قرآن هرگز تحریف نشده

اینکه تحریف شده یا نشده چه فرقی داره؟ کل موضوع کاملا بی اهمیته

فكرميكنم حالا همه قبل ازسرزدن به بروفايلشان و يا مطالعه اول به اين كتابهاي موردبحث سر ميزنندوجه بهتركه وقتي راكه ازمطالعه ميزنيم بنحو احسن استفاده كنيم/ به نظر من درزماني كه بعلت عدم وجود اجرام و مداراتشان زمان مفهوم نداشته صحبت كردن از قبل وبعدقابل درك نيست واين همان معناي هوالاول والآخررا ايفادميكند_
هشيارجان من آن مطلب رادرموردكتاب ديكري نوشتم واينجا فقط مثل بقيه ازاين بحث علمي استفاده كرده ام ،جايي هم كه لازم ديدم ازشماخواستم ادامه بجث رادنبال كنيد _دركل من سايراوقات نت رادرموضوعات ديكري تحقيق ميكنم و خود ميدانيد كه بجزآن مورددخالتي دربحث شماوفسقلي نداشته ام فلذاشائبه جانبداري منتفيست _اصولا من معتقدم دين دردرجه اول كاردلست وبعد نوبت به عقل ميرسدوتنافربين ايندوزاده منفعت طلبي خرافه سازان سودجوست وكرنه اصل دين ساده است ويكي ازتوصيه هايش علم آموزيست وبراين اساس من معتقدم كه عمل به علومي كه يقيني شده اند وبراساس قوانين ثابت خلقت بنا شده اند عين دين است وشايد بهمين علت نوابغ فيزيك مثل نيوتون _آينشتاين وماكس بلانك مومنيني معتقد بودند_اكثراوقات به خودم ميكويم اين همان دينيست كه عرب صحرانشين رابه تمدن آندلس رساند ونابغه اي مانند ابن سينا را درفهم مابعدالطبيعه بعداز40 بارخواندن با2ركعت نماز ياري كردحال جه بلاي بسرش آمده كه درتعارض با علم قرار كرفته(دين ستيزان ميكويند عقب ماندن دين و دينباوران ميكويند جلوزدن علم ومن براساس نسبيت حركت اينهردو رايكي ميبينم وبه صرافت يافتن جواب سوم مي افتم) اينهاسوالاتيست كه من بدنبال جوابشان بدينجا كشيذه شده ام وبنظرمن ميتواندنقطه اشتراكي باشد براي هم انديشي وتفاهم _مسلما من و شماوسايرين براي كل كل تااين موقع بيدارنمانده ايم_
درآخرازهمه عذرميخواهم كه موبايلم آن4 حرف فارسي راندارد

اولم یرالذین كفروا ان‏السموات والارض كانتا رتقا ففتقناهما وجعلنا من‏الماء كل‏شی حی افلا یومنون» (انبیاء/ 30): «مگر كافران ندیدند كه آسمان‏ها و زمین به‏هم پیوسته بودند و ما جدایشان كردیم؟ و هرچیز زنده‏ای را از آب پدید آوردیم، آیا ایمان نمی‏آورند؟».
اما در آل عمران 59- اسرا، 61- كهف 37- حج 5 – روم 20- مومنون 12- سجده 7- فاطر 11- غافر 67- انعام 2- اعراف 12- حجر 26- حجر 28- حجر 33- صافات 11- ص 71- ص 76 و الرحمن 14 چيزاي ديگه اي گفته

باشه ساگاروی عزیز حرف شما قبول اما بعضیها بد سو استفاده میکنند .(?)(?)
راستی هوشیارجان شما هم بد نمیگی ها .8-)8-)8-)8-)

چه سوء تفاهمی است که در آن حق را به دوستانتان میدهید و من را متهم به کارهایی میکنید که دیگران میکنند: تکرار مکررات - قشری نگری - سطحی نگری و ... !! این سوء تفاهم است آقای سگارو... شما به من حمله میکنید سوء تفاهم است من از خودم دفاع میکنم جواب غیردوستانه و ناجوانمراده است!!؟
در ضمن آقای فسقلی هم بدانند که من استدلالهای دیگرشان را خواندم. ایشان هم باید بدانند که من آنقدر کم تجربه نیستن که ندانم دوستان علاقه مند تمام کامنتها را از اول میخوانند و خود حرف بهتر را انتخاب میکنند. باید بگویم شما هر چند تلاش کنید نمی توانید بهتر از خود قرآن از خودش دفاع کنید. آیات سوره فصلت:
قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۹﴾
بگو آيا اين شماييد كه واقعا به آن كسى كه زمين را در دو روز (به قول شما دوره ) آفريد كفر مى‏ورزيد و براى او همتايانى قرار مى‏دهيد اين است پروردگار جهانيان (۹)
وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِينَ ﴿۱۰﴾
و در [زمين] از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد و در آن خير فراوان پديد آورد و مواد خوراكى آن را در چهار روز (به قول شما چهار دوره) اندازه‏گيرى كرد [كه] براى خواهندگان‏درست [و متناسب با نيازهايشان] است (۱۰)
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ ﴿۱۱﴾
سپس آهنگ [آفرينش] آسمان كرد و آن بخارى بود پس به آن و به زمين فرمود خواه يا ناخواه بياييد آن دو گفتند فرمان‏پذير آمديم (۱۱)
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۱۲﴾
پس آنها را [به صورت] هفت آسمان در دو روز ( به قول شما دو دوره) مقرر داشت و در هر آسمانى كار [مربوط به] آن را وحى فرمود و آسمان [اين] دنيا را به چراغها آذين كرديم و [آن را نيك] نگاه داشتيم اين است اندازه‏گيرى آن نيرومند دانا (۱۲)
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِّثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ ﴿۱۳﴾
پس اگر روى برتافتند بگو شما را از آذرخشى چون آذرخش عاد و ثمود بر حذر داشتم (۱۳)
خوب حال خواهیم دید که چه کسانی سطح این آیات را خواهند دید و چه کسانی عمق این آیات را. ما میگوییم چرا خلق زمین دو دوره، خلق کوهها و خوراکیها چهار دوره و خلق هفت آسمان دو دوره طول کشیده و این چه مقایسه ای است، دیگری میگوید آن دو روز از آن چهار روز بزرگتر و بیشتر است!! ما می گوییم چرا اول زمین سپس (ثم ) آسمان! دیگری میگوید جمع روزها هشت روز نمی شود میشود شش روز!! من به جمعش چه کار دارم؟! ما میگوییم چرا گفته شده کوهها از آسمان ( من فوقها ) به روی زمین قرار گرفتند؛ دیگری میگوید کوه ها ریشه دارند!! آقا اصلاً گیرم که ریشه دارند؛ مگر کوهها از فراز ( فوق) به روی زمین فرود آمده اند؟!!... شما جواب این سؤالات را نمیدهید و دائم به جای دیگر میروید... بعد به من میگویید ما اینهمه جواب دادیم تو چرا دوباره سؤال می پرسی؟!
این آیات هم عربی اش نوشته شده و هم فارسی اش. کلمه به کلمه بخوانید و خودتان قضاوت کنید. تا ببینیم چه کسی انصاف دارد.

من هم كه دركامنتهاي قبلي آرزوي آزادي بيان براي همه كرده ام_شمادركجاي نوشته من بدكويي ميبينيد
البته شكايت بابدكويي تفاوت دارد_من همه رادوست دارم وسعي ميكنم مشفقانه بنويسم اما متاسفانه برخي دوستان حمل برطنز ميكنند

يوتب جان فرمايش شما متينه اما لطفا شما كامنتهاي قبلي راملاحظه كنيد بعد ببينيد من كه عذرخواهي كرده ام حق ندارم ناراحت بشم وقتي ازمن براي سلاخي هم استفاده ميكنند ؟ قضيه من وهشيار يك سوتفاهم بوددرجاي ديكر_ جوانمردي نبودازآن موضوع دراينجا براي كوبيدن فسقلي استفاده شود_من هم مثل سايرين ازحقم استفاده كردم وازهشيار خواهش كردم بعضي مسائل رارعايت كنه اما او جواب غيردوستانه اي داد

خوب شدن چشم يعقوب با عرق يوسف:
سوره یوسف: « و از آنها روی کرده گفت: چه اندوهی از يوسف! و چشمان وی از اندوه سفيد شد، ولی اندوه خود را نمايان نمی کرد (84 ) ـــ با اين پيراهن من رفته و آنرا بر چهره پدرم بيندازيد بينا می شود، و همه خانواده های خود را پيش من بياوريد (93 ) ــ همينکه نويد رسيد آنرا بر چهره او انداخت و درجا بينا شد. (يعقوب) گفت: آيا به شما نگفتم من از خدا چيزهائی می دانم که شما آنرا نمی دانيد (96)».
نکات آيات:
1 ــ چشمان يعقوب از حزن سفيد شده است: سفيدی عدسه چشم که بسته به شدت آن، راه عبور نور به درون چشم را به اندازه های متفاوت کم می کند و يا کلاً می بندد و ضعف بينائی يا کوری می آورد چندين دليل دارد، از جمله: پيوسته در معرض دمای گرمای بالا بودن چشم، ضربه خوردن به چشم، پيری، برخی از بيماری ها مانند بيماری قند، اشعه يا نور خيلی تند. و يکی از دلائل آن نيز چنانکه آيه گفته "حزن" است. ("حزن" اندوه ناشی از پيشامد و رخداد است). اندوه باعث فزونی هورمون ادرنالين می شود. اندوه شديد (يا شادی شديد) باعث فزونی پيوسته هورمون ادرنالين می شود که بنوبه خود باعث فزونی قند خون می شود، و اين بنوبه خود باعث پيدايش سفيدی در عدسه چشم می شود. (سفيدی عدسه چشم بهم ريختگی بافت و ساختار ساختمان پروتئين عدسه چشم است).
2ــ چشم يعقوب با پيراهن يوسف بينا شده: يکی از ترکيبات عرق بدن می تواند سفيدی چشم را برطرف کرده و چشم نابينا را بينا کند. برای اولين بار يک محقق مسلمان مصری با استفاده از اين آيه عدسه چشم را در عرق گذاشته و ديده که خيلی زود سفيدی عدسه برطرف شده و عدسه شفاف می شود. اگر قرنيه چشم سفيد شده باشد نيز چنانچه اين قطره روزی دو بار به چشم چکانده شود پس از دو هفته سفيده قرنيه برطرف شده و نابينائی بهبودی پيدا می کند. اين محقق مسلمان نام قطره خود را داروی قرآنی گذاشته است.
و یا مثلاً :
سقوط ستاره در چاله
سوره واقعه آیه 75 الی 77: « سوگند به ستاره وقتيکه از بالا به گودال فرو می افتد (يا فرو می ريزد)».
«هَوی» فعل گذشته از مصدر هُوِیّ است. «هُویّ»: بمعنی: فرو افتادن يا فرو ريختن از بالای زمين يا از روی زمين به درون زمين است. يعنی افتادن به درون گودال و چاله و چاه و غيره. («خُرُور» بمعنی: فرو افتادن با سر يا پيشانی است ـ «حَطّ» بمعنی: فرود آمدن يا فرود آوردن يا فرو نهادن است (مانند فرود آمدن هواپيما و پرنده) ـ «هُبُوط» بمعنی: دچار اشکال و ايراد شدن و از بالا به زمين فرو افتادن يا سرنگون شدن است. برخی اشتباهاً از اين واژه برای فرود آمدن هواپيما استفاده می کنند. برای بيان فرود آمدن هواپيما ميايست از جمله از واژه حَطّ استفاده شود) ـ « سقوط» بمعنی: فرو افتادن چيز بدرد نخور يا چيزِ بحال خود رها و ول می شود است. مانند: سرنگون شدن يک رژيم بدرد نخور يا ميوه خراب شده ـ نزول بمعنی: پائين آمدن است ـ و اِنهيار بمعنی: فرو ريختن ناشی از پوکی است).
نکته آيه "فرو افتادن يا فرو ريختن ستاره در چاله" است:
... چاله ها چنان نيروی جاذبه قـوی دارند که حتی نور نـيـز نمی تواند آنهـا را ترک کند. به اين خاطر ديده نمی شوند و چاله سـياه ناميده شده اند، (آدم می تواند آنها را هنگامی که گاز مارپيچ (به شکل تصوير) به درون آنها سقوط می کند آنها را ببيند. چون گاز هنگامی که داغ می شود تشعشعات پردرخشش زيادی از خود ايجاد می کند). اين چاله ها ستارگان اطراف را به طرف خود می مکند یا می بلعند و در خود فـرو می برند. و به اين شکل به تعبير قـرآن ستاره در چاله سقوط می کند. و...

و از این دست مطالب... واقعاً چه می توان گفت!!!:-)

آقای ساگارو سلام .
خوب نیست که شما در همه جا پشت دوستانتان در بیایید و از دیگران بدگویی کنید .من برای نظردادن به عنوان یک شخص عاقل وصاحب رای میتوانم هر نظری هرچند مخالف یا موافق دیگران رو بدون ترس بنویسم .
ما به زور که نمیتونیم عقایدمون رو بهم تحمیل کنیم .وقتی در همین سایت چند نفر کتابخون (وای به حال بقیه که وقت کتابخوندن هم ندارند ) خودشون رو علامه دهر بدونند و نخواهند چشمایشان را بشویند و جور دیگری و از نگاه دیگری به عقاید دیگران و نظراتشون بیندیشند و خصمانه به جان هم بیفتند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد چون هیچکسی نمیخواهد در ذهن خودش به تنهایی تغییری ایجاد کند و هیچ اتفاقی هم در بهترشدن اجتماع و زندگی هیچ کس هم نخواهد افتاد چون در کشور ما اینطوریه .
هر کسی حرف خودش رو میزنه میخواد راست باشه یا غلط باشه .هر چی میخواد باشه چون حرف منه درست ترینه .لطفا" هر کسی نظرش رو بنویسه وکسی هم توهین به خودش برنداره وکسی هم از کسی پشتیبانی نکنه .ما هم بخونیم و خودمون برداشتمون رو میکنیم که کی درست تر میگه .امیدوارم روزی برسه که حقیقت رو درک کنیم و اگه نتونستیم با خوشرویی و یک حرف قشنگ به کار خودمون برگردیم(!):-(:-(:-(.
با تشکر .بدرود

قبل ازهربياني از اشتباهات املايي كه ناشي ازكانكشن باموبايل است عذر ميخواهم
بنده درذيل كتاب قانون قوه باه اشتباه وجفايي درحقق ايشان مرتكب شدم وعذرتقصير راهم خصوصي وعمومي بجاي آوردم (هرجند كه آنجا هم بهره وافي ازنيش قلمشان برديم)حال ايشان آنرا وسيله اي قرار داده اند براي تاختن به عقايد فسقلي_زهي جوانمردي _بقول جناب هشيارهردرختي راازميوه اش ميشناسند، (باايشان موافقم كه كندم ازكندم برويد جوزجو) ميوه دين باوري دولتمردان فعلي نيستند هشيارجان(كه شما درجايي مرقوم فرموديد) اين ميوه رادرميان مردم بجوييد ،اعتراف فروتنانه فسقلي به ندانستن وعذرخواهي صميمانه اين حقيرنمونه اين باوراست اعتقادات شما به كجا هدايتتان ميكند ؟
قضاوت بامنصفان