رسته‌ها
قرآن هرگز تحریف نشده
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 164 رای
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 164 رای
جامعیت علمی
برجسته ترین ویژگی علامه حسن زاده آملی، جامعیت علمی و عملی است که مورد قبول همه صاحب نظران و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی قرار گرفته است. همین امر سبب شده که وی به عنوان عالمی شاخص در میان اندیشمندان حاضر شناخته شود. در میان عالمان حوزوی، فقیه، اصولی، فیلسوف، اهل حدیث، عارف و متکلم فراوان می زیسته، ولی به ندرت می توان عالمی چون استاد حسن زاده یافت که در همه این علوم و حتی در مسائل طب، ادبیات، هیئت و نجوم صاحب نظر باشد. وی در فقه، سال ها به تدریس کتاب های گوناگون فقهی مشغول بوده است؛ در علم رجال صاحب نظر می باشد؛ در درایه و حدیث چندین اثر تخصصی دارد؛ در ادبیات فارسی و عربی کم نظیر است؛ در منطق، به شرح و تصحیح و تفسیر منطق منظومه پرداخته است؛ و ،در علوم قرآنی، کلام، فلسفه، عرفان، ریاضیات، علوم غریبه، کتاب شناسی، خوشنویسی و تصحیح متون صاحب سبک و نظر به شمار می آید و آثاری دارد.(۲)

آثار علمی
تاکنون بیش از از یک صد و نود اثر علمیِ پر ارزش در فلسفه، عرفان، کلام، فقه، تفسیر، حدیث، رجال، ریاضیات، هیئت، نجوم، طب، ادبیات و علوم غریبه استاد حسن زاده آملی چاپ و منتشر شده و بسیاری نیز به صورت خطی موجود است. از درگاه خداوند متعالی مسئلت داریم با افزودن بر عمر و توفیقات استاد، همچنان روز به روز بر تعداد این آثار افزوده گردد. وقتی از استاد درخواست می شود آثارشان را معرفی کنند، فروتنانه چنین می فرماید: «برای اینکه نفس را مشغول باید داشت که حکما فرموده اند نفس را مشغول بدار، وگرنه او تو را مشغول می کند، تعلیقات و حواشی بر کتب درسی از معقول و منقول، وسایل و جزوات در موضوعات و فنون گوناگون نوشته ام».
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
50
آپلود شده توسط:
eyolin
eyolin
1389/07/18
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن هرگز تحریف نشده

