رسته‌ها
قرآن هرگز تحریف نشده
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 164 رای
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 164 رای
جامعیت علمی
برجسته ترین ویژگی علامه حسن زاده آملی، جامعیت علمی و عملی است که مورد قبول همه صاحب نظران و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی قرار گرفته است. همین امر سبب شده که وی به عنوان عالمی شاخص در میان اندیشمندان حاضر شناخته شود. در میان عالمان حوزوی، فقیه، اصولی، فیلسوف، اهل حدیث، عارف و متکلم فراوان می زیسته، ولی به ندرت می توان عالمی چون استاد حسن زاده یافت که در همه این علوم و حتی در مسائل طب، ادبیات، هیئت و نجوم صاحب نظر باشد. وی در فقه، سال ها به تدریس کتاب های گوناگون فقهی مشغول بوده است؛ در علم رجال صاحب نظر می باشد؛ در درایه و حدیث چندین اثر تخصصی دارد؛ در ادبیات فارسی و عربی کم نظیر است؛ در منطق، به شرح و تصحیح و تفسیر منطق منظومه پرداخته است؛ و ،در علوم قرآنی، کلام، فلسفه، عرفان، ریاضیات، علوم غریبه، کتاب شناسی، خوشنویسی و تصحیح متون صاحب سبک و نظر به شمار می آید و آثاری دارد.(۲)

آثار علمی
تاکنون بیش از از یک صد و نود اثر علمیِ پر ارزش در فلسفه، عرفان، کلام، فقه، تفسیر، حدیث، رجال، ریاضیات، هیئت، نجوم، طب، ادبیات و علوم غریبه استاد حسن زاده آملی چاپ و منتشر شده و بسیاری نیز به صورت خطی موجود است. از درگاه خداوند متعالی مسئلت داریم با افزودن بر عمر و توفیقات استاد، همچنان روز به روز بر تعداد این آثار افزوده گردد. وقتی از استاد درخواست می شود آثارشان را معرفی کنند، فروتنانه چنین می فرماید: «برای اینکه نفس را مشغول باید داشت که حکما فرموده اند نفس را مشغول بدار، وگرنه او تو را مشغول می کند، تعلیقات و حواشی بر کتب درسی از معقول و منقول، وسایل و جزوات در موضوعات و فنون گوناگون نوشته ام».
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
50
آپلود شده توسط:
eyolin
eyolin
1389/07/18
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن هرگز تحریف نشده

تعداد دیدگاه‌ها:
1201
کتاب را هنوز نخواندم اما گویا تسلسل همان ایران ستیزی ...

مباحث مطرح شده ذیل کتاب ربطی به مطالب موجود در کتاب ندارد
کتاب را هنوز نخواندم اما گویا تسلسل همان ایران ستیزی پور پیراچیهاست بمنظور نفی و سیه جلوه دادن ایران باستان تنها برای القای این مطلب که ایرانی 14 قرن پیش بزور شمشیر خون چکان عرب اصول مدنیت و انسانیت را فرا گرفته است.با مغالطه و تحریف مطالب و چهره ای حق به جانب سعی نفرمائید تخطئه نمائید دوست من زمان اینگونه سخنان سخیف بسر رسیده
خيلي دوست داشتم اين كتابو بخونم ممنونم بابتش
جناب titijaan گرامی
نمونه هایی که شما به آن اشاره می کنید؛ همچون تندیس هرکول و برخی مسکوکات و تندیس و سردیس و یا وجود لوتوس و ... حضورشان در ایران بسیاری طبیعی است. این یعنی داد و ستد فرهنگی که نتیجه ی جنگ و یا بازرگانی و در مجموع همسایگی است. همانگونه که از ایران باستان در یونان و مصر آثار فراوانی هست و حتی مسیح جامه ی میترا به تن کرد. تاج محل در هندوستان نشانی از فزهنگ ایرانی است و به تازگی در ژاپن آثاری از هخامنشیان به دست آمده و در ایران نشانی از ژاپن باستان. در پس این داد و ستدها نمی توان به دنبال توطئه گشت و مثلا برداشت پورپیرار از حادثه پوریم را به دست داد. سال ها اسکندر و سلوکیان و فرهنگ هلنی در ایران حاکم بوده است و طبیعی است که رد پایی از خود به جا گذارد. اما بپذیرید که از تمام گورهای مکشوف در ایران آثار یونانی به دست نمی آید و بر تمام بناهای تاریخی رد هلنیسم یا یهودیت وجود ندارد.
دین زرتشت همچون هر دینی دیگر در طول زمان دستخوش دگرگونی شده است و طبیعی است برداشت ساسانیان از دین با گذشتگان متفاوت باشد خواه مثبت و خواه منفی. این سرنوشت تمامی ادیان و مذاهب و ایدئولوپی هاست و در پس آنها نه توطئه وجود دارد و نه نگاهی حاکی از برنامه ریزی جهانی که ناشی از اتفاقات سده های اخیر است.
اگر نام برخی از شاهان اشکانی و ساسانی غیر ایرانی است نام اکثریت انها ایرانی است. در این میان نامهای ساسانیان که از پارسها بودند شباهت بیشتری به شاهان هخامنشی دارد. حتی برخی اسمها چون "اردشیر " کاملا مشترکند. اما بیشتر اسامی ساسانی اسمهای زردشتی چون "هرمزد" و "وهرام" است که باز هم به همان دلیلی که گفتم در هخامنشیان چنین اسامی دیده نمی شود.
در دوران صلحی که در زمان این دو دولت ایرانی با روم پیش می امده است ازدواجهای قراردادی و حتی گروگان نگه داشتن شاهزادگان در سرزمین دشمن بسیار مرسوم بوده که اینها خود از دلایل انتقال فرهنگهاست. اما در پاسخ به یکی از پرسشهای شما باید گفت تنها رابطه واقعی میان ساسانیان و ارشکیان از یک سو و رومیان از سوی دیگر "جنگ " بوده است و نمیدانم این چطور با تئوری دست نشانده بودن شما سازگار خواهد بود؟
اشکانیان همواره با سلوکیان و رومیان در جنگ بودند اما هیچ مدرکی در دست نیست - من تابه حال ندیده ام- که نشان دهد انها دست نشانده روم و یونان بوده اند. اما در همان حالی که دایم در نبرد بودند برخی شاهان اولیه اشکانی خود را دوستدار هلنی ها نامیده اند و به تقلید از سنای رم مجلس مهستان را درست کردند. در زمان اشکانیان از سه خط و زبان یونانی، پهلوی و آرامی استفاده می شده است که زبان یونانی اندک اندک کمتر مورد استفاده قرار گرفته. در مورد سکه ایا مثلا چون سکه های ساسانی در قرون اولیه اسلامی مورد استفاده بوده است بنا بر روش استدلال شما نشانگر چیست؟آیا اگر در مقطعی از زمان زبان رسمی و درباری امپراتوری عثمانی فارسی بوده چه چیزی را نشان می دهد؟
نکته دیگر اینکه من مطمئن نیستم که شاهان هخامنشی زردشتی بوده اند و در کتیبه های خود هم سه گانه اهوره مزدا، آناهیتا و میثره را ستایش کرده اند. این چیزی نیست که بعد از آمدن یونانیان به ایران وارد شده باشد. هخامنشیان تعصب دینی نداشتند. کورش خدای بابل را ستود و خشایارشا هنگام لشکرکشی به یونان برای الهه آب قربانی کرد. اشکانیان هم بیشتر به آیین کهن مهر که اتفاقا از شرق به غرب گسترش یافت معتقد بودندو یکی از دلایل دشمنی ساسانیان با آنها همین بود که اشکانیان دین زردشتی را بزرگ نمیدارند. شاید علت از میان رفتن بیشتر آثار آنان و حتی زدوده شدن نام آنها از خدای نامه ها هم همین بوده است.
من از لحن کلام شما در این صفحه و صفحات دیگر چنین احساس میکنم که شما به درستی کامل آنچه که میگویید و خلل ناپذیر بودن الگوریتم های پیچیده تان اعتقاد تمام دارید، و بعید میدانم هر نوع استدلالی در نظر شما تغییری ایجاد نماید با این حال نظر خود را در مورد برخی دیدگاه های شما بیان میکنم.
جای دیگر نیز از شما پرسیده ام که بر فرض درست بودن ماجرای کشتار ایرانیان توسط یهودیان در زمان خشایارشا، چگونه استدلال میکنید که این واقعه باعث سقوط هخامنشیان شده است؟ حال آنکه تنها یکی از پادشاهان بعدی - اردشیر- حدود 40 سال در آرامش و اقتدار حکومت کرده. چطور به خاطر کشته شدن ایرانیان در شوش 100 سال پس از آن یونانیان ایران را تصرف کردند؟- با این حال من خوش وقت میشوم اگر مطمئن باشم که شما تورات را بعنوان یک منبع تاریخی قبول دارید و مطالب آنرا درست می دانید.
هیچ کس منکر غلبه یونانیان بر ایران و حکومت 80 ساله سلوکوس و جانشینانش بر این سرزمین نیست. آنچه شما در مورد سکه و هرکول و... نوشته اید یادآور همین حادثه است. اما نباید از خاطر برد که رفته رفته حکومت آنها به غرب ایران و میانرودان محدود شد. پارتها در شرق به قدرت رسیدند و رومیان از غرب به آنها حمله کردند و به زودی متصرفات انها بین رومیان و پارتها تقسیم شد. این دو دولت همسایه شدند و جنگی را آغاز کردند که تا پایان حکومت ساسانی ادامه یافت. یعنی حدود 1000 سال تمام. چگونه استدلال میکنید که پارتها و ساسانیان دست نشانده روم و یونان بوده اند. اگر گفته بودید ایرانیان بسیار ازین دو دولت و تمدن انها تاثیر پذیرفته اند من کوچکترین مخالفتی با شما نداشتم. بیشتر مثالهایی هم که آورده اید به نظر من تنها همین تاثیر پذیری را نشان می دهد نه دست نشانده بودن. مگر در دوره هخامنشیان همین طور نبوده؟ مگر در تخت جمشید نمادهای اعتقادی تمام تمدنهای بزرگ میانرودان دیده نمی شود؟ این خاصیت فرهنگ ایرانی است که همیشه بدون تعصب از فرهنگهای دیگر اثر میپذیرد.

angil
دوست عزیز
(بخش چهارم) را سهواً تحت عنوان (بخش یکم) تقدیم کرده ام.
درگذرید.
سپاس.8-)

angil
(بخش یکم)
دوست عزیز8-)
14- در همین کاوش ها مشخص شده است که نحوه دفن مردگان (اعم از دفن جنازه ی کامل و دست نخورده متوفی و پوزیسیون استخوان های جنازه در داخل قبر و پوشش دهی رویین قبر و چند مورد دیگر) در دوره ی ساسانی با آموزه های دین زرتشت مغایرت تام داشته است.
15- جمجمه های به دست آمده در قبرهای ساسانی در منطقه ی طوالش از لحاظ اندازه و ابعاد و شکل ظاهری متفاوت با جمجمه ی ایرانیان در دوره های پیشین و از نوع جمجمه های یونانیان (یافت شده در دیگر مناطق- از جمله اسیای صغیر) می باشد. برخی دیگر از جمجمه های یافت شده در این منطقه و دیگر مناطق کاوش شده نیز با جمجمه ایرانیان متفاوت بوده و با جمجمه های یافت شده از اقوام بنی اسرائیلی مستقر در مناطق مختلف میان رودان همگون و همسان بوده است. در عوض- جمجمه های ایرانیان را طی چند کاوش پراکنده در مناطق مختلف ایران در قلعه ها و سکونتگاه های صعب العبور عصر ساسانی یافته اند. در این زمینه به گزارش های مربوط به فصول مختلف کاوش گورها و تپه گورهای عصر ساسانی موجود در سازمان میراث فرهنگی می توان مراجعه نمود.
16- در همین گزارش ها به نحو دقیق و مستوفی در باره موضوع سکه هایی که زیر سر (مناسب تر است گفته شود- جمجمه ی) مردگان دارای جمجمه های یونانی و بنی اسرائیلی یا یهودی یافت شده و دارای خطوط یونانی و عبری (یعنی خط رایج یهودیان مستقر در ایران) است توضیح داده شده است.
17- جهت مزید اطلاع به عرض می رسانم: بنده عرض نکردم اجساد یونانی و عبری. اصولا این عنوان صحیح نیست. عرض کردم زیر سر مردگان مدفون در قبرهای ساسانی سکه هایی با نوشته های یونانی و عبری یافت می شود.
18- فرموده اید به بنده وحی نمی شود. مگر بنده (نعوذ بالله) این ادعای جسارت آمیز را کرده ام؟ منابع را عرض کردم. با مراجعه به موزه هایی که عرض کردم- منابع و مآخذ دست اول در اختیار شما خواهد بود.
19- گورهای کشف و کاوش شده- تا جایی که بنده به خاطر می آورم- بیش از یکی دو گور بوده است. بدون تردید در وادی باستان شناسی- همانند دیگر عرصه ها- کارها و فعالیت های پژوهشی بیشماری بالقوه وجود دارد که باید انجام شود. آنچه عرض شد دستاورد کاوش هایی است که نمایانگر و افشاکننده ی حضور آزادانه و سرخوشانه ی یونایان اشغالگر و نیز همدستان توطئه چین آنها از قوم یهودی در ایران باستان است.
20- پیوند عرایض مستدل و مستند بنده با ادعاهای پورپیرار مناسب نیست زیرا این رویکرد ما را به جایی رهنمون نمی کند و صورت مساله را نمی تواند پاک کند. باید با دقت بیشتر به مستندات موجود در عرصه های مختلف عطف توجه نمود تا شاید بتوان به شناخت مناسب تری از پیشینه ی ایران عزیز دست یافت.
ارادتمندیم. 8-)
آقای titijaan
شما ادعاهایی را کرده اید که نیاز به اثبات دارد. لطفا برای 13 مورد ادعای خود با ذکر مکان، سال کشف، نام باستان شناس و منابع خود را ذکر کنید. مثال: اگر می فرمایید در اکثر گورهای یافته شده ی عصر ساسانی اجساد یونانی و عبری کشف شده است بگوید این کشفیات زیاد (اکثر) در چه سال هایی و توسط چه کسانی و در چه مکان هایی صورت گرفته است. نام باستان شناس مربوطه و نهاد علمی ذیربط را بنویسید. سال کشف و بازخوردهای کشف و رسانه و نشریه ای که آن را منتشر مرده را بنویسید. مسلما به شما وحی نمی شود و منبعی دارید! ضمن آن که کشف یک یا دو گور به این شکل دلیل بر اکثریت نمی شود.
اما تا آنجا که نظرات شما را دیدم، شما ادعاهای پورپیرار را کپی پیست کرده اید. سال هاست در این باره صحبت شده است و دو- سه سالی هم هست که تب پورپیرار خوابیده است. حتی شاگردانش او را فریبکار می دانند (پس از آنکه گفت کاشیکاری مسجد جامع تبریز برای پس از مشروطیت است و ناگهان عکس از دوران قاجار کشف شد که واقعیت را اثبات کرد) به هر حال شما را به صدها کتاب و مقاله ی موجود در سایت آذرگشنسب و ... ارجاع می دهم. شاید که...! در بحثی علمی تعصب جایی ندارد و شاید به همین خاطر است که هیچ نهاد آکادمیکی از شرق تا غرب عالم و هیچ دانشگاهی در جهان به سخنان پورپیرار اعتنایی نمی کنند، حتی کشورهایی مانند ترکیه و عربستان که به امثال پورپیرار نیاز دارند هم او را در حد دانشگاه های خود نمی بینند.
قرآن هرگز تحریف نشده
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک