیست ؟ هندرسون
دلیلمان چیست ؟
هندرسون نتایج تحقیقات علمی درباره تعیین سن اجسام بر پایه نیمه عمر کربن رادیواکتیو را به دلیل دخالت و دست کاری مستقیم هیولای اسپاگتی می‌داند. هیولای پرنده می‌خواهد با دست کاری نتایج به وسیله زواید رشته رشته خود، سن زمین را بیش از آن چه که هست نشان دهد (هجو معتقدان به آفرینش اخیر جهان). وی گرم شدن تدریجی زمین را از سال ۱۸۰۰ میلادی به بعد در ارتباط مستقیم با کاهش همزمان تعداد دزدان دریایی دانسته‌است و برای آن که به آن ظاهری علمی دهد، در نامه اش آن را به صورت یک نمودار نمایش داده‌ است. او سرانجام پیشنهاد می‌دهد که یک سوم زمان کلاس‌های علوم به آموزش طراحی هوشمند، یک سوم به پاستافاریانیسم و یک سوم باقی مانده به گمانه‌های منطقی بر پایه مدارک قابل ارزیابی فراوان علمی اختصاص یابد.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/d1/PiratesVsTemp_English.jpg/300px-PiratesVsTemp_English.jpg
نموداری که به نامه سرگشاده هندرسن ضمیمه شده بود. هندرسن سعی در نشان دادن ارتباط کاهش دزدان دریایی و افزایش حرارت زمین دارد. محور عمودی نشانگر افزایش حرارت با گذشت زمان و محور افقی نمایان گر کاهش تعداد دزدان دریایی با گذشت زمان است.
تمامش علمی و صحیح است . کسی نیست که ان ها را رد کند
اگر کسی مشکلی دارد بگوید تا من حل کنم
منبع :
http://PiratesVsTemp.blogfa.com/cat-26.aspx
امار واقعی هستند و می تویند خودتون تحقیق کنید

ساختمان مژک
مژک مانند یک تار موی خمیری نوک تیز است که حدود 2 تا 4 میکرومتر از سطح سلول برآمدگی دارد. مژکهای متعددی می‌توانند از یک سلول واحد خارج شوند. به عنوان مثال تا 200 مژک از سطح هر سلول اپیتلیال در مجاری تنفسی خارج می‌شوند. مژک بوسیله استطاله ای از غشای سلولی پوشیده شده و توسط 11 میکروتوبول ، 9 توبول مضاعف که در اطراف محیط مژک قرار گرفته‌اند و 2 توبول واحد در مرکز نگهداری می‌شوند.
هر مژک دنباله‌ای از یک ساختمان است که بلافاصله در زیر غشای سلولی قرار گرفته و جسم پایه مژک نامیده می‌شود. تاژک اسپرماتوزوئید نیز مشابه مژک بوده و در واقع دارای همان نوع ساختمان و همان نوع مکانیسم انقباضی است. اما باید دانست که تاژک بسیار درازتر بوده و به جای حرکات شلاقی شکل با امواج شبه سینوسی حرکت می‌کند.
نحوه حرکت مژک
مژک با یک ضربه ناگهانی سریع ، به تعداد 10 تا 20 بار در ثانیه ، به طرف جلو حرکت می‌کند و در ناحیه‌ای از سطح سلول که از آنجا خارج می‌شود با زاویه تندی خم می‌شود. سپس با یک حرکت شلاقی به آهستگی به عقب باز می‌گردد. حرکت سریع‌ رو به جلوی مژک مایعی را که در مجاورت مژک قرار دارد، در همان جهت حرکت مژک به طرف جلو می‌راند. در ادامه حرکت شلاقی شکل آهسته مژک در جهت مخالف ، تقریبا اثری روی ماده ندارد.
در نتیجه مایع بطور مداوم در جهت ضربه‌های سریع رو به جلوی مژک به حرکت در می‌آید. چون بیشتر سلولهای مژکدار تعداد زیادی مژک را بر روی سطوحشان دارند و نیز چون سلولهای مژکدار موجود بر روی یک سطح ، در یک جهت مشابه قرار می‌گیرند لذا این موضوع وسیله رضایت بخشی برای حرکت دادن مایع از یک قسمت به قسمت دیگر است.
مکانیسم حرکت مژکی
http://www.yellowtang.org/images/flagella_cilia_1_c_la_784.jpg
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/fd/Eukaryotic_cilium_diagram_en.svg/505px-Eukaryotic_cilium_diagram_en.svg.png
در لینک زیر می توانید انیمیشنی را در این رابطه ببینید:
http://www.yellowtang.org/animations/flagella.swf
مژک یک موتور بسیار پیچیده است، که شامل بیش از دویست پروتئین مختلف می باشد. نبود یکی از این پروتئین ها باعث می شود که این سیستم پیچیده نتواند وظیفه اش را به خوبی انجام بدهد. در حقیقت امکان اینکه این اجزاء با شانس و گذر زمان در کنار هم قرار گرفته باشند، غیر ممکن است. دکتر میشائیل بح در کتاب: "جعبه سیاه داروین" می گوید: تحقیقات زیادی انجام شده است... بیشتر مردم گمان می کنند که اگر آنها نمی دانند که مژک ها چگونه تکامل یافته اند حتما کسانی هستند که این موضوع را بدانند. اما تحقیقات حرفه ای ثابت می کند که هیچ کس نمی داند.
از وبلاگ:
توهک تکامل
http://delusionofevolution.blogfa.com/cat-26.aspx
اشکالات نظریه تکامل داروینی را در وبلاگ: توهم تکامل بخوانید.

برای اینکه یک قایق پدالی در آب حرکت کند نیازمند: پدال و پره و محرک و ارتباط صحیح بین این اجزاء می باشد. نبود یکی ار این اجزائ مانع از حرکت قایق خواهد شد.
آیا سلول ها و باکتری ها می توانند شنا کنند؟ اگر می توانند شنا کنند از چه سیستمی برای شنا استفاده می کنند؟ آیا این سیستم پیشرفته است؟ آیا این سیستم می تواند به تدریج تکامل یافته باشد؟
تعدادی از سلول ها از مژک (cilium) برای شنا استفاده می کنند. یک مژک شبیه یک مو میباشد. اگر یک سلول که دارای مژک می باشد را در یک مایع رها کنیم، همچون یک قایق حرکت می کند. برای مثال اسپرم از مژک برای شنا استفاده می کند.
میکروسکوپ های نوری، موهای باریکی را بر روی تعدادی از سلول ها نشان می دهند. اما هنگامی که میکروسکوپ الکترونیکی اختراع گردید، مشخص شد که مژک دارای ساختمان بسیار پیچیده ای می باشد. اگر یک مژک را برش بدهیم و در زیر یک میکروسکوپ الکترونیکی مشاهده کنیم، خواهیم دید که ۹ میله به گرد هم قرار گرفته اند. این میله ها را میکروتیوب می نامند. این میله ها از پروتئینی به نام تیوبیولین ساخته شده اند و همچنین دو میله در وسط مژک وجود دارد.
مژکها و حرکت مژکی
حرکت مژکی ، حرکت شلاق مانند مژکها بر روی سطح سلول است. این حالت فقط در دو نقطه بدن انسان انجام می‌شود. در سطوح داخلی مجاری تنفسی و در سطوح داخلی لوله‌های رحمی.
۱- در حفره بینی و مجاری تنفسی حرکت شلاقی شکل مژکها موجب حرکت لایه‌ای از موکوس با سرعتی در حدود یک سانتیمتر در دقیقه به سوی حلق می‌شود و از این راه بطور مداوم این مجاری را از موکوس و کلیه ذراتی که در موکوس به دام افتاده‌اند، پاک می‌کند.
سينوس ها حفراتي هستند كه درون استخوانهاي صورت جاي گرفته اند وهريك از آنها توسط مجرايي به بيني راه پيدا مي كند . سطح پوشاننده اين حفرات بطور طبيعي ترشحات شفافي دارد كه اين ترشحات وارد بيني ميشود . اين ترشحات توسط مژكهايي كه جهت نوسان آنها به طرف حلق است به عقب رانده ميشوند و هرفرد طبيعي با هربلع مقداري از بزاق خود ومقداري از اين ترشحات بيني وسينوس ها رابلع مي كند . سينوس هاي يك فرد بالغ بطور متوسط درشبانه روز حدود يك ليتر ترشح مي كنند . اين ترشحات درلطيف نگهداشتن مخاط پوشاننده سينوس ها وبيني موثر است ودر تميز كردن هوايي كه از بيني به ريه مي رسد نقش اساسي دارد . سينوس ها علاوه برترشحات فوق الذكر مزاياي ديگري هم دارند كه عبارتند از : 1 – وجود اين حفرات توخالي درون استخوانهاي صورت باعث كاستن از وزن سرميشود . 2 - اين حفرات در دلنشين بودن صداي فرد موثرهستند وچنانچه اين حفرات ويابيني پرشوند صداي فرد تودماغي مي گردد . 3 – اين حفرات بصورت ضربه گيرجمجمه ومغز عمل مي كنند . بدين معني كه اگر ضربه شديدي به صورت وارد شود بواسطه وجود سينوس ها ، استخوانهاي صورت مي شكند ولذا ضربه مستهلك شده و به جمجمه و در نتيجه به مغز وارد نميشود .
۲- در لوله‌های رحمی مژکها موجب حرکت هسته مایع از سوراخ لوله رحمی به سوی حفره رحم می‌شوند و این حرکت مایع است که تخمک را از تخمدان به رحم منتقل می‌کند
ادامه دارد
(چرا باید در سر سینوس وجود داشته و در آن مزک ها یی باشد و مجاری بینی را مرتوب کنند تا کرد و خاک وارد ریه ها نشود؟! ماده جونم فدات بشم که اینقدر می فهمی)

در لینک زیر می توانید انیمیشنی در این رابطه ببینید:
http://www.yellowtang.org/animations/protonPump.swf
According to cell biologist and molecular machine modeler David Goodsell, “ATP synthase is one of the wonders of the molecular world. This protein-based molecular machine is actually composed of two distinct rotary motors which joined by a stator: As the motor is powered by protons, it turns the F1 motor. This kinetic energy is used like a generator to synthesize adenosine triphosphate (ATP), the primary energy carrying molecule of cells
سنتز (ATP) یکی از شگفتی های دنیای مولکولی است. این ماشین مولکولی پروتئینی، از دو موتور چرخشی مجزا که توسط یک استاتور به هم وصل شده اند تشکیل شده است. موتور F0 از پروتون قدرت می گیرد و موتور F1 را می چرخاند. این انرژی جنبشی شبیه یک ژنراتور برای سنتز آدنوزین تری فسفات به عنوان انرژی اولیه سلول عمل می کند.
فروپاشی نظریه تکامل:
If it could be demonstrated that any complex organ existed which could not possibly have been formed by numerous, successive, slight modifications, my theory would absolutely break down
(Charles Darwin, The Origin of Species: Harvard University Press, 1964, p. 189)
در حقیقت داروین معتقد بوده است که سیستم های پیچیده چیزی است که باعث فروپاشی نظریه اش می شود.
دکتر میشائیل بیح می گوید: من معتقدم که مکانیزم تکاملی داروین، بسیاری چیزها را که زیر میکروسکوپ دیده می شوند تبیین نمی کند. سلول ها بسیار پیچیده تر از آن اند که به طور اتفاقی تکامل یافته باشند و پیدایش آنها نیازمند هوش و حکمت است.
براستی چگونه می توان ایجاد این ماشین های مولکولی پیچیده را با انتخاب طبیعی و تکامل ناشی از گذر زمان توجیه کرد؟!
----------------------------------
دوستان تکامل گرای عزیزم
هنوز نگفته اید شباهت پیاز با انار در چیه!!!
از دیروز تا الان حسابی خندیدم

ماشین های مولکولی (Molecular machines ) آنقدر پیچیده هستند که ما تازه در آغاز درک و فهمیدن نحوه عملکرد داخلی آنها هستیم. ما اکنون می دانیم که ماشین های مولکولی بسیار پیچیده ای وجود دارند که تنها تعدادی از آنها توسط بیولوژیست ها شناسایی شده اند. در زیر به بررسی تعدادی از این ماشین های مولولی پیچیده که در درون سلول قرار دارند می پردازیم
http://www.genetherapyreview.com/images/stories/animal_cell.gif
1-ATP
میتوکندریها، نوعی دستگاه انتقال انرژی هستند که موجب می‌شوند انرژی شیمیایی موجود در مواد غذایی با عمل فسفوریلاسیون اکسیداتیو ، به صورت پیوندهای پرانرژی فسفات (ATP) ذخیره شود.
میتو کندری به عنوان نیروگاه سلول عمل می کند.میتو کندری ها در تمام قسمتهای سیتوپلاسم سلول وجود دارند. اما تعداد آن ها در سلول بستگی به مقدار انرژی مورد نیاز سلول از چند صد تا چند صد هزار تغییر می کند.میتوکندریها در قسمتهایی از سلول متمرکز می شوند که مسئول تأمین متابولیسم انرژی هستند.
میتوکندریها از نظر شکل و اندازه متفاوتند؛ بعضی کروی، بعضی رشته ای و برخی شاخه دارند.میتوکندری جزو تشکیلات غشایی محسوب می شود و خود دارای دو غشاء می باشد.میتوکندری دارای غشایی دولایه لیپیدی پروتئینی است ، یعنی دارای یک غشای خارجی و دارای یک غشای داخلی است.
چین خوردگی هائی که داخل میتوکندری و رو به غشای داخلی وجود دارند ایجاد حجره هایی می کنند که حاوی آنزیمهای اکسیداتیو هستند که به حجره ها چسبیده اند.داخل میتوکندری پر از مایعی موسوم به ماده زمینه است،می باشد؛ که حاوی دستگاهی که مسئول سیکل اسید ستریک (چرخه کربس) است، می باشد. اکسیژن به داخل این مایع انتشار می یابد و توسط آنزیم های تنفسی (فلاو و پروتئینها و سیتو کرومها) مورد استفاده قرار می گیرد. آنزیمهای محلول با همکاری آنزیمهای چسبیده به حجره ها موجب اکسیداسیون مواد غذایی، و تولید آب و دی اکسید کربن و آزاد سازی انرژی می شوند.انرژی تولید شده جهت تولید ماده پر انرژی ATP ( آدنوزین تری فسفات) استفاده می شود.ATP از میتو کندری خارج و در تمام سلول پخش می شود و جهت انجام اعمال سلولی انرژی خود را آزاد می کند.
میتوکندری یکی از اجزای سلولهاست که نقش مهمی در تولید انرژی داخل سلولی دارد. میتو در زبان یونانی به معنی نخ و کندروس به معنای دانه می باشد. در سال ۱۹۰۰ میکالیس توانست آن را رنگ آمیزی کند. آرا جایگاه اکسیداسیون و احیا در داخل سلول می دانند.
در تصاویر میکروسکوپ الکترونی، میتوکندری ها بصورت کیسه ای با دیواره ای دولایه. قطر میتوکندری از ۰/۵ میکرون الی ۱ میکرون فرق می کند. تعداد آنها هم بسته به نوع سلول فرق می کند از یک میتوکندری در یک سلول ساده تا تعداد بیست میتوکندری در اسپرم. ۳۰ درصد کل پروتئین هر سلولی را میتوکندری تشکیل می دهد و هرچه سلول فعالتر و احتیاج به انرژی بیشتری داشته باشد تعداد میتوکندری های آن زیاد است مثل سلولهای عضلات و یا اسپرم ها.
همانطوری که گفته شد وظیفه میتو کندری تهیه انرژی برای سلول است که این کار را با پدیده ای و فرآیندی به نام فسفریلاسیون انجام می دهد که یک گروه فسفات را طی فرآیندی به مولکول ADP متصل کرده و حاصل آن ATP همان بسته های انرژی مصرفی برای سلول است. (انرژی ذخیره شده در هیدراتهای کربن یا چربیها و لیپیدها را طی فرآیند فسفریلاسیون آزاد می کنند و آنها را تبدیل به مواد زاید برای سلول یعتی آب و دی اکسید کربن می نمایند و طی این پروسه پیچیده به نام چرخه کربس یک گروه فسفات و الکترون آزاد می شود که تشکیل مولکول نهایی ATP را می دهند که سوخت تمامی سلولهاست.)
ADP : آدنوزین دی فسفات
ATP : آدنوزین تری فسفات
ادامه دارد...

برای تو و خویش چشمانی ارزو می کنم که چراغ ها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند
گوشی که صدا ها و شناسه ها را در بیهوشی مان بشنود
برای تو و خویش روحی که این همه را در خود گیرد و بپذیرد
و زبانی که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد و بگذارد از ان چیز ها که در بندمان کشیده است سخن بگوییم
مارگورت بیگل