قرآن هرگز تحریف نشده

من گفته ام:
زمین که چیز جدایی از آسمان نیست! زیر مجموعه به این ناچیزی صرفاً بخشی از مجموعه است نه چیزی جدای از مجموعه مادر !!!!!
حال به جوابی که داده دقت کنید:
جمله اول از انسانی بیسواد که کارش (( رد گم کردن !! )) و (( دست پیش گرفتن )) است :

در آیه نیز چنین چیزی بیان نشده اما زمین مانند باقی اجرام جهان به همدیگر متصل بوده و پس از جدا شدن اجرام بالای زمین (سما) عنوان شده که از آنها جدا شده است.
فهمیدنش خیلی سخت نیست

دقت کنید که در جوابش میگوید : زمین ... پس از جدا شدن (( اجرام بالای زمین (سما ) )) ... !!!!!
من جواب داده ام:
ببخشید تکلیف جدا شدن اجرام پایین تر از کره زمین چیست!!؟! سما ( آسمان ) فقط بالای زمین است!!!!؟؟!!! یا زمین نقطه ای است ریز در آسمان که از هر سویش آسمان و سایر اجرام وجود دارند...
در واقع من از او ایراد گرفته ام که مگر سواد نداری میگویی آسمان عبارتست از اجرام (( بالای )) زمین !! زمین نقطه ای است در محور مختصات که از هر سو احاطه شده است نه فقط از بالا !!!
بعد ببینید چگونه جواب من را داده است؟!!!! :

لطف فرموده بیان کنید پایین زمین کجاست که تا به حال هیچ دانشمندی به وجودش پی نبرده و شما کشفش کرده اید؟!
بارها خواستی ژست سواد و علم و .. بگیری اما مسجل شده است که مانند افراد دارای برخی سرخوردگی های اجتماعی خودت را غیر از آنچه هستی وانمود میکنی!
چه کسی گفته در بحث هایی که از آنها سر در بیاوری شرکت کنی و اینطوری خودت را نیز رسوا کنی!؟
برو اندکی اطلاعات خودت را اضافه کن هروقت از سطح پنجم دبستان گذشتی آن وقت خودت را قاطی این بحث ها کن وقت ما را هم بیش از این نگیر
دوستان!عزیزان!همینطور تو دلبندم!
افرادی که در قطب جنوب نیز به سر میبرند بالای سر خود را آسمان مینامند!
زیر و بالای زمین و .. معنا ندارد! جهات جغرافیایی قراردادهایی هستند که انسانها به سبب جهت یابی و زندگی بهتر ایجاد کرده اند وگرنه بالای زمین از هر طرفی بالای آنست!دلبندم!

انگار نه انگار که او برای اولین بار بصورت کاملاً عامیانه میگوید زمین از اجرام بالای سرش ( سما ) جدا شد!!! بعد میگوید هر وقت از سطح پنجم دبستان گذشتی ... :)):)):))
دوستان حالا متوجه شدید با چه انسان صحنه ساز و حرفه ای در شلوغ کردن و رد گم کردن و برچسب زدن طرف هستید!!!
من اگر قرار باشد تمام صحنه سازی ها و برچسبها و تهمتهایش را بشکافم باید یک کتاب 300 صفحه ای تدارک ببینم.
کسانیکه در طول تاریخ حاضر شده اند مخالفان عقیده خود را به هرشکلی از پیش رو بردارند از بازی کردن با آبروی مخالف خویش که ابایی ندارند!! سنگ مفت گنجشک مفت... کی به کیه تاریکیه... همینطور دروغ میبندند و برچسب میزنند شاید دو نفر باور کنند!!

///شرمنده بابت غیبت چند روزه به علت یه سری مشکلات شخصی///
قرآن و ریاضیات
تبدیل سال قمری به شمسی
در سال هشتم بعثت، مشركان قريش با يهود خيبر تماس گرفتند و چون آنها را دانايان شرايع پيشين مي‌دانستند، از نبوت حضرت محمد(ص) سؤال كردند، آنان گفتند: سه مطلب را از او سؤال كنيد، اگر پاسخي صحيح داد آن نشانه نبوت اوست. سه سؤال آنان مربوط به اصحاب كهف و ذوالقرنين وروح بود، پيامبر گرامي(ص) در پاسخ به آنان در انتظار وحي نشست. لذا وحي الهي او را چنين مورد خطاب قرار داد:
«نحن نقص علیک نباهم بالحق انهم فتیه ءامنوا بربهم و زدناهم هدی».(كهف/13)
«ما سرگذشت آنها را به حق و راستی بر تو بازگو می کنیم، همانا آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم».
جالب اینجاست که قرآن در بیان قصص تاریخی از دقت فوق العاده ای برخوردار است. برای مثال قرآن مدت زمان خواب اصحاب کهف را به طرز بسیار جالبی بیان می کند:
«و لبثوا فی کهفهم ثلاث مائه سنین و ازدادوا تسعا ».(كهف/25)
«و آنان در غارشان سیصد سال، و نه سال هم افزون درنگ کردند».
یکی از علمای دین یهود از حضرت امام علی(علیه السلام) پرسید : چرا قرآن مدت توقف و خواب اصحاب کهف را 309 ذکر سال کرده است در حالی که در حاشیه تورات ما این مدت 300 سال نوشته شده است؟ حضرت امیر علیه السلام فرمودند: «سالهای شما شمسی است ولی سالهای ما قمری است» . جالب اینجاست که دقیقا 309 سال قمری مساوی با 300 سال شمسی می باشد. علاوه بر این خداوند در بیان ۳۰۹ سال بصورتی هم سال شمسی را بیان می کند و می فرماید: ۳۰۰ سال و با بیان نه سال هم به آن افزودند سال قمری را نیز بیان می کند.
اکنون ببینیم آیا ۳۰۹ سال قمری همان ۳۰۰ سال شمسی می شود. ابتدا باید بدانیم یک سال شمسی و یک سال قمری چند روز می باشد:
solar year: 365 days 5 hours 48 minutes 46 seconds
Lunar year :354 days 8 hours 48 minutes and 36 seconds
ابتدا، سال شمسی و سال قمری را بر حسب روز محاسبه کرده و سپس آنها را با هم مقایسه می کنیم: لذا
300سال شمسی
Solar year = 300*(365 days +5 hr +48 min+ 46 sec ) = 109572.65 Day
309 سال قمری
Lunar year = 309*(354 day+8hr+48min+36sec) =109499.42Day
اکنون نسبت خطا را محاسبه می کنیم
Error Ratio= 0.00066= 0.066%
در حقیقت خداوند مدت زمان خواب اصحاب کهف را به سال شمسی 300 سال و به سال قمری 309 سال دانسته که هر دو سال با اختلاف بسیار بسیار ناچیزی مساوی هستند.
دوستان کتابناکی می توانند اعجاز های قرانی رو در زیر کتاب : علم راهی بسوی آفریدگار بخوانند
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=16925

منبع
منبع2

Saddist!
{وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ}[الأنبياء:32]
"و آسمان را سقفی محافظ قرار دادیم ولی آن ها از نشانه های او روی گردان هستند."
این خاصیت آسمان با تحقیقات دانشمندان در قرن 20 ثابت شد. جوی که اطراف زمین را فراگرفته است دارای عملکرد های حیاتی بسیار مهمی است. یک نقش آن حفاظت کردن زمین در مقابل شهاب سنگ های کوچک و بزرگ است تا به زمین برخورد نکنند.
علاوه بر این، جو زمین تشعشعات خورشیدی را صافی می کند و اجازه نمی دهد که همگی آن ها از جو عبور کنند زیرا بسیاری از آن ها برای حیات روی کره زمین بسیار خطرناک هستند. جالب است که جو تنها تشعشات مفید و بی ضرر شامل نور قابل مشاهده ، فرکانس محدوده اشعه فرابنفش و امواج رادیویی را اجازه عبور می دهد. تمامی این تشعشعات برای حیات روی زمین ضروری هستند. فرکانس محدوده اشعه فرابنفش که جو زمین تنها مقداری از آن را اجازه عبور می دهد برای انجام عمل فوتوسنتز که در گیاهان انجام می شود بسیار مهم است. بیشتر تشعشعات فرابفش قوی که از طرف خورشید ساطع می شوند توسط جو گرفته می شوند و فقط قسمت ضروری و کمی از آن طیف به زمین می رسد.
نقش حفاظتی جو به این جا خاتمه نمی یابد. جو همچنین زمین را در مقابل دمای بسیار کم فضای بیرونی که حدود 270 درجه سانتی گراد زیر صفر است حفاظت می کند.خرده سنگ هایی که در فضا سرگردان هستند و تعدادشان بسیار زیاد می باشد خطر زیادی برای زمین دارند. اگر به سطح ماه نگاه کنید می بینید که دارای فرورفتگی های عمیقی است که در اثر برخورد شهاب سنگ ها با آن می باشد. ولی خداوند خالق جو زمین را به گونه ای آفریده است تا این اجرام اجازه رسیدن به زمین نداشته باشند و قبل از رسیدن به سطح زمین در اثر حرارت زیاد به وجود آمده در اثر اصطکاک با جو ذوب می شوند.بسیاری از ما حتی به آسمان بالای سرخودمان نگاه نمی کنیم چه برسد به اینکه به نقش آن توجه کنیم. تصور کنید که این نقش جو در حفاظت در مقابل سنگ های آسمانی وجود نداشت، آن وقت زمین به چه شکلی در می آمد؟ آن وقت ساکنان زمین باید دائم در مورد برخورد سنگ ها نگران باشند.انرژی ساطع شده از خورشید آن قدر زیاد است که حتی تصور آن برای ما مشکل می باشد. یک انفجار خورشیدی معادل 100 میلیارد بمب اتمی است که آمریکا در جنگ جهانی درشهر هیروشیمای ژاپن انداخت. در هر لحظه ده ها انفجار از این نوع در خورشید رخ می دهد. 58 ساعت بعد از یکی از این انفجارات مشاهده شد که عقربه های قطب نماها حرکاتی غیر عادی نشان می دهند و دمای جو زمین در ارتفاع 250 کیلومتری به بیش از 2500 درجه سانتی گراد رسید. بدون وجود جو مناسب و کمربند ون آلن، این تشعشعات زندگی را روی زمین به سرعت نابود می کرد. مگنتوسفر(magnetospher) یا میدان مغناطیسی اطراف زمین که به خاطر میدان مغناطیسی خود زمین به وجود می آید، زمین را در مقابل اجرام آسمانی، تشعشعات خورشید و ذرات کیهانی حفاظت می کند. این میدان مغناطیسی که در شکل شماره 4 آن را می بینید به نام کمربند ون آلن نیز شناخته شده است و صدها کیلومتر بالاتر از جو زمین قرار دارد. دکتر Hough Ross در مورد اهمیت کمربند ون آلن می گوید:
(در حقیقت زمین بیشترین چگالی را در میان تمامی سیارات منظومه شمسی دارد. هسته زمین که از دو فلز نیکل و آهن تشکیل شده است عامل به وجود آمدن این میدان مغناطیسی است. این میدان مغناطیسی نیز به نوبه خود کمربند ون آلن را به وجود می آورد که زمین را در مقابل بمباران تشعشعات خورشیدی حفاظت می کند. اگر این حفاظ وجود نداشت حیات روی زمین غیر ممکن بود. تنها سیاره دیگری که میدان مغناطیسی دارد مریخ می باشد اما قدرت آن 100 برابر کم تر از قدرت جو زمین است. حتی سیاره زهره که خواهر سیاره زمین می باشد دارای میدان مغناطیسی نیست و این میدان فقط برای زمین خلق شده است.)

فیلیس جون :

آیا لایه اوزون زمین را از شهاب سنگهای بسیاری که به آن برخورد میکند حفظ میکند یا خیر؟!
ضمنا اجرام آسمانی نزدیک زمین به جهت جاذبه ای که به واسطه جرم خود دارند،بسیاری از این اجرام رها شده در فضا را به سمت خود جذب میکنند و از برخورد آن به زمین جلوگیری میکنند.سقف به معنای پوشش است.(بیشتر مطالعه کن)

لایهء اوزون O3 به مقادیری از گازِ اوزون گفته میشود که در لایه های بالایی جوّ زمین محبوس شده ... این لایه به صورتِ یک لایهء چند کیلومتری .. (که البته در برخی نقاط از ضخامتِ آن کاسته شده یا بر ضخامتش افزوده میگردد) تنها یک نوع از ترکیباتِ گازِ معروفِ اکسیژن است .. (که به شکلِ سه اتمی تبدیل یافته) .. و چون اکسیژن دارای خاصیتِ اکسید کنندگی ست .. برخوردِ هر شیئ با آن موجبِ سوختنِ تدریجیِ آن شیئ میشود .. یعنی هر چیز که قابلِ اشتعال و اکسیدیشن باشد .. با هبور از لایهء اکسیژن در جو (که تنها محدود به اوزون نمیشود!!) ممکن است به طور کامل یا جزئی بسوزد ..
البته این هیچ نوع محافظت به حساب نمیاید!!
چون بسیاری از اشیائی که از خارجِ جوّ زمین بدان وارد میشوند .. کاملاً از بین نمیروند ..
البته اگر اینچنین بود .. (که هرچه از بیرون از جو به داخل نفوذ میکرد از بین میرفت!! ) .. شاید الآن دایناسورها در کنارِ ما در یک زندگیِ مسالمت آمیز به سر میبردند!! (یا شاید تا الآن به دینِ مبین!! گرویده شده ، منقرض شده بودند!!) .. یا اصلاً هر انسانی را که برای اکتشافِ هستی .. به فضا میفرستادیم!! .. اول بایستی فاتحه اش را میخواندیم!!

برای چه محمدبن عبدالله از چنین روایات و آیاتی بهره گرفته یا اصلاً خدای محمد چرا باید از یک چنین نشانه هایی (آیاتی) استفاده کند؟

برای نشان دادن آیات و نشانه هایش و ایجاد همان تفکری که مدام از آن سخن میگوید تا در خلقت جهان تفکر کنند.
Saddist!
ابتدا مطالعات خود را افزایش دهید و خواهشا سیر برخی موضوعات تاریخی را از خودتان درنیاورید هرچند مربوط به قرآن نیست اما توصیه من به شما اینست:
این موارد را قبلا توضیح دادیم.چندین صفحه سر آنها بحث شد میتوانید به آنها رجوع کنید.

سما را بنا میکند ، همانگونه که چادری را برافراشته میسازند

این برداشت فوق ناشیانه شماست.بنا کردن به معنای بنیان نهادن و ایجاد کردن چیزی است.بیشتر مطالعه کن!
در مورد تعداد روزهای آفرینش و .. نیز به اندازه کافی توضیح داده شد.لزومی نمیبینم مواردی را که سر آنها چندین صفحه بحث شده دوباره بگشایم.

شاید اگر ابتدا سموات را توضیح دهم بهتر معنیِ این آیه را به دست دهد

توضیح داده شده!
سما هر چیزی را که بالای چیز دیگری قرار داشته باشد سما میگویند!(بالا به معنای روی یک چیز نیست)

تصور میکرده اند کوه ها در حکمِ ستون هایی برای زمین هستند که آن را از زلزله محفوظ میدارند ، حال آنکه کوه ها خود در برابرِ عظمتِ سیاره ای حتی با ابعادِ کوچک مانند زمین ، بسیار ناچیز میمانند و خود در اثرِ فشارها مقاومتی ندارند! تا چه رسد به اینکه زمین را از زلزله محفوظ نگه دارند!)

اول آنکه ترجمه من درآوردی و برداشت خودتان را معنای آیه جا نزنید.
دوم آنکه در این مورد هم توضیحات داده شد میتوانید به صفحا پیشین مراجعه کنید.

از آسمان به عنوانِ یک سقف برای فرشِ این خیمه گاه که زمین اش میپندارد نام برده شده و میگوید ایشان (مردم) از نشانه هایش دور میباشند (شاید منظور همان عرش باشد که به عقیدهء خدای محمد در پشتِ فلک قرار گرفته و آسمان همچون سقفی محکم از نشان دادنِ آن حفاظت میکند .

کجا گفته شده مانند سقف خیمه!؟؟
سما در قرآن معانی متفاوتی دارد چنانچه واژه (سماوات) به معنای آسمانهاست.
یک سوال؟
آیا لایه اوزون زمین را از شهاب سنگهای بسیاری که به آن برخورد میکند حفظ میکند یا خیر؟!
ضمنا اجرام آسمانی نزدیک زمین به جهت جاذبه ای که به واسطه جرم خود دارند،بسیاری از این اجرام رها شده در فضا را به سمت خود جذب میکنند و از برخورد آن به زمین جلوگیری میکنند.سقف به معنای پوشش است.(بیشتر مطالعه کن:D)
شما نیز مانند هوشیار سعی دارید تا برداشت های اشتباه و خیال بافی های خود را منظور آیه جا بزنید و تلقین کنید.
یک بار آیات را به طور کامل بخوان.در صفحاتت قبلی نیز این موارد موجود است میتوانید بخوانید.
بدرود;-)

دوستان این جمله اشتباه را عیناً برایتان باز میکنم توجه کنید

شما اول موضوعات را برای خودت باز کن تا حداقل اندکی آن ها را بفهمی توضیح دادن برای دیگران پیشکش!

(( زمین مانند باقی اجرام جهان به همدیگر متصل بوده )) یعنی زمین بوده است و مریخ و زحل و خورشید و اینها همه بوده اند و کرات و سیاران تمام کهکشانها همه به شکل کنونی بوده اند و به هم متصل بوده اند و بعد از هم کنده شدند!!!

:))
وقتی جوابی نداری شروع میکنی به خود را به آن راه زدن و یک قیدی به برداشت خودت اضافه میکنی تا آن را زیر سوال ببری
هویارجان! دلبندم!
اینقدرها هم فهمیدنش سخت نیست!کافیه یک خورده به ذهنت! فشار بیاوری!
اگر قرار بود جهان و کرات مانند شکل کنونی اشان بودند که دیگر آیآت قرآن مدام تغییرات جهان و اجرام آسمانی را که ثابت گشته،گوشزد نمیکرد.
آیه کاملا معنای تئوری بیگ بنگ را میرساند که در ابتدا همه اجرام آسمانی و زمین که جزئی از آنهاست به یکدیگر متصل بودند و پس از گذشت زمان جدا گشتند و .... .

ببخشید تکلیف جدا شدن اجرام پایین تر از کره زمین چیست!!؟

لطف فرموده بیان کنید پایین زمین کجاست که تا به حال هیچ دانشمندی به وجودش پی نبرده و شما کشفش کرده اید؟!
بارها خواستی ژست سواد و علم و .. بگیری اما مسجل شده است که مانند افراد دارای برخی سرخوردگی های اجتماعی خودت را غیر از آنچه هستی وانمود میکنی!
چه کسی گفته در بحث هایی که از آنها سر در بیاوری شرکت کنی و اینطوری خودت را نیز رسوا کنی!؟
برو اندکی اطلاعات خودت را اضافه کن هروقت از سطح پنجم دبستان گذشتی آن وقت خودت را قاطی این بحث ها کن وقت ما را هم بیش از این نگیر
دوستان!عزیزان!همینطور تو دلبندم!
افرادی که در قطب جنوب نیز به سر میبرند بالای سر خود را آسمان مینامند!
زیر و بالای زمین و .. معنا ندارد!جهات جغرافیایی قراردادهایی هستند که انسانها به سبب جهت یابی و زندگی بهتر ایجاد کرده اند وگرنه بالای زمین از هر طرفی بالای آنست!دلبندم!

.یا که نه شما میگویید همه اینها مثل خمیر بازی کودکان در هم ممزوج بوده اند!!!؟

باز برداشت های خودت را معنی آیه دانستی!

نه اینکه آسمان و زمین از همان اول از هم جدا شده باشند!!!

طبق برخی نظریه ها ماه تکه ای حدا شده از زمین است.اجرام آسمانی بسیاری هستند که در اثر برخورد و ... از اصل خود یعنی سیاره و جرم دیگری جدا شده اند!!
ضمن آنکه زمین،زمین است و قبل از سرد شدن نیز زمین بوده است و جدا شدنش هم ربطی به حالتش ندارد.

برای آنکه کور است دوا وجود دارد اما برای کسی که خود را از روی مصلحت به کوری زده است دوایی وجود ندارد.

اتفاقا برخی کوری ها دوایی ندارد مانند برخی که اصلا نمیفهمند!
پیدا کنید پرتقال فروش را!;-)

مگر اجرام کوچکی چون زمین که موقتاً بوجود می آیند و پس از مدتی نابود میشوند باید دارای ماهیتی مستقل و مجزا از مجموعه مادر (آسمان) در نظر گرفته شوند؟!!!

1)آسمان ها و زمین از ابتدا یکی بودند و بعد از هم فاصله گرفته و جدا شده اند.
2)معنای واژه (سما) به معنای آن چیزی است که بالای چیز دیگری قرار دارد.هر جرمی که در آسمان بالای زمین هست،نسبت به زمین سماست.
اگر من دستم را بالای میز قرار دهم دستم نسبت به آن سما میشود(در کتابهای لغوی قرن 4و5)

راستش خودم هم خسته شدم
اما لازم دانستم همه را بگویم .. البته باز هم مطالبی از قلم افتاده که بعداً به آنها خواهم پرداخت ..
خرجش تنها کمی تایپ کردن است .. مگه نه ؟
by the way
از اینکه همه را مطالعه کردید بسیار ممنونم ..
اوقاتِ عالی الی الخیر

از همان ابتدا که بشر دین را به عنوانِ یک علم شناخت!!! (یعنی علم را از دریچهء چشمانِ مذهب دید ) .. تصورش بر آن بود که خلقتِ زمین و سموات (افلاکِ سماوی) به یکباره اتفاق افتاده و حاصلِ دستِ خداست!!
اما در دههء هشتاد و با ساختنِ تلسکوپی فضایی با نامِ هابل (به افتخارِ یک پروفسور به نامِ او نام گزاری شده) و قرارگیریِ آن در فضا و در مدارِ زمین ، پس از مدتی تصاویری از cosmos کوسموس که با نامِ فضا آن را می ترجمانند .. ارسال نمود که نشان میداد روشناییِ ستارگان و اجرامِ آسمانی با آنچه که باید آنگونه دیده شوند تفاوتی آشکارا دارند!! یعنی به زبانِ دیگر ستارگان آنگونه که باید سرِ جای خود نیستند!!
پس از تفکر و تحقیقاتِ بسیاری (که البته همگی بر اساسِ شواهدِ مخابره شده از تلسکوپِ فضاییِ هابل بودند!! ) به این نتیجه رسیدند که میزانِ انحرافِ تصویرِ ستارگان از آن مکانی که به واقع باید در آن قرار گرفته باشند .. اما آنجا نیستند!! .. این میزانِ انحراف نشان دهندهء یک حرکت از مبدائی مشخص است!! .. و با درکی که از منابعِ غیرِعلمی و اغلب مذهبی در پیش فرضِ آنان جاگرفته بود به این نتیجه رسیدند که ممکن است از یک نقطه خلقت آغاز شده باشد ..
و باز هم با شواهدِ صرفاً مذهبی (و نه کاملاً علمی) به این نتیجه رسیدند که چون مجموعِ جرمِ تمامیِ اجرامِ فضایی!! ، یک عددِ نجومی و بسیار زیاد است .. خوب باید حتماً تمامِ این جرم را در یک مکان و در یک مادهء اولیه محبوس شده انگاشت و .. لابد آنها هم بایستی با یک انفجار که به انفجارِ بزرگ مشهور شده از هم جدا شده باشند و هریک یه سویی پرتاب شده و .. به اصطلاح خلقت از این نقطه آغاز شده!!
...
البته تمامِ این روایتِ زیبا .. در حدّ یک فرضیه (شواهدی که چون اصالتِ وجودی اشان ثابت نشده به عنوانِ فرضیه میشناسند ، اگر این شواهد منطقی به نظر بیایند به آن نظریه گفته و اگر وجودشان اثبات شود بدان قانون میگویند .. مانند قوانینِ newton ) ..
تعدادی از دانشمندانِ بزرگ اما برای ما گمنام!! .. از همان ابتدا گفتند شاید لنز یا عدسیِ هابل خراب بوده و به اصطلاح باید عینکِ بدبینی را کنار زده و عینکی دیگر بر چشم بگزاریم!! .. که البته راست هم میگفته اند .. اما هنوز دانش ساخت و پرداختِ لنزهای آینه ای ، که اتفاقاً در دستانِ پرتوانِ معدود کشورهایی در جهان است ، هنوز امکاناتِ ساختن و چرداختنِ یک تلسکوپ بهتر از هابل را ندارد .. تا که مو از ماست و دروغ از راست را بر دانشندان بنماید .. و حقایق را آنگونه که هست بتواند نمایش دهد .. با این همه فرضیات دیگری هم از دانشمندانِ دیگر نقل شده که میگویند نه تنها بیگ بنگ وجود ندارد ، چه آنکه دورانِ بنگ بنگ kio..kio bang bang و این مدل آرتیست بازی ها به سر آمده .. و میگویند جهان و تمامِ هستی در یک دورانِ periodically منبسط شدن و منقبض شدن به سر میبرد و هیچ انفجاری که مادهء کوچک و مجرم (دارای جرم زیاد .. لطفاً با جرم crime اشتباه نگیرید) را به آنچه الآن میبینیم مبدل ساخته باشد وجود ندارد .. و تنها کمی انبساط و انقباض در کائنات رخ میدهد که بسیار امری ست طبیعی!!
البته قرضیاتِ بسیاری تولید شده اند که نقلِ تمامشان در این مقال نمیگنجد ..

حال نوبت میرسد به توضیحِ آنکه سموات چیست؟ و آیا همان آسمان است؟ .. یا که آن را (کلمهء سما و سموات) میتوان به فضا Cosmos تعمیم داد یا نه؟
دیگر آنکه big bang دقیقاً چیست و چگونه به وجود آمده؟ و آیا big bang یک قانون است (پذیرفتنی و همه شمول است) یا یک نظریه؟ یا اصلاً یک فرضیه؟
سموات را که معمولاً به غلط به عنوانِ آسمان و یا هرچیزی که در فضا cosmos قرارگرفته ترجمان کرده اند ، باید بگویم از کلمهء سماء ریشه گرفته .. حالا این سماء چه معنی میدهد؟ .. باید بگویم در قدیم .. مردمِ آریایی هندو اروپایی ، که مردمانِ سام نژاد هم گروهی از زیر مجموعهء آنان به شمار میایند .. به عنوانِ آسمانِ آبی رنگ در حکمِ یک صفحهء کاغذ یا یک همچنین چیزهایی نگاه میکرده اند که ستارگان بر روی آن نقش بسته اند .. و بعدها به این عقیده روی آوردند که این صفحه تنها یک صفحه نیست .. چرا که در مشاهداتِ منجمان آنطور مینمود که حرکتِ ستارگان بر دامنِ افلاک با یکدیگر در توازن و هماهنگی نیست !! به همین جهت و با روشن شدنِ وجودِ چند سیاره در اطرافِ زمین ، منجمان به این نتیجه رسیدند که بایستی به گردِ زمین چند صفحهء کاغذین فرض کرد که هر صفحه ، به رویش یک سیاره نقش بسته ..
بعدها با روشن شدنِ میزانِ فاصلهء هر سیاره با زمین .. ماه را که نزدیکترین جرمِ آسمانی به زمین ست در فلکِ نخست ، خورشید را در فلکِ دوم ، تیر یا عطارد mercury را در سومین فلک ، ناهید یا venere چهارمین ، بهرام ares پنجمین ، ستارگانی که بینِ مدارِ بهرام و برجیس jupiter در حرکتند و با نامِ asteroid مشهورند را در فلکِ ششم ، خودِ برجیس را هفتم و کیوان sauturn را هشتم و نهایتاً طاقِ نهم را رواقِ بالا یا عرشِ اعلی دانسته اند .. (البته در زمانِ محمد گویی کیوان و آستروید ها را هنوز مشاهده نکرده بودند و به هفت سماء اعتقاد داشته اند که به آنها روی هم سموات گفته اند ..
بعدها یک پروسیایی اهلِ لهستان بانامِ میکولوژ کوپرنیک Mikołaj Kopernik پیدا شده که به مبارزه با دادگاهِ شرعِ مقدس برخاسته و اعتقاد به افلاک را بی اساس دانسته و بعد ها از وی با نامِ اولین فردی که به نجوم آنگونه که هست اندیشیده نه آنگونه که ملایانِ مسیحی گفته اند ، شناخته و در تاریخ نامش ثبت شده ..
و اما انفجار بزرگ چیست یا همان big bang چه است؟
...