رسته‌ها
گات ها: کهن ترین بخش اوستا
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 1154 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 1154 رای
ابراهیم پورداوود کتاب گاتها، گزارش پروفسور بارتولومۀ آلمانی را ترجمه و در 1305 خورشیدی برابر با 1926 میلادی در بمبئی به چاپ رساند که آن، اولین گزارش گاتهاست. مطالعات عمیق پورداوود در زمینه ادبیات مزد یسنا موجب شد او ترجمه بارتولومه را به کناری گذاشته و خود گاتها را ترجمه کند؛ بدین ترتیب گزارش دوم گاتهای او در 1331 خورشیدی برابر 1952 میلادی منتشر شد. اکنون این دو کتاب که مکمل یکدیگرند کنار هم قرار داده شده و در یک مجلد انتشار یافته است؛ و اغراق نیست اگر گفته شود این اثر برای اولین بار متن کامل و جامع کتاب گاتها را در ایران ارائه میکند.
۷ سروده‌ای است که از دیرباز از سخنان زرتشت اسپنتمان دانسته می‌شده است و بنیاد باور زرتشتی است.گات‌ها از نگاه صرف و نحو و زبان و بیان، شکل ارائهٔ مطالب، فکر واندیشه، سبک شعر و ویژگی‌های دیگر با دیگر بخش‌های اوستا تفاوت دارد، ازین روی همهٔ اوستاشناسان و دانشمندان آن را از خود زردشت می‌دانند، گات‌ها منظوم و موزون به گونهٔ اشعار دینی ایران باستان اند که به شدت موجز و فشرده‌اند و از نظر ساختار دستور زبان استثناء هستند. شاید نخست بلندتر و به نثر بوده اما برای در امان بودن از گزند فراموشی و یا دستبرد روزگاز آنها را به نظم در آورده‌اند تا بهتر به خاطر سپرده شود. زبان شناسان وزن این اشعار را یافته و قواعد نظم را در آنها تعیین کرده‌اند. ۱۷سرودهٔ گاتها ۲۳۸ بند، حدود ۸۹۶ بیت یا ۵۵۶۰ واژه در کل است که بعدها در میان ۷۲ هات (فصل) یسنا جای داده شده‌اند.این ۱۷ سروده با شمارهٔ فصل آنها در یسنا شناخته می‌شوند. به هر یک از فصل‌های یسنا و گات‌ها هات گفته می‌شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
583
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hamid
hamid
1387/09/12

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی گات ها: کهن ترین بخش اوستا

تعداد دیدگاه‌ها:
135
با دیدگاهت موافقم.وقتی صحبت از ادیان ابراهیمیت منظور بستر ایجاد چنین ادیانیست که در محیط شبانی و سطحی و بدوی شکل گرفته
البته انچه مورد تعجب اندیشمندان درباره زرتشت است عمق نگاه و خردمندی پیام اوست که حتی این جهانبینی در عصر کنونی نیز جالب و زیباست
ممنون وخسته نباشین
به نظر خیلی ساده انگارانه ست که ادیان رو تو دو گروه کلی ابراهیمی و غیر اون دسته بندی کرد
واقعیت اینه که ادیان باز خورد کاملی هستن از تاریخ و محیط و فرهنگ ایجادشون و صد البته فرهنگ و نگرش موجدشون و اهدافی که اون تو نظر داشته
ما اگه ادیان به اصطلاح ابراهیمیو شبیه هم می بینیم چون همشون تقریبا یه خواستگاه داشتن ولی تو همینا که تقریبا همشون بدوی بی فرهنگ بی هویت تاریخی و اصولا نگاه شبانی دارن به پیرامونشون یا همون فرهنگ چوپانی که حتی از دوره کشاورزی بشر هم عقبتر بودن آدمی مثه مسیح هم میاد که شباهتاش به ادیان شهری شده مثه دین زرتشت بسیار بیشتره تا مثلا یهود و این همون فرهنگ شخصی موجد دین هستش که اثر می ذاره.
ادیان از دم دست کار آدمایی بوده که در روزگار کودکی بشر خودشونو پیغمبر نامیدند و برا همین باید به هر دینی به عنوان یه اثر نیگا کردکه روزی کسی ایجاد کرده همین.
1: در هیچ کجای گاتها نمیبینی زرتشت ادعای وحی و دریافت پیام از آسمان کرده
2: به هیچ روی خواننده پیام زرتشت بوی خون و کشتار احساس نمیکند و نمیپندارد وظیفه دارد تحت هر عنوانی خونی از انسان بریزد
3:بهشت در نزد زرتشت سرای راستیست و دوزخ سرای دروغ از حوری فراخ چشم با سینه برجسته خبری نیست و
کلا خدای زرتشت با خدای ادیان ابراهیمی تفاوتی از زمین تا اسمان دارد
فرهمندی اندیشه های نیک اشو زرتشت را میستایم
«مي ستايم مهرِ دارنده دشتهاي پهناور را، او كه به همه سرزمينهاي ايراني، خانماني پُر از آشتي، پُر از آرامي و پُر از شادي مي بخشد...»
(اوستا – مهريَشت)
به یک نکته باید توجه نمود و آن این که:
نگاه جغرافیایی به آموزه های عمیق انبیای الهی
و متعلق دانستن آنها به یک کشور، موجب ارج نهادن به انها است یا بی ارزش نمودن آنها؟
به نظر می رسد این که زرتشت را هویت ایران و ایرانی بدانیم به معنای آن است که پیام آن حضرت و دیگر پیامبران الهی را برای بشریت به خوبی درنیافته ایم.
بین پیغامبران الهی درگیری نیست.
ذهن درگیرمان را بر پیام ادیان الهی و پیامبران تحمیل نکنیم.
بنا به فرموده خداوند در قرآن مجید(ابتدای سوره بقره):
کسانی مسلمان اند و ادعای مسلمانی شان پذیرفته است که:
به تمامی کتب آسمانی آنگونه که خداوند نازل فرموده
و به تمامی پیامبران خداوند ایمان داشته باشند.
بین پیامبران ادیان ابراهیمی اختلافی نیست.
آنچه رخ داده، تکمیل آموزه ها بوده.
داستان نفی درکار نیست.
باید خدا را به گونه ای که انبیا معرفی فرموده اند شناخت تا دریافت که خداوند ترسناک نیست.
این گونه ترس ها را باید با شناخت فوبیاهای مختلف که برآمده از برخی نابسامانی های روانی است درمان نمود.
درود بر روان پاک اشوزرتشت اسپنتمان
از خداي اديان ابراهيمي خيلي مي ترسم.خداي زرتشت يك خداي ديگه است 
مرسی از کتابهای خوبتون
[edit=کوهالن]۱۳۸۹/۰۶/۰۲[/edit]
گات ها: کهن ترین بخش اوستا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک