رسته‌ها
قرآن هرگز تحریف نشده
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 164 رای
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 164 رای
جامعیت علمی
برجسته ترین ویژگی علامه حسن زاده آملی، جامعیت علمی و عملی است که مورد قبول همه صاحب نظران و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی قرار گرفته است. همین امر سبب شده که وی به عنوان عالمی شاخص در میان اندیشمندان حاضر شناخته شود. در میان عالمان حوزوی، فقیه، اصولی، فیلسوف، اهل حدیث، عارف و متکلم فراوان می زیسته، ولی به ندرت می توان عالمی چون استاد حسن زاده یافت که در همه این علوم و حتی در مسائل طب، ادبیات، هیئت و نجوم صاحب نظر باشد. وی در فقه، سال ها به تدریس کتاب های گوناگون فقهی مشغول بوده است؛ در علم رجال صاحب نظر می باشد؛ در درایه و حدیث چندین اثر تخصصی دارد؛ در ادبیات فارسی و عربی کم نظیر است؛ در منطق، به شرح و تصحیح و تفسیر منطق منظومه پرداخته است؛ و ،در علوم قرآنی، کلام، فلسفه، عرفان، ریاضیات، علوم غریبه، کتاب شناسی، خوشنویسی و تصحیح متون صاحب سبک و نظر به شمار می آید و آثاری دارد.(۲)

آثار علمی
تاکنون بیش از از یک صد و نود اثر علمیِ پر ارزش در فلسفه، عرفان، کلام، فقه، تفسیر، حدیث، رجال، ریاضیات، هیئت، نجوم، طب، ادبیات و علوم غریبه استاد حسن زاده آملی چاپ و منتشر شده و بسیاری نیز به صورت خطی موجود است. از درگاه خداوند متعالی مسئلت داریم با افزودن بر عمر و توفیقات استاد، همچنان روز به روز بر تعداد این آثار افزوده گردد. وقتی از استاد درخواست می شود آثارشان را معرفی کنند، فروتنانه چنین می فرماید: «برای اینکه نفس را مشغول باید داشت که حکما فرموده اند نفس را مشغول بدار، وگرنه او تو را مشغول می کند، تعلیقات و حواشی بر کتب درسی از معقول و منقول، وسایل و جزوات در موضوعات و فنون گوناگون نوشته ام».
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
50
آپلود شده توسط:
eyolin
eyolin
1389/07/18
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن هرگز تحریف نشده

تعداد دیدگاه‌ها:
1204
مسیلمه کذاب که به تیغ واصل شد و نه مدعیان دروغین دیگر بعد از محمد که هیچ کدام قطعا فرستاده آفریدگار نبودند چون اگر بودند مطمئنا مورد حمایت آفریدگار چه با معجزه و جه امداد های غیبی بودند و اینگونه به درک واصل نمی شدند

جناب محمدعلی ؛ کشته شدن فجیع یحیی بن ذکریا (که الله مدینه نیز او را از شمار فرستادگانش دانسته است) بدست زمامدار وقت بدون آنکه اثری از معجزه یا امدادی غیبی برای رهانیدن او در میان باشد خود ناقض این قاعده ی ادعایی شما می باشد.
[اذعان به تاثیرات فرهنگ و تمدن ایرانی بر دنیای اسلام] ... یک اندیشهء پان ایستی ست

جناب سادیست ؛ این حقیقت را هر چه می پسندید عنوان بخشید اما آیا با وجود مستندات بی شمار (که ذکرشان از حوصله این بحث خارج است) صحت آنرا می توان کتمان کرد؟
لطفاً با ذکرِ منابع و مدارک بگویید این مسئله [منسوخ شدن ازدواج با محارم در ایران باستان] از کی؟ آغاز و کی؟ پایان یافته

برای آگاهی از دیدگاهها و یافته های محققین در این باب می توانید به نوشتاری که در همین سایت نیز آمده مراجعه نمایید:
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=16944
چنانکه اشاره شده ریشه این رسم نه چندان مرسوم و عموما منحصر به برخی از سران و اشراف زادگان به پیش از برآمدن و گسترش آیین زرتشت (به سخنی حتی به پیش از توطن آریاییان در فلات ایران) باز می گردد و در آن بازه از تاریخ در میان اقوام غیر ایرانی نیز مرسوم بوده است. این موضوع در دوران ساسانیان به دو مورد ازدواج خویشاوندی در زمان قباد یکم و بهرام چوبین (به عبارت دیگر سالها پیش از تازش تازیان) منحصر می گردد و از آن پس نمونه تاریخی آن وجود ندارد.
آن حدیث را ذکر کنید و منبعش را اطلاع دهید!!

متن و منبع حدیث را در همان نوشتار مورد اشاره می توان یافت. گرچه برای اینکه نوعی از ازدواج که روزگاری در میان مردمانی با آیینی دیگر مجاز شمرده می شده را با معیارهای عرفی یا شرعی امروزین مذموم ندانست نیازی به توسل به حدیث و آیه نیست و قدری سنجیدن و اندیشیدن کافیست.
شریعتِ زردشت هم مانند بسیاری از شرایع .. پس از آنکه پانصدسال در ایران حکومت کرد!!.. تبدیل به یک تهجرِ فکری شده بود ... اما با ورود دین (ونه شریعتِ) اسلام به ایران .. سؤالاتِ جدیدی در ذهنِ متفکرانِ ایرانی به وجود آمد

کسی منکر آلایش ها و پیرایه هایی که در گذر ایام نصیب آیین ها و مکاتب می گردد نیست. (گرچه در مورد آیین زرتشت بر خلاف اسلام این آلایش ها نه از نهاد و ذات خود دین که صرفا از کردار سودجویانه عمله دین نشأت گرفت) اما از این دید نیز هرگز آن دگم اندیشی و ستیزه جویی که اسلام از آغاز بدان مبتلا بود ( و فجایعی که در پی آن سربرآورد) در آیین مسالمت جوی زرتشت حتی در دوران افول سیطره اش قابل مشاهده نیست. تاریخ خود گواه این مدعاست.
ما به عنوانِ یک ایرانی مسئولیم ریشه های خود را پیدا کنیم!! نه آنکه با افتخار کردن به آریاییانی که حتی نمیتوان به درستی آنان را اجدادمان بنامیم! سنگِ تاریخ را به سینه بزنیم!
... معابدِ زردشتی را که هیچ کس به درونشان راه نمیدادند!!.. در حکمِ خرابات .. جایی شدند برای تجلّیِ حق!!

نه کسی در پی کوبیدن سنگ تاریخ به سینه است و نه به دنبال ترویج اندیشه های نژادپرستانه. اتفاقا برای یافتن همان ریشه ها و سنجش آنچه داشتیم با آنچه به ما تحمیل شد شکافتن این موضوعات ضروری می نماید. اینکه آن تمدن در گذر هزاره ها گم شده است و آن آیین به اجبار رو به افول رفته است خللی در این خود آگاهی پدید نخواهد آورد.
سخن اخر اینکه مقصود من مجادله با شما بر سر خدمات یا جنایات اسلام و سیر تحول عرفان و آنچه بر سر معابد زرتشتیان آمد و ریشه های واژه خرابات و .. نیست ، شما در سخنی مدعی شدید: " بدانید اگر ادیانِ جهود و مسیحی ،زردشتی و بودایی و یا کنفسیوسی ، تائویی یا اصلاً هرچه دین هست اگر فی الواقع رشدی در تاریخ از خود نشان داده اند بدین خاطر بوده که شعاعی از درخششِ اسلام یا پرتویی از دانش و درکِ بشری بدانها تابیده " و برای من جالب بود بدانم برخلاف آنچه از هجمه خانمان سوز تازیان و کوشش بی دریغ انان در به افول کشاندن رسوم ملی و آیینی ایرانیان در تاریخ ثبت شده است ، چگونه شما رشد و بالندگی آیین زرتشت را حاصل پرتو بخشیدن ؟! آیینی مهاجم و به مراتب فروتر می دانید که ظاهرا همه دلالت شما گرد موضوع تغییر کاربری آتشکده های زرتشتیان به خرابات های مسلمین می چرخد.
محمدعلی جان
نگفتی کجای داستان اصحاب کهف با علم قرن بیست و یکمی شما نمی خواند؟!

دوستِ عزیز
من برای اینکه نشان بدم .. این مسئله اصلاً معجزه نیست .. اینگونه عمل میکنم ..
.. اول .. بگویم .. معجزه هم بدان معنی کع کاری ست که انسان ها از انجامش عاجزند!! .. یا کاری که بر اساسِ منطقِ معمول .. اتفاقش قابلِ پیش بینی نیست!! .. هیچ گاه نمیتواند دلیلی برای اثباتِ وجودِ خدا به حساب بیاید!!
.. زیرا خدا را آنگونه که شما میخواهید نشان دهید .. باید با استفاده از قوانینِ علمی و فیزیکی .. اثبات کرد و نه بر اساسِ اطلاعاتِ فلسفی و عرفانی!!
.. دوم .. بگویم .. بخش های بسیاری از داستانِ اصحابِ کهف را که اتفاقاً اگر آنها را از اصلِ موضوع حذف کنیم .. دیگر نمیتوان آن داستان را یک معجزه دانست!! ..
مثلاً : اینکه سگِ آنها بدنبال آنان روانه شده و در دهانهء غار به پاسبانی مشغول شده .. پس از گذشتِ سیصد سال .. به آدم مبدل شده!!
سگِ اصحابِ کهف روزی چند .. پیِ آنان گرفت و آدم شد!!
این مسئله .. خلافِ قوانینِ جاریِ فیزیک میباشد
.. شما که به این مسئله اعتقاد دارید برایم اثبات کنید که چگونه از لحاظِ فیزیکی وقوعِ چنین امری .. شدنی ست؟!!
.. سوم .. اگر شما این مسئله را تحریف بدانید و بگویید این مسئله بعدها واردِ داستانِ این افراد شده .. (همانطور که در بالا گفتم!!) .. آنوقت دیگر چه اعجازی باقی میماند که .. بتوان بر اساسِ آن این واقعه را یک معجزه نامید؟!!
.. چهارم .. اگر این اتفاق ها افتاده باشد!! .. یعنی از فیزیک پیروی کند!!!! .. یعنی حتی اگر فرض را بر این بگیریم!! .. این نشان میدهد که باز هم امکانِ وقوعِ چنین اتفاقی هست!! .. زیرا این اتفاق بر اساسِ قوانینِ فیزیک صورت گرفته!! .. پس چرا ما تا به حال شاهدِ صورت گرفتنِ اتفاق های مشابه نیستیم؟!!!
.. پنجم .. حتی اگر برای سؤالاتِ بال جوابِ قانع کننده دارید!! .. این بدان معنی نیست که خدای مسلمانان وجود دارد!! .. زیرا ما این واقعه را تنها از لحاظِ علمی فیزیک بررسی کرده ایم!! .. پس شما باید آن را از دیدگاهِ متافیزیک هم بررسی کنید!!
.. ششم .. اگر شما میخواهید این مسئله را از جهتِ متافیزیک بررسی کنید!! .. باید بگویم حتی اگر خدا را بتوان با آن اثبات کرد!! .. نمیتوان .. صفاتی را که خدا را با آن وصف میکنید .. برای خدا به حساب بیاورید!!
.. فکر کنم تا همین جا سؤالاتِ زیادی برای پاسخ داشته باشید!!
موفق باشید
ممنون که کامنت میدهید :baaa:
آیا شما هنوز آوردنِ تعدادِ ماه ها را در قرآن .. معجزه میپندارید؟

دوست عزیز چرا دقت نمی کنید !!!!!!!! آوردن تعداد ماه های سال که دوازده است را به عنوان معجزه ندانسته ایم تکرار کلمه مفرد شهر در کل قران را که دقیقا 12 بار تکرار شده و هم تقسیمی است که مورد تاکید قرآن است را معجزه می دانیم البته شما می توانید بگوئید یکسی کمک محمد می کرده و تعداد تکرار این کلمه را می شمرده و باعث شده تکرار این کلمه در قرانی که در شرایط مختلف جنگ و صلح و روز و شب و غیره نازال شده است همان دوازده تا باشد تا اکنون به کمک کامپیوتر بفهمیم ای چه جالب 12بار تکرار شده
نگفتی کجای داستان اصحاب کهف با علم قرن بیست و یکمی شما نمی خواند؟!
[edit=Reza]1389/09/24[/edit]
محمد علی
خوب بگو کجاش افسانه است؟ و کجایش با علم قرن بیست و یکمی شما نمی خواند؟

همین که شما تشخیص نمیدهی!! .. کجای زندگی کردن در یک غار .. آن هم برای سیصد سال .. و بازگشتِ دوباره به دنیا .. آن هم برای خریدنِ نان!! از بازار .. و دوباره به غار برگشتن و منتظرِ قیامِ قائم ماندن!!!
.. کجایش افسانه است؟!!
.. کجایش تابلوست؟!!
برای من کافی ست ..
این دروغ دروغ ساده ای نبوده است. واقعا با این افکارت!!!... اگر خدایی نیست همان بهتر که مردم بت پرست باشند تا نیازی به نبردی میان حق و باطل نباشد و نه نیازی به این بحث ها. دروغ بگویی خدایی هست و خودت را فرستاده آفریدگار جا بزنی و کتابی را به دروغ به خدا نسبت بدهی و باز هم سیاه نباشی!!!

توضیحش برایم ساده .. اما .. چون برایتان فهمش دشوار .. نوشتنش وقت گیر ست .. صلاح ندیدم .. وقتم را تلف کنم!!
براستی که چه برهان محکمی . کسی خود را فرستاده خداوند ( آن هم آخرین فرستاده) بخواند آنگاه با اتکاء به قوانین انحصارطلبانه ای که آورده هر که منکر نبوتش شود (چه رسد به اینکه ادعای پیامبری کند) از دم تیغ پیروانش بگذراند (یا اگر دسترسی نبود تکذیب و انکارش کند و دروغ زنش بخواند) بعد هم در محیط ارعاب و تهدیدی که فراهم آورده لاف گزاف زند که دیدید بعد از من پیامبری نیامد.

بنده گفتم اگر آفریدگاری باشد این آفریدگار آنقدر قادر است که هیچ کس نمی تواند عاجزش کند اما گویا شما خداوند را آنقدر قادر نمی دانید و آن را عاجز می دانید در مقابل تیغ پیروان دروغین و انحصار طلب
محمد علی
قرآن کريم,سوره توبه, آيه ۳۶
در حقيقت ‏شماره ماه‏ها نزد خدا از روزى كه آسمانها و زمين را آفريده در كتاب [علم] خدا دوازده ماه است

آنچه موجبِ بروزِ ماه .. آنطور که دانشِ بشری .. آن را میشناسد!! میشود!! .. حرکتِ زمین در مدارِ خورشید ست ..
که به طورِ قراردادی!! .. آن مسیر را به چهار قسمت تبدیل کرده اند ..
.. علتِ چهار قسمت شدنِ یک سال در حقیقت .. جاذبهء ماه!!! .. بر روی زمین ست!! .. که موجبِ تغییر در زاویهء انحرافِ زمین در محورِ حرکت به دورِ خورشید میشود ..
.. این عامل که به تغییرِ زاویهء چرخشِ زمین در محورِ حرکتِ انتقالی میشود!! .. در ابعادِ حرکتِ وضعیِ زمین .. آنطور به نظر میرسد که انگار زمین .. لنگان لنگان .. همچون فرفره ای به گردِ خورشید میگردد!! .. به این انحرافِ زاویه اصطلاحاً tilt گفته میشود و برابر با بازه ای 23 درجه ایست!!
.. حرکتِ انتقالیِ زمین در مسیرِ دورِ خورشید .. چهار فصل را به وجود میاورد!!
که پس از تقسیمِ سال به چهار فصل
و پس از ابداعِ سیستمِ شصت شصتی برای شمارشِ زمان
به طورِ قراردادی!!
هر فصل را به 3 ماه تقسیم میکنند!!
اما شمارهء روزهای ماه ها .. دقیقاً با هم برابر نیست
علتِ این امر هم این ست که نه زمین یک کرهء کامل (از دیدگاهِ هندسی) است و نه محورِ حرکتِ انتقالیِ آن به گردِ خورشید .. یک دایره است .. زمانی که مسیرِ حرکتِ انتقالِ زمین به یک بیضیِ کاملاً حادّه مبدل شود!! .. عصرِ یخ بندان آغاز میشود .. زیرا زمین در هر انقلاب (منظور انقلابِ تابستانی و انقلابِ زمستانی) از خورشید بسیار فاصله میگیرد و مثلِ این است که اعتدالین هردو تبدیل به تابستان شده و انقلابین هردو مبدل به زمستان میشوند .. اما چون زمانی را که زمین در مسیرِ انقلابین میپیماید بیش از زمانی ست که در مسیرِ اعتدالین میپیماید !! .. عصرِ یخ بندان شکل میگیرد!!
حالا بگویید ببینم .. آیا شما فکر میکنید؟!! .. تعدادِ ماه های سال .. آن هم نه در یک کهکشان یا منظومهء شمسیِ دیگر!!!! .. در همین منظومه] شمسیِ خودمان!! .. و آن هم نه در دور ترین سیارات!! .. بلکه (البته خیلی تخفیف دادم) در همین ناهید!! .. همین ناهید که در یک قدمی ست!! با تعدادِ ماه های زمین .. یکی ست!!؟؟
آیا شما هنوز آوردنِ تعدادِ ماه ها را در قرآن .. معجزه میپندارید؟
persica 1400
فرمودید:"چون مسلیمه به تیغ پیروان مدعی پیشین (محمد) خاموش شده اند و یا چون دیگران تکذیب و انکار شده اند و می شوند و یا چون تعداد پیروانشان در مقایسه با محمد اندک می باشد آنان را به پیامبری قبول ندارید که البته اگر معیار تعداد پیروان باشد بسیاری دیگر چون نوح و لوط و ... را نیز باید از شمار پیامبران بیرون دانست.
جالب تر اینکه با اتکاء به همین برداشت های سست درصدد مباحثات خداشناسانه نیز برآمده اید."
می گوئیم اگر خدایی باشد دقت کنید اگر خدایی باشد نه محمد بلکه بزرگ تر از آن هم نمی توانند خداوند را عاجز کنند. و کتابی دروغین را به خدا نسبت داده و 1400 سال هم بگذرد و آن خداوند عاجز باشد در فرستادن پیامبر همراه با معجزات در هر کجابی دنیا برای رد نبوت محمد و دینی دروغین!!! که این همه فرا گیر شده است. بله پیامبر نه مسیلمه کذاب که به تیغ واصل شد و نه مدعیان دروغین دیگر بعد از محمد که هیچ کدام قطعا فرستاده آفریدگار نبودند چون اگر بودند مطمئنا مورد حمایت آفریدگار چه با معجزه و جه امداد های غیبی بودند و اینگونه به درک واصل نمی شدند""""" جالب است یعنی شما خداوند را در مقابل تیغ اعراب عاجز و ناتوان می دانید؟!""""" این مووضوع البته مربوط به کسی است که به وجو د آفریدگار ایمان دارد و به همین دلیل است که می گویم منکرین نبوت محمد راهی بجز انکار آفریدگار و کافر شدن ندارند
پزسیکا جان
برای اذعان به تاثیرات فرهنگ و تمدن ایرانی بر دنیای اسلام نیازی به داشتن تفکرات پان ایرانستی نیست.

این خود یک اندیشهء پان ایستی ست
تصور شما در خصوص چند خدایی در آیین زرتشت خطاست.

شما باید ثابت کنید که شریعتِ زردشت .. از ابتدا .. یک خدایی بوده!!
ازدواج با محارم در ایران باستان .. به هیچ وجه امری مرسوم نبوده و منحصر به چندی از شاهان و شاهزادگان به قصد حفظ اصالت و تحکیم موقعیت طبقاتی بوده و خلاف تصور شما .. مدت ها پیش تر .. منسوخ گردید

لطفاً با ذکرِ منابع و مدارک بگویید .. این مسئله از کی؟ آغاز و کی؟ پایان یافته!!
گویا بزرگان همان اسلام متعصب .. امام ششم شیعیان از آنجا که آنرا نوعی نکاح نزد پارسیان بشمار می آمده با زنا فرقش گذارده و التزام به نکاح را به هرگونه که باشد جایز دانسته .

آن حدیث را ذکر کنید و منبعش را اطلاع دهید!!
تا انصاف را چه بدانید؟ چشم فرو بستن به روی همه برتری جویی ها و سرکوبگری های اسلام و انکار مسالمت جویی و مهرگستری آیین زرتشت؟ در دیدگاهی که هجمه همه جانبه ی آیینی ستیزه جو و آکنده از کج فهمی و دگم اندیشی را با این دستاویز که اشکالات دینی!؟ آیین زرتشت را از میان برده توجیه می کند نشانی از انصاف و آگاهی نمی بینم.

.. من هم نگفتم دینِ ایرانیانِ باستان!! .. دینی بد و دگماتیک بوده!!
.. و نیز نگفتم .. شریعتِ اسلام .. کارِ بزرگی برای شریعتِ زردشت کرده! ..
.. من به این اعتقاد دارم .. که شریعتِ زردشت هم مانند بسیاری از شرایع .. پس از آنکه پانصدسال در ایران حکومت کرد!! .. تبدیل به یک تهجرِ فکری شده بود .. دست و پای اندیشه را بسته بود .. دیگر سؤالی را در ذهنِ ایرانیان به وجود نمیاورد!! .. اما با ورود دین (ونه شریعتِ) اسلام به ایران .. سؤالاتِ جدیدی در ذهنِ متفکرانِ ایرانی به وجود آمد .. عرفان شکل گرفت .. معابدِ زردشتی را که هیچ کس به درونشان راه نمیدادند!! .. در حکمِ خرابات .. جایی شدند برای تجلّیِ حق!! .. جایی شدند برای تفکرِ حکیمانه و جایی شدن برای اندیشیدن به حقیقت!!
.. من مثلِ هر ایرانیِ دیگر .. به اینکه آریاییانِ ایران زمین .. مردمانی صبور،دانا،شجاع،عدالت جو،منصف،آزادی خواه،بزرگ منش،نجیب و... بوده اند .. اعتقاد داشته .. اما این را نیز میدانم .. که از آریاییان .. تنها رنگی و خاطره ای .. باقی مانده!! .. میدانم .. اینان که در اطرافم میبینم!! .. با اینکه همه را ایرانی میدانم!! .. کمتر آریا نژادی .. در آنان پیدا میشود!!
.. میدانم .. آریاییان .. آنقدر .. بزرگ زاده بوده اند!! .. که باورش گاه .. سخت مینماید!! .. آریاییان .. دنیا را تغییر دادند!!
اما .. امروز از آن تخمه و نژاد .. کمتر خبری ست!! .. بیوگرافیِ آریاییان و پادشاهیِ آنان .. بیشتر به افسانه ها میماند یا واقعیت!!
ما .. شهرزاد هایی داشته ایم .. که تنها چند سال از زندگانی شان .. هزار و یک شب را برای متفکرانِ غربی ورق میزند!!!! ..
ما .. تمدنی داشته ایم .. که همه .. حتی خودمان!!!!! .. آن را فراموش کرده ایم!!
ما .. به عنوانِ یک ایرانی .. مسئولیم .. ریشه های خود را پیدا کنیم!! .. نه آنکه .. با افتخار کردن به آریاییانی .. که حتی نمیتوان به درستی آنان را اجدادمان بنامیم!!!! .. سنگِ تاریخ را به سینه بزنیم!!
اندیشهء پان ایستی داشتن .. برای هیچ کس خوب نیست ..
گرچه .. آریاییان .. آنچنان بوده اند .. که بی تردید .. برای بشریت .. نام بردن از آنان .. موجبِ غبطه خوردن میشود!!!
من میگویم این افسانه ست .. چون خیلی تابلوست!!

خوب بگو کجاش افسانه است؟ و کجایش با علم قرن بیست و یکمی شما نمی خواند؟
درست است که دروغ یک کار غیر اخلاقی ست .. اما ممکن ست درموقعیتی!! بهترین کاری باشد که میشود انجام

این دروغ دروغ ساده ای نبوده است. واقعا با این افکارت!!!... اگر خدایی نیست همان بهتر که مردم بت پرست باشند تا نیازی به نبردی میان حق و باطل نباشد و نه نیازی به این بحث ها. دروغ بگویی خدایی هست و خودت را فرستاده آفریدگار جا بزنی و کتابی را به دروغ به خدا نسبت بدهی و باز هم سیاه نباشی!!!
قرآن هرگز تحریف نشده
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک