رسته‌ها
علم راهی بسوی آفریدگار جهان
امتیاز دهید
5 / 3.5
با 114 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.5
با 114 رای
.
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است

راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.

با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.


http://www.khodavaelm.blogfa.com/
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
114
آپلود شده توسط:
mohammadali123
mohammadali123
1389/09/07

کتاب‌های مرتبط

سفیدکوتوله
سفیدکوتوله
0 امتیاز
از 0 رای
راز آفرینش جهان
راز آفرینش جهان
4.5 امتیاز
از 78 رای
Encyclopedia of the Solar System - 1st Edition
Encyclopedia of the Solar System - 1st Edition
4.7 امتیاز
از 17 رای
جهان هفت عنصری
جهان هفت عنصری
4.5 امتیاز
از 32 رای
زمین و آونگ
زمین و آونگ
4.1 امتیاز
از 7 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی علم راهی بسوی آفریدگار جهان

تعداد دیدگاه‌ها:
1768
http://www.whyevolution.com/quadbip.gif
تکامل گراها می گویند که عدم استفاده از یک عضو باعث کوتاه شدن آن عضو و در انتها حذف آن عضو می شود. مثلا مارها پاهای خود را به علت عدم استفاده از آنها از دست داده اند. و یا انسان ها چو از درخت و جنگل دور شدن دست آنها کوتاه تر شده است.
اما آیا از دست فقط برای بالا رفتن از درخت استفاده می شود؟
آیا یک قانون نبایستی کلی و فراگیر باشد؟! لذا همین قانون می بایست در مورد پا نیز صدق کند.
پس چرا انگشت شماره ۲ پا (انگشت مجاور انگشت شست)در انسان نسبت به شامپانزه بزرگ تر شده است؟!
http://www.custance.org/old/animal/fig4a.jpg
آیا هیچگونه دلیل عقلانی و منطقی برای استفاده بیشتر از این انگشت و در نتیجه بزرگ تر شدن آن وجود دارد؟!
http://t2.ftcdn.net/jpg/00/15/37/33/400_F_15373371_OfHKEcp3Xh3kUz5oLqyJTpxBomASBvcP.jpg
http://www.franslanting.com/stock/gallery/Mammals/014434-01.jpg
(البته اشتباه نکنید: این پای شامپانزه است. و فعلا ما مب پذیریم که انگشت، شست حرکت کرده و از بغل به مجاورت سلیر انگشتان در آمده است.... سوال من در مورد علت رشد انگشت مجاور انگشت شست می باشد)
چه عاملی باعث بزرگ شدن این انگشت (انگشت مجاور انگشت شست پا) شده است؟
اشکالات نظریه تکامل داروینی را در وبلاگ:
توهم تکامل
بخوانید
http://delusionofevolution.blogfa.com/
http://www.whyevolution.com/quadbip.gif
تکامل گراها می گویند که عدم استفاده از یک عضو باعث کوتاه شدن آن عضو و در انتها حذف آن عضو می شود. مثلا مارها پاهای خود را به علت عدم استفاده از آنها از دست داده اند. و یا انسان ها چو از درخت و جنگل دور شدن دست آنها کوتاه تر شده است.
اما آیا از دست فقط برای بالا رفتن از درخت استفاده می شود؟
آیا یک قانون نبایستی کلی و فراگیر باشد؟! لذا همین قانون می بایست در مورد پا نیز صدق کند.
پس چرا انگشت شماره ۲ پا (انگشت مجاور انگشت شست)در انسان نسبت به شامپانزه بزرگ تر شده است؟!
http://www.custance.org/old/animal/fig4a.jpg

با اینکه اصلاً شخصاً علاقمند به ورود توی این بحث نبودم اما درخواست دوست خوبم nitmaramtin عزیز رو اجابت کردم و فقط در حد 1جمله میگم:
همجنسگرائی نه بیماریه نه منشأ روانی داره.
این موضوع هنوز توی جوامع روانشناسی مورد بحثه اما چیزی که روشنه تمام روانشناسها به این عقیده هستند که همجنسگرائی بیماری نیست.کشش به همجنس حتی در انسانهایی که در دید عمومی عادی هستند هم وجود داره که باز کردن این موضوع از حوصله اینجا خارجه.کسانیکه به همجنسگرائی به معنی سکس با همجنس خودشون رو میارن طبق آزمایشات انجام شده و تحقیقات گسترده در جوامع آماری مختلف در کشورهای متفاوت کسانی هستند که این کشش در وجود اونها به مراتب بیشتر از کسانیه که مدعی عادی بودن هستند ومتخصصین هرمون شناسی بر این باورن که شاید ترشح هرمونی خاص باعث این حالت میشه که البته از نظر علمی ثابت نشده.از نظر روانشناسی این انسانها عادی هستند و ارضای جنسی خودشون رو در همجنس خودشون میبینن و به این ارضا هم میرسن!

از شما بسیار سپاسگذارم
حداقل اگر کسی خواست تحقیقی انجام دهد می تواند از کامنت شما بفهمد باید در چه زمینه هایی مطالعه کند
باز هم تکرار می کنم سپاسگذارم
با اینکه اصلاً شخصاً علاقمند به ورود توی این بحث نبودم اما درخواست دوست خوبم nitmaramtin عزیز رو اجابت کردم و فقط در حد 1جمله میگم:
همجنسگرائی نه بیماریه نه منشأ روانی داره.
این موضوع هنوز توی جوامع روانشناسی مورد بحثه اما چیزی که روشنه تمام روانشناسها به این عقیده هستند که همجنسگرائی بیماری نیست.کشش به همجنس حتی در انسانهایی که در دید عمومی عادی هستند هم وجود داره که باز کردن این موضوع از حوصله اینجا خارجه.کسانیکه به همجنسگرائی به معنی سکس با همجنس خودشون رو میارن طبق آزمایشات انجام شده و تحقیقات گسترده در جوامع آماری مختلف در کشورهای متفاوت کسانی هستند که این کشش در وجود اونها به مراتب بیشتر از کسانیه که مدعی عادی بودن هستند ومتخصصین هرمون شناسی بر این باورن که شاید ترشح هرمونی خاص باعث این حالت میشه که البته از نظر علمی ثابت نشده.از نظر روانشناسی این انسانها عادی هستند و ارضای جنسی خودشون رو در همجنس خودشون میبینن و به این ارضا هم میرسن!
در مورد همجنسگرایی نیز باید گفت مطمئنا منشا روانی دارد و نوعی بیماریست.

امروزه اغلب روانشناسان همجنس گرایی را یک گرایش طبیعی جنسی می دانند و یک بیماری نیست
قبلا خودکار لای دست افراد چپ ذست می گذاشتند تا راست دست شود و خدای ناکره اسم الله را با دست چپ نویسد!!
امروزه می گویند ان عمل اسلامی نبوده درحالی که در اسلام به چپ و راست تاکید شده) شاید 20 سال بعد قبول کنند همجس گرای گرایش طبیعی هست
در مورد حیوان همجنسگرا نیز باید گفت که وجود ندارد

وجود دارند و حتی برخی با گونه های دیگر هم رابطه برقرار می کنند
حیوانات عقل دارند و فکر می کنند قبلا گفتم مغز انسان بزرگتر است پس تصمیم های پیچیده تری می گیرد اما این به این معنی نیست که خر و پیستاندارن و... اختیار ندارند و بی فکرند
روابط عاطفی نیز در آن وجود دارد پاسخ دادم که تا به حال کسی را به خاطر روابط عاطفی اعدام نکرده اند

خوب راه حل این گرایش عاطفی چیست؟
آیا فردی که این گرایش را دارد یا باید خودکشی کند یا بسوزد و بسازد؟
انگشت لای دست گذاشتن بچه های چپ دست آنها را راست دست نکرد
همجس گرایی چه به دلایل ژنتیکی چه اکتسابی وجود دارد
چرا فردی که جزء اکثریت جامعه هست حق ازدواج و عشق بازی را دارد اما همجس گرا نه؟؟؟؟
در مورد قوم لوط باید عرض کنم الله در قرآن نسل کشی های زیادی کرده است نسل کشی به هیچ وجه توجیه پذیر نیست
در برخی از این نسل کشی ها اقومی به دلایلی مثل بت پرستی و همجس گرایی و حتی امر به معروف و نهی از منکر نکردن (سبا) منقرض شدند که به هیچ وجه کاری اخلاقی نیست در این بین اقوامی به جرم بت پرستی نابود شدند (بعد می گویند کشتن هندی ها اسلامی نیست)
در یک قوم کودکان زنان باردار و افراد مسن هستد این اصلا کار خوبی نبود که الله یا یهوو چنین کردند
گناه کودکان بیگناه که جرم پدر و مادرشان بت پرستی!! بود چه بود؟
فسقلی گرامی قبلا هم گفتم
در مشهد دو پسر نوجوان به جرم لواط در ملاءعام اعدام شدند این اعدام کاملا اسلامی بود شما از چنین حکمی دفاع می کنید؟
فردی را که امام علی خطاب می کنید می گوید حاکم شرع حق دارد فرد فاعل را شخصا گردن بزند یا از بلندی پرت کند

فسقلی گرامی اول باید ثابت شود که همجنس بازی فردی همجنس گرا جرم هست یا نه بعد باید معلوم شود اگر جرم هست مجازات متناسب با جرم چیست
غِلمان واژه‌ای‌است که در قرآن آمده و جمع «غلام» است، و مراد از آن جوانان و نوجوانان زیبایی است که خدمتکاران بهشتیان اند و پیرامون مؤمنان می‌گردند. این کلمه در فارسی به صورت مفرد به کار می‌رود.
اطبه اندیشمندان مسلمان بر این باورند که غلمان، مردانی جاودانه جوانند که در خدمت و پذیرایی اهل بهشت اند. برخی نیز گفته‌اند که آنها امردانی (مردان تن فروش = مفعول) هستند، که خداوند آنها را برای تمتع جنسی مردان بهشتی آفریده‌است و آنها را در کنار حوران به مردان ( مرجع ضمیرهُم) وعده داده است! آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب در کتابی به وصف زیبایی آنها و نیز آنکه تمتع جنسی با ایشان از تمتع جنسی با حوریان لذت بخش تر است پرداخته و غلمان را بهترین نعمت بهشتی برشمرده‌است .
قبلا دوستان به اندازه ی کافی در مورد غلمان توضیح داده اند.
اما شما دوست گرامی فسقلی ، می گویید همجنسگرایی که ناهنجاری است .
در قرون وسطی کلیسا چپ دستی را یک ناهنجاری می دانست . در مدارس کسانی را که با دست چپ می نوشتند به شدت تنبیه می کردند .
اما امروزه دیگر کسی با چپ دستان کاری ندارد.
بک همجنسگرا علاوه بر اینکه به این شکل بدنیا امده است ، هیچ ضرری به اطرافیان خود نمی زند . مگر اینکه خدا عذاب نازل کند که اگر می خواست بکند سانفرانسیسکو اصلا وجود نداشت .
من در کامنت های قبل توضیح دادم که همجنسگرایی غیر ارادی است . یک همجنسگرا انتخاب دیگری ندارد .
سایت ویکی پدیا یک مقاله درمورد همجنسگرایی دارد . ناگفته نماند که این مقاله برگزیده است .
البته چون ف.ی.ل.ت.ر. است من قسمت های مهمش را اینجا می گذارم
.همجنس‌گرایی یکی از گرایش‌های جنسی است که ویژگی آن تمایل زیبایی‌شناختی، عشق رومانتیک و تمایل جنسی فردی است که تنها متوجه جنس همگون با خود او است.
براساس اتفاق نظر علوم رفتارشناسی و جامعه‌شناسی و متخصصان سلامت و سلامت روانی همجنس‌گرایی فی‌نفسه نمونه‌ای معمولی و مثبت از اختلاف در گرایش‌های جنسی انسان است.
همچنین اغلب همجنسگرایان در روابط عاطفی پایدار هستند. بر اساس مطالعات روان‌شناختی حس عاطفی در همجنس‌گرایان با حس عاطفی موجود در دگرجنس‌گرایان برابر است و تفاوتی ندارد.
از منظر ژنتیکی تئوری‌های کمی به منظور توضیح یک ژن مستقیم برای همجنس‌گرایی وجود دارد هرچند یک وجود «ژن گی» یک باور عمومی در جامعه‌ است. دیدگاه فراگیر در میان دگرباشان جنسی آن است که آن‌ها از همان ابتدای تولد همجنس‌گرا به وجود آمده‌اند. براساس پاره از پژوهش‌ها ثابت شد که ترتیب چینش ژنوم مادر می‌تواند بر گرایش جنسی فرزند تاثیرگذار باشد. کشف این موضوع که در نشریه Human Genetics به چاپ رسید به اندیشه وجود ژنی مستقل برای همجنس‌گرایی یعنی «ژن گی» را دامن زد. پژوهشگران در این تحقیق کروموزم غیرفعال X را در ۹۷ مادر دارای فرزند همجنس‌گرا و ۱۰۳ مادر دارای فرزند دگرجنس‌گرا مورد آزمایش قرار دادند.با این وجود برخی از پژوهشگران بر این عقیده هستند که ژنی تحت عنوان «ژن گی» وجود ندارد بلکه رفتار همجنسگرایانه معلول عملکرد چندین ژن است.
در سال ۲۰۱۰ گروهی از محققان کره‌ای موفق شدند که با حذف ژنی که با رفتارهای تولید مثلی مرتبط بود گرایش جنسی موش‌های ماده را تغییر دهند. موش‌های ماده مورد آزمایش از آن پس به موش‌های جنس موافق خود علاقه نشان می‌دادند و موش‌های نر را پس می‌زدند و از بوئیدن ادرار موش‌های نر خودداری می‌کردند؛ این در حالی بود که موش‌هایی که این ژن را حفظ کرده بودند به موش‌های نر واکنش نشان می‌دادند. مسئول این پروژه در این باره گفت: «نبود این ژن باعث می‌شود مغز موش‌ها همانند مغز موش‌های نر عمل کند.»
کشفیات مدرن علمی و پزشکی تأکید بر زیست شناختی بودن عوامل همجنس‌گرایی و رفتارهای همجنس‌گرایانه در کودکی دارند و این عوامل شامل عوامل ژنتیکی و یا کسب شده در رحم مادر می‌باشند. ناگفته نماند که همین پیش زمینه‌های زیست شناختی همجنس گرایانه‌است که در کودکی شرایط ایجاد عوامل روان‌شناختی را مهیا می‌کند.
نیمکره‌های مغز در مردان همجنس‌گرا و زنان دگرجنس‌گرا نسبت به هم موزون است در حالی که نیمکره راست زنان همجنس‌گرا و مردان دگرجنس‌گرا نسبت به نیمکره چپ بزرگتر است.(این یکی بوضوح نشان می دهد کسی نمی تواند با انتخاب خود مغزش را تغییر دهد)
http://en.wikipedia.org/wiki/Roy_and_Silo
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_animals_displaying_homosexual_behavior
Homosexuality is romantic and/or sexual attraction or behavior between members of the same sex or gender. As a sexual orientation, homosexuality refers to "an enduring pattern of or disposition to experience sexual, affectional, or romantic attractions" primarily or exclusively to people of the same sex; "it also refers to an individual’s sense of personal and social identity based on those attractions, behaviors expressing them, and membership in a community of others who share them

1-دوست عزیز بنده نیز در جواب شما که فرمودید همجنسگرایی فقط س.ک.س نیست و روابط عاطفی نیز در آن وجود دارد پاسخ دادم که تا به حال کسی را به خاطر روابط عاطفی اعدام نکرده اند.اگر کامنت خود و بنده را دقیق مطالعه کنید متوجه میشوید.
2-به نظر خودتان آیا قیاستان درست است؟؟ استفاده از بمب اتم و کشتار مردم چه ربطی به این دارد که قانونی وضع شود که فلان کار انجام نشود و اگر انجام شد باید جریمه اش پرداخت شود؟ این دو با هم زمین تا آسمان تفاوت دارند.
3-درمورد حیوانات همان گونه که گفته شد آنها اختیاری ندارند و اگر هم اینگونه رفتاری از آنها سر میزند بی اختیار است.همان گونه که جوجه اردکی که تا به حال آب به خود ندیده است را اگر در آب بیاندازیم شنا میکند اما جوجه مرغی را اگر همراه با جوجه اردک در آب بیاندازیم خفه میشود. و دلیل این اتفاق این است که جوجه ها اختیاری از خود ندارند و در غریزه شان شنا کردن و یا نکردن وجود دارد.پس حیوان با انسان فرق داردوانسان مختار است و احساساتش اختیاری و در ید قدرت اوست.این تفاوت انسان و حیوان باعث بوجود آمدن قوانین متفاوت برای انسان و حیوان شده است.مثلا اگر عقربی مردم را نیش میزند نمیگویند گناهکار است چون ذاتش آن است که در دفاع از خود نیش میزند و اختیاری ندارد اما اگر انسانی سر دیگری را بشکند مجرم است چون اختیار دارد و میتواند انتخاب کند.
4-در این باره نیز قبلا توضیح داده شد و تکرار می کنم که اگر هر جا دوست داشتیم بگوییم در فلان مورد خصوصیتی در شخص وجود دارد پس نباید به او گیر دهیم باعث بی نظمی میشود مثالش هم قاتلینی که از کشتن دیگران لذت میبرند و نمونه هایش را دیده ایم که حتی بعد از دستگیری از کارشان ابراز ندامت نکرده اند.آیاطبق نظر شما این افراد نیز خصوصیتی دارند و لایق حتی سرزنش نیز نیستند؟
بنده میگویم هر انسانی قدرت انتخاب دارد و هر چیزی را می تواند بپذیرد یا نپذیرد و این امر باعث میشود که نتوانیم انسان را در اعمالش بی تقصیر قلمداد کنیم.

1-س.ک.س و رابطه ی عاطفی جدا نیست . معلوم است کسی را به جرم دوست داشتن اعدام نمی کنند اما افراد را به جرم اینکه رابطه ی جنسی دارند اعدام می کنند .
2-به نظر خودم قیاسم درست بود اما قیاس بهتری دارم .
در امریکا اکثریت مسیحی هستند حالا اگر این اکثریت خواستند که تمام مسمانان امریکا را بکشند پس این کار چون به رای اکثریت است اخلاقی و قانونی است .
اکثریت مشخص کرده است . در ضمن پاپ هم می تواند به این کار فرمان دهد و پشت بند ان بگوید این ازمایش خداست . اگر کسی شک کند ایمانش ضعیف است .
3-بعد از فروید تصور اختیار تام به کلی مردود شمرده شد . حتی موج اگزیستانسیالیسم هم نتوانست کاری بکند . امروزه انسان یک موجود مختار نیست .
همین روانکاوی ضد اختیار می تواند بیماری های انسان را درمان کند .
4-شما یک نکته را نادیده می گیرید . در مثال شما ان خصوصیات به جامعه صدمه می زد اما همجنسگرایی چه صدمه ای به همجنسگرایی می زند ؟
علاقه ی عاطفی منجر به علاقه ی جنسی می شود
مثلا شما اگر زنی بگیرید درست است که بگوییم شما تنها علاقه ی عاطفی به او دارید ؟

دوست عزیز بنده نیز در جواب شما که فرمودید همجنسگرایی فقط س.ک.س نیست و روابط عاطفی نیز در آن وجود دارد پاسخ دادم که تا به حال کسی را به خاطر روابط عاطفی اعدام نکرده اند.اگر کامنت خود و بنده را دقیق مطالعه کنید متوجه میشوید.
اکثریت قانون را تعیین می کند اما قانون باید به طریقی نوشته شود که دیکتاتوری اکثریت بوجود نیاید
اکثریت نمی توانند بگویند چون ما دوست داریم پس باید با بمب اتم به کشور همسایه که هیچ قدرتی ندارد حمله کنیم . هر وقت این عمل اخلاقی و قانونی شد اعدام همجنسگرایان هم می شود.

به نظر خودتان آیا قیاستان درست است؟؟ استفاده از بمب اتم و کشتار مردم چه ربطی به این دارد که قانونی وضع شود که فلان کار انجام نشود و اگر انجام شد باید جریمه اش پرداخت شود؟ این دو با هم زمین تا آسمان تفاوت دارند.
حیوانات همجنسگرا وجود دارند . این حیوانات هم هیچ نوع علاقه ای به جنس مخالف ندارند . این اثبات می کند همجنسگرای یک انتخاب نیست .

درمورد حیوانات همان گونه که گفته شد آنها اختیاری ندارند و اگر هم اینگونه رفتاری از آنها سر میزند بی اختیار است.همان گونه که جوجه اردکی که تا به حال آب به خود ندیده است را اگر در آب بیاندازیم شنا میکند اما جوجه مرغی را اگر همراه با جوجه اردک در آب بیاندازیم خفه میشود. و دلیل این اتفاق این است که جوجه ها اختیاری از خود ندارند و در غریزه شان شنا کردن و یا نکردن وجود دارد.پس حیوان با انسان فرق داردوانسان مختار است و احساساتش اختیاری و در ید قدرت اوست.این تفاوت انسان و حیوان باعث بوجود آمدن قوانین متفاوت برای انسان و حیوان شده است.مثلا اگر عقربی مردم را نیش میزند نمیگویند گناهکار است چون ذاتش آن است که در دفاع از خود نیش میزند و اختیاری ندارد اما اگر انسانی سر دیگری را بشکند مجرم است چون اختیار دارد و میتواند انتخاب کند.
ما نباید کسی را برای خصوصیتی خود در ان نقش نداشته است اعدام یا حتی سرزنش کنیم .

در این باره نیز قبلا توضیح داده شد و تکرار می کنم که اگر هر جا دوست داشتیم بگوییم در فلان مورد خصوصیتی در شخص وجود دارد پس نباید به او گیر دهیم باعث بی نظمی میشود مثالش هم قاتلینی که از کشتن دیگران لذت میبرند و نمونه هایش را دیده ایم که حتی بعد از دستگیری از کارشان ابراز ندامت نکرده اند.آیاطبق نظر شما این افراد نیز خصوصیتی دارند و لایق حتی سرزنش نیز نیستند؟
بنده میگویم هر انسانی قدرت انتخاب دارد و هر چیزی را می تواند بپذیرد یا نپذیرد و این امر باعث میشود که نتوانیم انسان را در اعمالش بی تقصیر قلمداد کنیم.
علم راهی بسوی آفریدگار جهان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک