شایعات: نمایشنامه
نویسنده:
نیل سایمون
امتیاز دهید
140 صفحه
نمایشنامه شایعات، یکی از مهم ترین و کمیک ترین آثار سایمون است. در این نمایشنامه، با گروهی مواجه ایم که قرار است در خانه ییلاقی دوستشان چارلی (که معاون شهردار نیویورک است)، جمع شوند تا دهمین سالگرد ازدواج او را جشن بگیرند؛ ولی هنگام رسیدن متوجه می شوند که خدمه منزل آن جا را ترک کرده اند، همسر صاحب خانه حضور ندارد و خود صاحب خانه هم به سمت خود شلیک کرده و از ناحیه ی گوش زخمی شده است. از این لحظه به بعد، تمامی شخصیت ها تلاش می کنند تا برای حفظ موفقیت خود و دوستشان، اتفاق رخ داده را از پلیس و رسانه ها مخفی نگه دارند.
بیشتر
نمایشنامه شایعات، یکی از مهم ترین و کمیک ترین آثار سایمون است. در این نمایشنامه، با گروهی مواجه ایم که قرار است در خانه ییلاقی دوستشان چارلی (که معاون شهردار نیویورک است)، جمع شوند تا دهمین سالگرد ازدواج او را جشن بگیرند؛ ولی هنگام رسیدن متوجه می شوند که خدمه منزل آن جا را ترک کرده اند، همسر صاحب خانه حضور ندارد و خود صاحب خانه هم به سمت خود شلیک کرده و از ناحیه ی گوش زخمی شده است. از این لحظه به بعد، تمامی شخصیت ها تلاش می کنند تا برای حفظ موفقیت خود و دوستشان، اتفاق رخ داده را از پلیس و رسانه ها مخفی نگه دارند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شایعات: نمایشنامه
بعله!:D
چشامو رو هم گذاشتم که پلک بزنم دیدم نه بابا خیلی سنگینه باز نمیشه خلاصه داشتم زور میزدم که بازش کنم یهو معلم داد زد:
نخوااااااب
یعنی اگه یه پارچ آب یخ روم خالی میکردن اینجوری از خواب نمیپردم…کل وسایلام پخش شد رو زمین و شدم سوژه هم گروهیام…
سرمو آوردم بالا به معلم نگاه کردم و نگاهشو دنبال کردم یهو فهمیدم با من نبوده یکی دیگه پشت سرم خواب بوده یعنی از صد تا شکست عشقی هم بدتره بخاطر یکی دیگه خواب از سرت بپره…
هنوزم عصبانیم بخاطر اون چند ثانیه که نذاشتن چرت بزنم(?)
[/quote]اصلا هم خوب نیس ............
:stupid::baaa:
هم کناره کولر بودیم هم شوفاژ !!
هم تو فصل سرما،گرم بودیـــــــم ! هم تو فصل گرما باد می خورد بهمون [/quote]از شانس گند ما ما همیشه زیر دریچه می شستیم!
بعضی وقتا هم تو فصل گرما ما هنوز شوفاژمون روشن بود!
هم کناره کولر بودیم هم شوفاژ !!
هم تو فصل سرما،گرم بودیـــــــم ! هم تو فصل گرما باد می خورد بهمون :D:D:D:D