علم راهی بسوی آفریدگار جهان
نویسنده:
محمدعلی کوشش
امتیاز دهید
.
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است
راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.
با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
http://www.khodavaelm.blogfa.com/
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است
راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.
با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
http://www.khodavaelm.blogfa.com/
آپلود شده توسط:
mohammadali123
1389/09/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی علم راهی بسوی آفریدگار جهان
معذرت می خواهم نمی توانم نقل قول بگیرم
محاکمه ی کافکا بیگانه ی کامو مالون میمیرد همه ابسوردیسم هستند . ابسورد یعنی بی معنی
دویت من به شما پیشنهاد می کنم اثار نیچه بزرگترین فیلسو بی خدا را بخوانید. در حکمت شادان به شم می گوید به مح اینکه ا دست خدا راحت شدید زندانی خواهید شد . من بیشتر از این نخواهم گفت .
راسلی که شما از ان می گویید بعد از نیچه فیلسوف مورد علاقه ی من است . ایا همین راسل اذعان نمی کند که ما توان این را نداریم که وجود داشتن یا نداشتن خدا را بفهمیم
من از خدای اسپینوزا می گویم . لطفا درباه اش تحقیق کنید . خواهید فهمید که این خدا با انچیزی که شما فکر می کنید بسیا متفاوت است.
بعدا بیشتر خواهم گفت .با سپاس
صحبت من این است: بستگی به خدایی دارد که به آن معتقدیم بودا یا الله ؟ بت یا خدایی که هرکس در ذهن خود دارد؟
و در چه زمینه ای؟ مثلا الله با همه انتقاداتی که بر آن وارد می دانم جنبه های مثبتی هم دارد
یا بودا در فلان مورد حرف خوبی زده در جای دیگر حرفش منطقی نیست
به باور من اگر چنین شود عالی می شود کاش انسان ها فکر می کردند نه اینکه بر اساس یک ایدولوژی طوطی وار یا گوسفند وار عمل کنند
البته آن دین یا خدا یا ایدولوژی هم محصول فکر انسان هست (البته فکری که به روز نشده است یا در زمان و مکان خودش کابرد داشته است یا به فرهنگی وحشی بر می گردید است یا شرایط تغییر کرده است )
باور به خدا نیست ولی وجدان که هست
مگر همین خدا باوران روزنامه صدها خون و بمب گذاری نمیکنند؟ چند جنگ بزرگ در طول تاریخ در زمین به اسم خدا رخ داده است؟
چند میلیون انسان امروزه به خاطر تفاوت دینی یکدیگر را پست یا نجس می دانند؟
راسل از نتایج خداباوری بسیار گفته است پیشنهاد می کنم دوباره آن را بخوانید
چه ربطی این دو مثال به هم داشت دوست من؟
تا آنجا که می دانم خدا ناباوران با علم خدا را رد می کنند نه مانند عاشقان رومانتیک یا دینی چیزی مجهول را دلبری کنند
خداباوران باور ندارند بی خدایی باعث تاب برداشتن جهان شود
شما از باور به خدا دفاع می کنید عواقب مرگ خدا چیست؟ مگر در طول دنیای باستان و امروز که خدا در دل ها زنده است چه کابردی داشته ست؟ مگر جامعه خداباور ایران چه گلی بر سر جهان زده اند؟
آیا می دانید امروزه اکثر کشورهای اروپای غربی دین گریز و مردم خداناباورش بسیار زیاد شده اند؟
اروپای شمالی و غربی را با تگزاس آمریکا و آمریکای لاتین و آفریقای و خاورمیانه مسلمان مقایسه کنید
من این کتاب را پیدا نکرده ام نمی دانم ار کجا می توانم آن را بدست آورم
اما خدا نیست و اگر هست خیلی وقت هست مرده است
ما در دنیای زندگی می کنیم که در هر روز جانورانش برای زنده ماندن شکم جانور دیگری را پاره می کنند
ما در این دنیا سومالی و اتیوپی و شرق آسیا و ... داریم؟
این خدا کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قبلا از شما پرسیدم و پاسخی نگرفتم دوست من
این خدا موقع حمله مغول کجا بود؟ مگر میلیون ها انسان مظلومانه صدایش نمی کردند؟
این خدا موقع جنگ جهانی دوم کجا بود؟ مگر میلیون ها انسان ملتمسانه از او کمک نمی خواستند؟
این خدا موقع فراگیر شدن بیماری های واگیر مثل طاعون سیاه در قرون وسطا و آبله کجا بود؟ مگر مردم به شدت خدا دوست قرون وسطا با اعتقاد صدایش نمی کردند؟
یا خدا نیست یا اگر هست بیرحمانه در جایی نشسته و به ما می خند
پایدار باشید دوستان :x
نام آدم رنگینتن Y ازحضرت آدم که در کتب مقدس ادیان ابراهیمی نام برده شدهاست اقتباس شدهاست. البته این تنها یک هماسمی استعاره آمیز است. این نامگذاری ممکن است منجر به این تصورغلط شود که آدم رنگینتن Y تنها مرد زندۀ زمان خود بودهاست اما در واقع او با بسیاری از مردمان دیگر (زن و مرد) همزمان بودهاست. البته، هیچیک از مردان معاصران آدم رنگینتن Y قادر به تولید خطی ناگسسته و مستقیم تنها از طرف پدری به مردمان امروزی نبودهاند. رنگینتن Y در این نام به این موضوع اشاره دارد که این رنگینتن یا کروموزوم خاص (Y) تنها از طرف پدری به فرزندان انتقال پیدا میکند.
همچنین توجه کنید که آدم رنگینتن Y تغییر میکند. ج.ن.م تمامی انسانهای امروزی ج.ن.م تمامی انسانهای تمام دوران گذشته نبودهاست و در آینده یکی از نوادگان ج.ن.م امروزی ممکن است ج.ن.م تمام انسانهای موجود شود. به عنوان مثال اگر تمام فرزندان یکی از خطوط در شکل نمایش داده شده از بین بروند، ج.ن.م مردمان روی زمین تغییر میکند. لازمه چنین چیزی آن است که نسل تمام مرد های امروزی منقرض شود و نسل بعدی تنها فرزندان یک نفر باشند.
Adam ( Y-MRCA) is the theoretical most recent common ancestor (MRCA) from whom all living people are descended patrilineally (tracing back along the paternal lines of their family tree only). All living humans are descended matrilineally from Mitochondrial Eve who is thought to have lived about 200,000 years ago. Y-chromosomal Adam and Mitochondrial Eve need not have lived at the same time..
اما می بایست حضرت آدم و حوا (eve ) در یک زمان زندگی می کرده باشند. اما میتو کندری حوا 200000 سال قبل از کروموزوم Y آدم زندگی می کرده است. اما این چطور امکان پذیر است؟ پاسخ ساده است: ما فرزند حضرت نوح هستیم (ابوالبشر ثانی) ولی طبیعتا همسر نوح از دختران حضرت حوا می باشد و به همین دلیل است که میتو کندری حوا سالیان سال قبل از کروموزوم y آدم زندگی می کرده است. در حقیقت نسل مردان امروزی به حضرت نوح و نسل زنان امروزی به حوا می رسد. در حقیقت به همین خاطر است که حوای میتوکندریایی سال ها قبل از کروموزوم آدم (حضرت نوح) زندگی می کرده است.
در حقیقت حضرت نوح پدر تمام انسان های روی زمین می باشد و مادر ما از دختران حوا می باشد که سالیان سال قبل زندگی می کرده است. لذا به همین دلیل است که کروموزوم y آدم و میتوکندری حوا در یک زمان زندگی نمی کرده اند و میتوکندری حوا قبل از کروموزوم آدم بوده است. در حقیقت بهتر است برای اینکه اشتباه نشود y کروموزوم آدم، به y کروموزوم نوح، تغییر کند تا مشخص باشد که چرا حوای میتوکندریایی سالیان سال قبل زندگی می کرده است.
آفریدگار در ۱۴۰۰ سال پیش بیان می کند که فرزندان نوح بازماندگان بر روی زمین خواهند بود. این موضوعی است که علم ژنتیک امروز آن را ثابت می کند. این آیه از آنچنان اهمیتی برخوردا است که می تواند به تنهایی : اثبات کننده وجود آفریدگار، نبوت محمد(ص) و کلام آفریدگار بودن قرآن باشد.
منابع:
http://en.wikipedia.org/wiki/Y-chromosomal_Adam
قرآن و ژنتیک را در:
قرآن علم آفریدگار بخوانید
http://ghoranvaelm.blogfa.com/
قرآن و ژنتیک
و همانا نوح ما را ندا در داد، پس ما نیکو اجابت کننده بودیم. .. و تنها اولاد او را باقی ماندگان (روی زمین) قرار دادیم. (صافات ۷۵-۷۷)
در حقیقت آفریدگار در آیه فوق می فرمایند که تمام فرزندان حضرت آدم و حوا بغیر ازحضرت نوح، نسلشان منقرض می شود و تنها فرزندان حضرت نوح بر روی زمین باقی خواهند ماند.
به این معنی که فرزندان آدم و حوا را در نظر بگیرید و برای آنها نیز فرزندانی در نظر بگیرید و برای آن فرزندان نیز فرزندان دیگر را در نظر بگیرید. همینطور تا اینکه به حضرت نوح برسید. طبیعتا افراد زیادی هم عصر حضرت نوح زندگی می کرده اند. خداوند می فرمایند که نسل تمام آن انسانها منقرض می شود و فقط فرزندان حضرت نوح بر روی زمین باقی خواهند ماند. به عبارت دیگر همه ما انسانهای امروزی فرزندان حضرت نوح هستیم.
اما ببینیم علم امروز چه می گوید:
اسپنسر ولز متولد سال 1969 در جورجیا ایالات متحده آمریکا می باشد. ولز دکترایش را در زمینه بیولوژی در سال 1994 از دانشگاه هاروارد گرفته است. ایشان مدیر پروژه ژنوگرافیک می باشد که در زمینه مهاجرت انسانها کار می کند بر اساس اطلاعات موجود در دی ان ای روند مهاجرت انسان در نقاط مختلف جهان را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند.
According to Wells, one group took a southern route and populated southern India and southeast Asia, then Australia. The other group, accounting for 90% of the world's non-African population (some 5 billion people as of late 2006), took a northern route, eventually peopling most of Eurasia (largely displacing the aboriginals in southern India, Sri Lanka and Southeast Asia in the process), North Africa and the Americas. Wells also wrote and presented the PBS/National Geographic documentary of the same name. By analyzing DNA from people in all regions of the world, Wells has concluded that all humans alive today are descended from a single man who lived in Africa around 60,000 - 90,000 years ago, a man also known as Y-chromosomal Adam
ولز با آنالیز دی ان ای انسانهای مختلف که در نقاط مختلف زندگی می کنند نشان داده است که تمام انسانهایی امروزی از نسل یک فرد (man) که حدود 60 تا 90 هزار سال پیش در آفریقا زندگی می کرده است می باشند. این فرد را کروموزوم y آدم،می شناسند. در نمودار زیر می توانید انشعاب شدن کروموزوم های جنسی تمام انسان های امروزی را از این فرد (آدم) ببینید. کروموزوم جنسی تمام مردم نقاط دنیا که زیر شاخه هایی از y-cocromosom adam هستند در نمودار درختی نشان داده شده است. یعنی چیزی که خلقت گراها ادعا می کنند.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b8/Albero_Y-DNA.jpg/300px-Albero_Y-DNA.jpg
اینکه تمام انسان های کره زمین از یک فرد منشعب شده اند نکته بسیار با اهمیتی می باشد... چرا که این سوال پیش می آید: که چگونه است از تمام انسان هایی که در گذشته زندگی می کرده اند تنها یک نفر باقی می ماند؟! و تمام انسان ها از آن فرد منشعب می شوند.
در ژنتیک انسانی آدم رنگینتن Y جدیدترین نیای مشترکِ (ج.ن.م) تمامی انسانها از طرف پدری است (بدین معنی که اگر تنها در امتداد خط پدری در درخت خانوادگی به گذشته برگردیم، ج.ن.م نقطهایی است که تمامی این خطوط به هم میرسند). آدم رنگینتن Y احتمالا در آفریقا بین ۹۰،۰۰۰ و ۶۰،۰۰۰ سال پیش زندگی میکرد و همتای مذکر حوای میتوکندری است، اگر چه آدم رنگینتن Y خیلی بعد از حوای میتوکندری، احتمالا ۵۰،۰۰۰ تا ۸۰،۰۰۰ سال بعد، زندگی میکرد.
ادامه دارد....
دوست عزیز آرام290:
مواردی را که مطرح کردید در طی این یک سال عضویت در این سایت به کرات توضیح داده ام(البته باز هم اعتراف میکنم که یقین ندارم توضیحاتم کافی و قانع کننده بوده باشد) بنده قریب به 500 کامنت تا به حال گذاشته ام که با جرآت میگویم 400 کامنتش به موضوع دین و حواشی آن پرداخته و نمیتوانم دوباره آن کامنت ها را که سوالات شما نیز جزیی از آنها بوده دوباره ذکر کنم.از اینکه پاسختان را نمیدهم عذر میخواهم.
سادیست عزیز:
شما هم اگر کامنتی برای بنده گذاشتید و پاسخ ندادم دلگیر نشوید زیرا همانطور که گفتن زبان بنده و شما با هم تفاوت اساسی دارد.نمونه اش:
میبینید که از سخن من به جایی رفته اید که اصلا انتظارش نمیرفت.بحث بنده اصلا سر معنای روز یا دوره نبود بلکه در مورد این بود که زمان بر خدا تاثیر دارد یا نه.اما شما بحث را به جایی برده اید که بارها قبلا توضیح داده شده.ضمن اینکه آن روز شنبه ی کذایی آزمونی از جانب خدا بود برای امتحان مردم و به زمان خلقت ربطی ندارد ولی شما ربطش میدهید.مثلا در داستان قوم ثمود خدا با شتری که معجزه ی حضرت صالح بود مردم را آزمایش کرد و فرمان داد یک روز مردم از رود آب بخورند و یک روز این شتر.ولی قوم ثمود این قانون را شکستند و شتر را کشتند و بعد از آن مورد عذاب قرار گرفتند.پس اینکه قومی سنت روز شنبه را شکست یا قومی قانون یک روز آب خوردن خود و یک روز آب خوردن شتر را شکست ربطی به زمان خلقت جهان ندارد.البته هر کسی هر جور دوست دارد میتوان همه چیز را به هم ربط دهد!!!
این نمونه اش بود.جای تاسف نیز هست که جوری القا میکنید که انگار بنده قرآن را اصلا نخوانده ام.اما بدانید بنده هم قرآن را خوانده ام و هم کتب دینی را(البته در حد توانم) کتاب های ضد دین را نیز به اندازه ی کافی مطالعه کرده ام چرا که میخواهم بدانم.هیچ گاه هم سعی نکرده ام به زور نظرم را القا کنم چرا که این کار را بی اثر میدانم.
بگذریم.
موفق باشید و شادکام.
نمی توانم نقل قول بگیرم پس کلی سخن می گویم
کسی ازشما تعریفی از کار خوب و نیک دارد . جمله سوالی است
کسی می داند که جه کاری خوب است
شتر اخلاق ندارد شیر دادن به بچه ربطی نیک و بد ندارد
صحبت بر سر این است که بدون خدا دیگر کاری فی نفسه نیک یا بد نیست
بدون خدا می توان نیک بود اما دو اشکال بوجود می اید . یک اینکه ما ان کاری را خیر می نامیم که فکر می کنیم خیر است
دوما دیگر اجباری در کار نیست . اگر کسی بخواهد کار خیر می کند و اگر نخواهد نمی کند
روزگاری رومانتیک ها نهضتی در فلسفه و ادبیات به راه انداختند . گفته اند روشنگری به یک رومانتیک گفت به عاقبت کارت بیاندیش . رومانتیک د جواب او می کوید عاقبت اندیشی برای عاقلان است و نه ما عاشقان
رومانتیک دوام نیاوردند . به سرعت به فراموشی سپرده شدند .
امروز هم بی خدایان همین کار را می کنند
من از خدا دفاع نمی کنم چرا که خدا به دفاع من نیاز ندارد . من از عواقب مرگ خدا می ترسم .
بیشتر فکر کنید . سری به ادبیات ابسورد بزنید .توصیفی که نیچه از مرگ خدا می کند را بخوانید سپس بیایید تا با خدا بجنگید
من هم در کامنت نسل کشی یا عذاب الهی همین را گفتم
فسقلی عزیز چنین پاسخی داد
من واقعا نمیدونم به این دیدگاه چی بگم فسقلی جان شما از صحبت های افرادی مثل جنتی و مصباح یزدی و احمدی نژاد و... انتقاد می کنید آیا فکر نمی کنید این صحبت ها هم بر اساس همان نظرات است؟
ماجرایی در قرون وسطا را به یاد می آورم که کشیش ها سر زن ها را در آب فرو می کردند اگر زنده می مانند می گفتند جادوگرند و در آتش می سوختند و اگر در آب خفه می شدند از اتهام جادگری بیگناه بودند
کلیسا می گفت اتفاقی نیفتاده است اگر بیگناه باشد در بهشت خواهند بود
مائو بعد از نسل کشی میلیونی در چین حین انقلاب کمونیستی مورد انتقاد یکی از دوستانش قرار گرفت مائو گفت: مگر روزانه تعداد زیادی چینی به دلایل مختلف نمی میرند؟
این نظر شما من را به یاد این جملات کشاند
فسفی گرامی جای دیگر می گوید:
در کتب مذهبی خواندیم که درس عبرت نشد!!! درثانی خوب خداپرست نشدند که نشدند آیا باید نسل آنها را منقرض کرد؟ مگر میلیون ها هندو و برهمایی و بودایی که خدای الله را نمی پرستند را باید نابود کرد؟ همه انیها اطلاعاتی در مورد اسلام دارند اما مسلمان نمی شوند
خدای شما پرستش را به چه غیمتی می خواهد؟ آیا چون به هر دری زد خدایی که خود قفل بر دلشان زده باید آنها را بکشد؟
موفق باشی دوست گرامی :x:x:x:x
من بسیاری از خدا ناباوران را بهتر و خوبتر از خدا باوران میدانم.. چرا که خدا باورانی را میبینم که کارهایی میکنند که خدایشان انها را منع کرده است
اگر این کارها از یک خدا ناباور سر بزند قابل قبول است ولی سر زدن اینچنین کارهایی از یک خدا باور.. قابل توجیه نیست و این شخص بسیار بد تر از ان خدا ناباوریست که همان کار را تکرار کرده است
بسیاری از خدا ناباوران به خاطر وجدان، کارهای خوب انجام میدهند ولی خدا باوران به خاطر خدا و بهشت.. فرق است میان طرز فکر این دو...
نمیدونم تا چه اندازه تونستم حرفهای قانع کننده بزنم...:x
وجود خدا آرامش بخش است تکیه به او . دعا و امید داشتن به اجابت دعا بسیار آرامش بخش است... این ارامش رو من هیچ وقت تجربه نکردم... هیچ وقت مومن به خدا نبودم ... و هیچ وقت دوست ندارم با فهماندن اصل موضوع و اثبات نبود خدا.. این ارامش کاذب رو از خدا باوران بگیرم... اصلا برای همین انسان خدا را آفرید
موفق باشید:x
باید بگم که این پاسخ سوال من نیود
این جملات رو بارها شنیده ایم و اینکه واضح و مبرهن است که اگر خدایی هست مسلما مث انسانها نیست و این گفته ها برای درک بهتر بشرِ 14 قرن پیش لازم بوده است
این بحثِ پیش و پا افتادیست که همه میدانیم.... به خوردمان داده اند
منظور من در باره ی ارتباط زمان با خدا بود
که خدا بارها به زمان اشاره کرده ...
اینها توجیه خدا باوران برای فرار از مهلکه هست
برای فهم بهتر....؟ :-(
رامتین
به عنوان یک خدا ناباور... این طرز فکر شما رو میپزیرم
به عنوان یک خدا ناباور نظرم این است که: انسان خدا را آفرید.. همیشه سوال میشود که چرا خدا انسان را آفرید و پی ان جر و بحث در میگیردو.... حرفها زده میشود جبهه گیری ها میشود..
حال من میپرسم: و انسان خدا را برای چه آفرید؟
چرا انسان لازم دید خدا را بیافریند؟
جوابش را در همین رعایت اوصولات اخلاقی میدانم
ترس از قدرت مطلق
ترس از جهان آخرت و به اصطلاح جهنم
رفتن به بهشت برین
اینها میتوانست بشر را راغب به قبول قوانین بکن
دوری از گناه و انجام کارهای شایسته جهان بشریت را از فساد میرهاند
به نظرم کسانی که قرن ها پیش خدا را ابداع کردند برای بشریت خدمت عظیمی کرده اند
چرا که مغز بشر کشش این را نداشت که فلان کار بد است و به خاطر بد بودنش نباید انجامش داد
بلکه باید بشرِ قرن ها قبل، از موجودیت مطلق و با قدرتی ترسانده میشد تا بتوان بشریت را مهار کرد
مثالی میزنم :برای یک کودک 3 ساله گفتن بعضی منطقیات بی معنی است برای مهار کردنش باید از ابزاری به نام لولو استفاده کرد .. تا بهتر جواب بدهد و کودک بذون درک اصل ماجرا ، انچه را که نباید انجام ندهد
خب ولی این کودک همیشه 3 ساله نمیماند.. و اینجاست که باید از منطق استفاده کند و اصولی برخورد کند.
بشر قرن ها پیش با بشر الان دقیقا به همین اندازه تفاوت دارد...
و میتوان پرده برداری از موجودیت خرافی خدا بشود... و اینکه چرا نمیشود..
مسئله اینجاست...
البته بشر امروز هم جنبهی شنیدن این مطلب را ندارد
مثالی دیگر میزنم:
اگر من یک خدا باور بودم محال بود نماز و روزه را کنار بگذارم و گناهی مرتکب شوم .. ولی خدا باوران امروز فقط و فقط هنگام درماندگی یاد خدا میافتند و به خدا تکیه میکنند و آرام میگیرن و بسیاری انچه خدایشان خواسته را زیر پا گذاشته اند.. حال به این افراد که از خدا نمیترسند... بگویی خدایی در کار نیست چطور میتوان مهارشان کرد.. کسانی را که خدا نتوانسته مهار کند... انسان و قوانین هم جلو دارش نخواهد بود.... مث کودکی که از لولو نمیترسد...اگر بداند لولویی در کار نیست.. میتوان مهارش کرد؟
مسلما نه
برای خدا ناباور بودن جنبه میخواهد... دل پاک و دات پاک میخواهد تا به جای ترس از خدا و موجودی خیالی... خود .. وجدانی کار درست داشته باشد...
ادامه...