تعداد دیدگاه‌ها:
1204
موتوری با بازده ۱۰۰٪!(99.99999%)
به نظر شما آیا تا کنون ماشینی ساخته شده است که بازده آن 100% باشد؟ خیر بشر تا کنون نتوانسته است چنین ماشینی را بسازد و حتی کارآمد ترین ماشین هایی که به دست بشر ساخته شده است حداقل مقداری از انرژی را به صورت حرارت یا ... حدر می دهند. اما جالب است بدانید که خداوند قادر و عالم ، ماشینی را کاملاً هنرمندانه آفریده است که باز دهی آن نزدیک به 100% است (99.9999%) .
این ماشین حیرت آور چیزی نیست جز باکتری تاژک ! از این ماشین حیرت آور نسخه ای با عملکردی متفاوت در بدن ما و هر موجودی که دارای میتوکندری می باشد نیز وجود دارد. تاژک باکتریایی دارای نقش حرکتی برای باکتری ها میباشد. در ميان ياخته هاي زنده، شايد باكتريها متحركترين آنها باشند. اگر باكتريها را در يك قطره آب در زير ميكروسكوپ مشاهده كنيم، بيشترين آنها دايماً مسير خود را تغيير مي دهند و بندرت اين عمل بكندي صورت مي گيرد. باكتريها مي توانند به وسيله چرخش سريع رشته هاي پروتئيني به نام «تاژك»هاي (flagellum ) كه از بدن آنها خارج شده است، در آب شنا كنند.
ساختمان تاژک باکتریایی
حرکت در اکثر گونه های باکتری توسط ماشین مولکولی پیچیده ای به نام تاژک انجام می شود که در آن مقدار بسیار زیادی پروتئین مختلف به کار رفته است که اصلی ترین آنها پروتئین فلاژین می باشد. این نانو ماشین حیرت آور تا 300 دور بر ثانیه چرخش دارد و نیروی گشتاور آن برابر با 1400 پیکونیوتن نانومتر بر ثانیه (1400 piconewton-nms) می باشد. طول تاژک از پیلی بلند تر بوده و دارای حرکت است اینها اصلی ترین تفاوت های ظاهری تاژک و پیلی می باشد که در شکل زیر به خوبی نشان داده شده است.
1) جسم بازال یا پایه (basal) :
این بخش درون غشاء سیتوپلاسمی باکتری قرار دارد و مسئول اتصال تاژک به باکتری می باشد ، بخش موتوری تاژک که باعث چرخش تاژک می شود نیز در قسمت بازال قرار دارد.
بخش بازال از حلقه های متعددی تشکیل شده است که تعداد این حلقه ها در باکتری های گرم مثبت و گرم منفی متفاوت است به طوریکه در باکتری های گرم مثبت تعداد آنها 2 عدد ودر گرم منفی ها تعداد آنها 4 عدد است. نحوه ی قرار گیری حلقه های تاژک در باکتری های گرم منفی به این صورت است که در سمت داخلی غشای سیتوپلاسمی حلقه ی M قرار دارد وسمت خارجی غشاء سیتوپلاسمی حلقه ی S وجود دارد. همانطور که در شکل مشاهده گاهی این دو حلقه را با یکدیگر به نام حلقه ی M_S می نامند.
حلقه ی دیگر حلقه ی P می باشد که در فضای پری پلاسمی دیواره سلولی و به طور مشخص درون پپتیدوگلیکان باکتری قرار دارد. همانطور که در شکل مشاهده می شود خارجی ترین حلقه بخش بازال تاژک ، حلقه ی L می باشد که در غشاء خارجی باکتری قرار دارد . همانطور که انتظار می رود حلقه های P و L در باکتری های گرم مثبت وجود ندارد . (زیرا در باکتری های گرم مثبت فضای پری پلاسمی ای وجود ندارد که حلقه P در آن قرار بگیرد و همچنین غشای خارجی هم در این باکتری ها وجود ندارد در نتیجه حلقه ی L در این باکتری ها وجود ندارد)
کار این حلقه ها چیست؟
حال که مکان این حلقه ها را توضیح دادیم این سوال پیش می آید که کار این حلقه ها چیست. این حلقه ها در واقع به عنوان یک بوش (bush) عمل می کنند. آیا می دانید بوش چیست؟ بوش به وسیله ای گویند که حلقوی شکل بوده به دور یک میله قرار میگیرد و میله را در یک سوراخ عریض تر از قطر میله فیکس میکند، اگر این حلقه ها نباشند چه اتفاقی می افتد؟ بدون این حلقه ها، در هنگام چرخش، میله زرد رنگی که در شکل نشان داده شده است و از میان این حلقه ها عبور کرده است آزادانه با حرکاتی نا منظم درون فضای قسمت بازال تاژک که از قطر میله عریض تر است می چرخد !
ادامه دارد
بسیار نارحت شدم که در ویکی پدیایِ فارسی!!! .. اینگونه از یلدا نام برده شده :
«یلدا» واژه‌ایست به معنای «تولد» برگرفته از زبان سریانی!!!! که از شاخه‌های متداول زبان «آرامی» است. زبان «آرامی» یکی از زبان‌های رایج در منطقه خاورمیانه بوده‌است. برخی بر این عقیده‌اند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبایی از راست به چپ نوشته می‌شده، وارد زبان پارسی شده‌است.واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند و از این رو به دهمین ماه سال دی (به معنای روز) می‌گفتند که ماه تولد خورشید بود.

آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند

اما این به نظرم درست میاید!!
حالا به این توجه کنید :
روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند

دی .. دا .. شید .. یا خورشید .. دارایِ یک وجهِ تسمیه بوده!!
یل .. Yil (به ترکی!!) ... و .. Year .. که Year به صورتِ /Jeer/ تلفظ میشود!! .. و سال .. همه از یک ریشه اند!!
گان .. باید همان gun (به ترکی!!) باشد به معنای روز!!
حالا چگونه ست که دو کلمهء ترکی با دو کلمهء هندو اروپایی هم ریشه ست؟!!
از آنجا که .. آذریانِ گرامی .. همه از تبارِ آریایی و هندو اروپایی هستند!! و زبانِ آذری و ترکی .. ریشه در اقیانوسِ پارسی دارد!!
از دوستانِ آذری میخواهم .. بیخود خود را به دشتِ آلتای و بیابانِ مغولستان!! .. نسبت ندهند!
اگر چهار کلمهء مغولی (مثلِ طُی و یوقورت و قره و..) به ترکیِ آذری و استانبولی راه یافته!! .. دلیل بر زرد پوست!! .. بودنِ ترک ها و ترک بودنِ!! آنها نیست!! (جالبه نه؟!!)
البته نمیخواستم با این نتیجه گیری پایان بدهم!! .. صرفاً به جهتِ اطلاع آوردم!!
اما .. آریاییان را چهار جشن که به خورشید منصوب میکردند .. بسیار گرامی شمرده میشدند!!
اولی در اعتدالِ بهاری .. نوروز .. نام گرفت
دومی .. در آتشِ خورشیدِ مرداد!! .. جشنِ شیر و خورشید ست!! (جایِ توضیحِ بسیار دارد!!)
سومی .. در شروعِ اعتدالِ پاییز .. جشنِ مهر گان است ..
چهارمی .. ییل دای .. جشنی که به افتخارِ زایشِ دوبارهء خورشید و بر تخت نشستنِ دی .. خدایِ خورشید .. و سبز گردانیدنِ دوبارهء زمین .. و نوروزی دیگر!! .. در آتش گاه های ایران .. تا بامداد .. بر آن شکیبایی پیشه میکردند .. (با این که خدا وجود ندارد!! .. اما این رسم .. بسیار زیبا و رومانتیک ست!! .. و بسیار عارفانه ست!!)
پس میتوان گفت .. عرفان!! .. از ابتدا در ایران وجود داشته .. و این نگاهِ شاعرانه و عارفانه داشتن .. را از پدران مان .. به میراث گرفته ایم!!
asadas
اگر تاریخ فلسفه رو مطالعه کنید .. تمام افکار بشر درباره خدا و روح پایه واساس شان انچنان ساده است که برای انسان امروز حتی صحبت کردن در مورد این مسائل خنده دار است!! من و شما که اهل مطالعه هستیم بهتره اعتقادات دوره کودکییمان (کودک درونمان) را فراموش کنیم و با علم که هر چه که میبینیم زاده علم است ذهنمان را پارتیشن بندی کنیم!! هر روز بین خود واعتقاداتی که به سویت میایند موبارزه ای برقرار کن در این مبارزه تو برنده میشوی یا اعتقادات جدید .. مهم نیست!!! مهم این است که حق برنده شود (نیچه) برای این کار باید کودک درونت رو درمان کنی

خوب این تئوری یه کم نصفه نیمه ست!!
اولاً پرسش هایی که بشر در طولِ تاریخ با آنها روبرو بوده .. هیچ هم احمقانه نیستند!! .. بلکه این بشر ست که با علم و دانشِ محدود به دوران و عصرِ خود! .. پرسش ها را مطرح ساخته!! .. و این خود نشان از تکاملِ ذهنِ بشر دارد!! (نظریهء تکامل!!)
دوم .. بهتر آن ست که همه چیز را خوب به خاطر بسپاریم!! .. تا در روزِ مبادا!! .. بدان ها محتاج خواهیم شد!!
و سوم .. ذهن را نباید پارتیشن بندی کرد (این کار هم غیر ممکن ست!!) .. و ما همیشه دیدِ کل نگر را با خود همراه داریم!!
و چهار .. قرار نیست چون نتچه آدمِ معروفیست .. هرچه گفته درست باشد!!
هشیارِ همیشه هوشیار
لویی پاستور ثابت کرد خلق الساعه غلط است. ... داروین هم نمی گوید خلق الساعه صورت گرفته!! داروین میگوید جانوران در طول سالیان دراز گونه های جدیدی را در مسیرهای تکاملی متفاوت حاصل میسازند ... نمیگوید جانوران از هیچ بوجود می آیند ( خلق الساعه یعنی خلق در ساعت! یعنی خلق در یک لحظه! یعنی آفرینش ابتدا به ساکن!!) و نظریه داروین هرگز ارتباطی با داستان جنگ لویی پاستور با طرفداران خلق الساعه ندارد دوست من!

اما من فکر میکنم دارد!!!
اگر به شما بگویم .. همه چیز به هم ربط دارد .. شاید مرا موردِ تمسخر قرار دهید!!
اما نظرِ داروین هم در موردِ خلقِ ساعتی!! .. جالب ست .. اما تمامِ حقیقت نیست!!
جالب اینجاست که هر محققی میخواهد تمامِ پاسخ ها را در علمِ خود پاسخ دهد!! .. حال آنکه .. پاسخ این سئوال دیگر در زیست شناسی قرار نمیگیرد!! .. بلکه مربوط به فیزیک میشود!! .. بگزارید بیشتر توضیح دهم :
پاستور میگوید .. هیچ محیطِ زنده ای .. در یک محیطِ میرا پدید نمیاید ..
داروین میگوید تکاملِ محیطِ زنده!! .. به صورتِ یکجا نبوده ..
حالا .. اگر موجوداتِ زمین .. همگی از یک موجودِ بی یاخته!! در طیِ تکامل!! خلق شده اند!! .. آن موجودِ اول از کجا آمده؟!! .. آیا آن موجود را خدا ساخته؟
پاسخ در چگونگیِ به وجود آمدنِ مولکولِ DNA نهفته ست!!
این درست ست که DNA انسان .. مولکولی پیچیده است .. اما .. برای یک سلولِ اولیه .. آنقدر پیچیدگی ندارد!!
این چه چیز را نشان میدهد؟
نظریه ای در فیزیک (که به تازگی مطرح شده!!) .. حاکی از آن ست که فیزیکِ مکانیک (حرکت .. جاذبه و دافعه .. گرانش) .. با فیزیکِ کوانتوم!! (جاذبه و دافعه در ابعادِ اتم) .. بایستی در یک نقطه!! .. تلاقی داشته باشند!!
بر طبقِ آن نظریه .. تمامیِ اتم ها .. قابلیتِ شکل دهیِ ترکیباتِ تازه (یا نوعی جهشِ اتمی!!) را دارند .. که میتوان گفت DNA ها .. روزی به همین شکل .. از یک سری مولکولِ غریبه!! به وجود آمده اند (منظورم از غریبه .. عدمِ ارتباط بینِ ترکیباتِ شکل دهنده ست)
که شاید این اتفاق .. نه تنها در ساعت!! .. بلکه در کسری از دقیقه به وجود آمده باشد!!
پس .. در دنیای زیبای ما آنگونه باید گفت :
Every thing's Possible
دوستی این لینک را گزاشته!!
نظرسنجی
این نظر سنجی راجع به این است که آیا تا به حال رویای صادقه را تجربه کردید یا خیر؟
معلوم نیست چند نفر بدان نظر داده اند؟!!
اصلاً ملاکِ نشان دادنِ چه چیزی میتواند باشد؟!!
این که خدا وجود دارد؟!!!!
این که ما خواب میبینیم؟!!
یا ..
فریدون صحافی
این لینک هم که انگار قصد دارد نظریهء داروین را به چالش بکشد!! (نظریه ای که طیِّ سال ها!! .. هزاران پژوهشگر در اقصی نقاطِ دنیا به دنبالِ تدوین و تکمیلِ آن هستند!!)
یک آقایی!! با نامِ فریدونِ صحافی!! (فقط یک نفر!!) دارد در این لینک .. پاسخِ انواع و اقسامِ اسئله و استفتائات!! را دربارهء موضوعاتِ مختلف (از شیمی گرفته تا مکانیک!!) .. یک تنه!! .. میدهد .. آن هم نه به صورتِ یکجا!! .. بلکه در لینک های مختلف و به صورتِ فیلم!!
آخر دوستِ من!! .. این وبلاگ هایی را که گفتی .. چه اعتباری بدان هاست؟!
چگونه میتوان کلامِ این آقای صحافی را باور نمود؟
باقیِ ایراد ها .. از حوصلهء بحث خارج ست!
سور(ایزد خورشید) و ایرج (ایزد آتش)
خورشید چشم اهورامزدا است
خداوند (اهورا مزدا) را سری است مانند سر شاهین.. یشتها

سپاس از شما که به طورِ مداوم .. کلماتِ کلیدی را در اختیارم میگزارید!!
ایزد (در اوستا "یَزَت" به معنای "درخور ستایش" است.در آیین زرتشت برای هر چیز نیک ایزدی قائل شده اند و به او درود و سپاس تقدیم می کنند، در خورشید یشت از هزار و صد ایزد مینوی یاد شده است.(تا حدودی شبیه نقش ملائک مقرب در اسلام)

این را که میگویید .. با کمی تصرف و تلخیص!! .. قبول دارم!!
خورشید (هورشید، اهوراشید=نور اهورایی)در مزدیسنا نماد پاکی و پیروزی است و خود جایگاهش را بعنوان نشانه ای از پاکی و روشنایی بخشی اهورامزدا یافته است نه بعنوان خدایی در کنار او."خورشید چشم اهورامزداست" اشاره به جایگاه بلند آن نزد مزدیسنان بعنوان موهبتی اهورایی دارد نه آنکه اهورامزدا موجودی است که خورشید در رخ او نقش چشم را داراست. این برداشت ناروا همانند آنست که اصطلاح "یدالله" در قرآن را نشانه ای بر تجسد الله نزد مسلمین و دست و پا داشتن او بدانیم. یا بیت الله (کعبه) را خانه و نشیمن گاه او بشمار آوریم.

آیا هنوز هم میگویید هوروشید!! .. هورمزد .. و HORUS هوروس از هم جدای اند؟!!
چنانکه در نماد فروهر (“فره” به معني جلو، پيش و “وهر” يا ورتي به معني برنده و كشنده ) که بزرگترين و ارزنده ترین جزء وجود انسان و چون پرتوي از هستي بي‌پايان اهورامزداست بال های شاهین بعنوان نشانه ای از پيش‌بري به برترين پايه‌ي هستي و تعالی بسوی اهورامزدا استفاده شده است.

این نماد .. خود .. یکی از نماد های باستانی در مصر به شمار میاید!!
البته جای توضیح دارد .. اما از حوصلهء بحث خارج ست!!
من خود نیز هنوز در میانهء راهِ این تحقیقِ بس!! دشوار قرار دارم!! .. بنابرین .. سخن کوتاه میکنم .. و در کامنت های آتی .. بیشار بدان ها خواهم پرداخت!!
باز ما دو روز نبودیم!!
شما این همه پرسشِ جذاب رو بدونِ من مطرح کردید؟!!(!)
هوشیار علمی حرف میزنه و رامین میخاد علم رو با کودک درونش هماهنگ بکنه. بگذارید درمورد عیصی تنها انسان خلقاالصاعه صحبت کنیم در گذشته در ایران خودمون آینی به اسم میترایسم بوده که میترا از اناهیتای باکره در چهله زمستان به دنیا میاد (فلسفه ی شب یلدا (به نزدیک بودنش به کریسمس دقت کن)) میترایسم در اثر جنگهای ایران و روم به اروپا میره و همراه تفکر افلاطون تفکر غالب زمان میشه بعد از ورود مسیحیت به اروپا دقیقا از تولد مسیح گرفته تا اعیاد دیگه مسیحی منطبق بر اعیاد میترایسم میشه. mitring اسقف شدن metropoliten شهر(محل تجمع میترایها) خیلی کلمات دیگه از ان آین مانده. تا تونستم مختصر نوشتم . شب یلداتون هم مبارک
در مورد لویی پاستور بور متن انگلیسی اش را سرچ کن توی نتیجه نوشته که از ماده غیرزنده ماده ی زنده نمی تواند بوجود بیایید.
عزیزم تو اینها را بهت دیکته کردند نرفتی دنبالش بخوانی تو دانشگاه و دبیرستان برات دیکته کردند.

عزیزم به جز کتاب های دوره دبیرستان و دانشگاه ، من بطور ویژه و جداگانآزمایشهای لویی پاستور را خوانده ام. او در قرن 19 ثابت کرد که پیدایش خود بخودی و خلق الساعه موجود زنده ایده ای باطل است و هیچ موجود زنده ای از موجود غیرزنده شکل نمی گیرد. این مذهب است که میگوید خداوند موجودات زنده را به قدرت خویش از غیر زنده بوجود می آورد مثلاً شتر را از دل کوه بوجود میاورد یا کبوتر را از گل بوجود می آورد یا آدم را از گل غیر زنده بوجود می آورد... این میشود همان خلق الساعه... قدیمی ها فکر میکردند اگر گوشت بماند و بگندد خودبخود کرم میگذارد و مگس بوجود می آید ( خودبخود... و پیدایش موجود زنده مثل مگس از موجود غیر زنده یعنی گوشت مانده خلق الساعه نام دارد ) پاستور با این ایده غلط و غیرعلمی مبارزه کرد. آنهم مبارزه ای که از قرن شانزدهم توسط دانشمند ایتالیایی فرانچسکو ردی آغاز شده بود...
اما حکایت داروین موضوع کاملاً متفاوت است و هرگز ارتباطی با خلق موجود زنده از غیر زنده ندارد!!! نظریه تکامل میگوید جانداران با یکدیگر ارتباط ژنتیکی و خویشاوندی ژنتیکی دارند و جهش در ژنوم جانداران میتواند در طی صدها میلیون سال منجر به ایجاد گونه های متمایز گردد. این که نخستین بار حیات چگونه آغاز شد بحثی نیست که شخص داروین به آن پرداخته باشد. حیات نخستین در 4 میلیارد سال پیش از RNA های اولیه و حضورشان در غشای کواسرواتها شکل گرفته است. این که زیست شناسان آغاز حیات را در 4 میلیارد سال پیش بر اثر تکامل مواد آلی ساده به مواد آلی پیچیده و خود تکثیر گر میدانند هرگز ارتباطی به فرضیه خلق الساعه ندارد که میگوید اگر لای آجر تف کنی و آنرا جای تاریک بگذاری عقرب بوجود می آید !!! این دو موضوع ( خلق الساعه و تکامل ) به هم ارتباط ندارند رامین عزیز.
ساده ترین جاندار آمیب را تو در نظر بگیر ساختار بدن اون به قدی پیچیده است که امکان تداره تصادفی به وجود آمده باشه

عزیزم علم هم نمیگوید که جانداری مثل آمیب (( تصادفی و یکدفعه )) بوجود آمده است! اصولاً مذهب میگوید که جانداران، چه آمیب و چه انسان یک دفعه به قدرت خالق متعال خاق شده اند. و این همان خلق الساعه است که علم آنرا نمی پذیرد. زیرا علم موافق پیدایش تدریجی جانداران در طبیعت است نه موافق خلق یکباره آنها بدست خدا.
تو به دستگاه تولید مثلی خودت نگاه کن ببین با چه مکانیزیمی داه کار میکنه قبل از اینکه جانداران تکامل پیدا کنند و دستگاهای تولید مثلی شان کامل بشه چجوری تولید مثل می کردند چجوری میشه از تقسیم دوتایی یک دفعه تولید مثل جنسی بوجود بیاد؟؟؟؟

رامین جان، دستگاه تولید مثل انسان دارای شباهت های اساسی به دستگاه تولید مثل دیگر پستانداران است و باز دستگاه تولید مثل پستانداران دارای شباهت های کلی به دستگاه تولید مثل پرندگان و خزندگان است. بحث تنوع مکانیسم تولید مثل در جانوران باید بصورت پارتیشن بندی و تدریجی مورد بحث قرار گیرد. نه اینکه ما یکباره از تقسیم دوتایی در یک باکتری ( تک سلولی ) پرش کنیم و به تولید تخمک و اسپرم در انسان ( پرسلولی ) برسیم. خودت نیک میدانی که تقسیم سلولی چند نوع است: دوتایی در پروکاریوتها و میتوز و میوز در یوکاریوتها... و تفاوت در نوع تقسیم سلولی بین گونه های مختاف جانداران دلیلی بر عدم ارتباط گونه ها نیست. زیرا گونه ها را باید در گروه خودشان بررسی کنیم. باکتری ها یک فرمانرو دارند، آغازیان یک فرمانرو دارند، گیاهان یک فرمانرو دارند، قارچها یک فرمانرو دارند و جانوران هم یک فرمانرو ... مقایسه تولید مثل در باکتری و انسان هرگز قیاسی منطقی نیست و نمی تواند ثابت کند که چون تقسیم سلولی در پروکاریوت ساده است اما در یوکاریوت پیچیده است پس خدا این تفاوت ها را بوجود آورده است. و یا چون تقسیم سلولی متفاوت است تکامل نظریه نادرستی است!!! خودت متوجه نقص این نتیجه گیری میشوی.
رامین جان اینکه در بدن انسان آنزیمهایی وجود دارند که باعث تسریع واکنش های شیمیایی میشوند دلیل علمی و فلسفی بر اثبات وجود خداوند نیست . همانطور که تو دوست عزیز میدانی آنزیمهای پروتئینی مخصوص انسان نیستند و در تمام جانداران آنزیم ها وجود دارند.
هورمونهای بدن انسان نیز دو دسته اند؛ آمینواسیدی یا استروئیدی... هر دو نمونه نیز در بدن دیگر جانوران معادل دارند.

دوست نازنین ساده ترین جاندار آمیب را تو در نظر بگیر ساختار بدن اون به قدی پیچیده است که امکان تداره تصادفی به وجود آمده باشه تو حساب کن توی تکامل اگه جانداران اول که هرمون ها را نداشتند چقدر طول می کشید تا یک هرمون ساده که سرعت کارها را توی بدن ما چندین میلیون برابر میکنه بوجود بیاد چه برسه به صدها نوع هرمون؟؟
تو به دستگاه تولید مثلی خودت نگاه کن ببین با چه مکانیزیمی داه کار میکنه قبل از اینکه جانداران تکامل پیدا کنند و دستگاهای تولید مثلی شان کامل بشه چجوری تولید مثل می کردند چجوری میشه از تقسیم دوتایی یک دفعه تولید مثل جنسی بوجود بیاد؟؟؟؟
در مورد لویی پاستور بور متن انگلیسی اش را سرچ کن توی نتیجه نوشته که از ماده غیرزنده ماده ی زنده نمی تواند بوجود بیایید.
عزیزم تو اینها را بهت دیکته کردند نرفتی دنبالش بخوانی تو دانشگاه و دبیرستان برات دیکته کردند.
قرآن هرگز تحریف نشده
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک