نامه به پدر
نویسنده:
فرانتس کافکا
مترجم:
امیرجلال الدین اعلم
امتیاز دهید
همراه با تمثیلها و لُغزواره ها
خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی تاثیر بسیاری زیادی در شکلگیری شخصیت فرزندان دارد. چه بسیار استعدادهایی که به علت رفتار بد والدین هرگز شکوفا نشد. بسیاری از دردها و مشکلات که ریشه در دوران کودکی دارد باعث ترسها و رنجهایی میشود که مانع از پیشرفت افراد میشوند. فرانتس کافکا یکی از همین استعدادهایی است که به علت شرایط پدرسالارانه در خانوادهاش همواره آزار دید و زندگی سراسر افسردهاش را تا لحظه مرگ خود تجربه کرد. او تمام دردهایش را در نامه ای که به پدرش مینویسد با او در میان میگذارد و به هنرمندانهترین شکل ممکن سعی در بیان احساسات و نظراتش دارد.
حضور مستبدانه پدر در خانواده، باعث ترس همیشگی کافکا از پدرش شده بود. پدرش مردی تنومند و قدرتمند بود در حالیکه فرانتس لاغر اندام و ضعیف بود: «فقط حضور فیزیکی شما کافی بود تا له بشوم. مثلا یادم هست که در یک رختکن لباس در میآوردیم. من حقیر و لاغرمردنی بودم و شما بالا بلند، زورمند و چهارشانه بودید. وقتی در میآمدیم حس آدم مفلوک را داشتم. دست من را میگرفتید، استخوانهای ریزه میزه، دست و پا چلفتی و هراسان از آب، وقتی حرکات شنای شما را نمیتوانستم تقلید کنم از نا امیدی به جنون میرسیدم. از این بدتر به نظر نمیرسید ولی بدتر هم شد.»
فرانتس كافكا در نامهای نسبتا طولانی و ۴۷ صفحهای با پدرش صحبت میکند و نامه را به مادرش داد تا آنرا به پدرش «هرمان کافکا» بدهد. اما مادرش به دلیل اینکه پدر زحمتکش مجبور نشود آنرا بخواند نامه را به کافکا پس داد. کافکا در این نامه بی پرده با پدرش صحبت میکند و تمام دردهایی را که تمام زندگیاش به دلیل سورفتار پدرش با او متحمل شده است را بیان میکند.
اما باز هم به دلیل احساس ضعفی که در برابر پدر دارد مثل دیگر قربانیان، این کافکا بود که امید بخشش از پدر سواستفادهگرش را داشت. نامه با این جمله آغاز میشود: «پدر بسیار عزیزم، به تازگی پرسیدی چرا به نظر میآید از تو میترسم. هیچوقت نمیدانستم چه پاسخی بدهم، کمی به این دلیل که به راستی ترس به خصوصی در من برمیانگیزی و شاید باز به این دلیل که این ترس شامل جزئیات بیشماری است که نمیتوانم همه آنها را بسنجم و به طور شفاهی بیان کنم. اکنون هم که میکوشم با نامه پاسخت را بدهم باز هم پاسخی ناکامل خواهد بود. زیرا حتی هنگام نوشتن، ترس و پیامدهای رابطه من و تو را مخدوش میکند و اهمیت موضوع از حافظه و درک من پا فراتر میگذارد.»
بیشتر
خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی تاثیر بسیاری زیادی در شکلگیری شخصیت فرزندان دارد. چه بسیار استعدادهایی که به علت رفتار بد والدین هرگز شکوفا نشد. بسیاری از دردها و مشکلات که ریشه در دوران کودکی دارد باعث ترسها و رنجهایی میشود که مانع از پیشرفت افراد میشوند. فرانتس کافکا یکی از همین استعدادهایی است که به علت شرایط پدرسالارانه در خانوادهاش همواره آزار دید و زندگی سراسر افسردهاش را تا لحظه مرگ خود تجربه کرد. او تمام دردهایش را در نامه ای که به پدرش مینویسد با او در میان میگذارد و به هنرمندانهترین شکل ممکن سعی در بیان احساسات و نظراتش دارد.
حضور مستبدانه پدر در خانواده، باعث ترس همیشگی کافکا از پدرش شده بود. پدرش مردی تنومند و قدرتمند بود در حالیکه فرانتس لاغر اندام و ضعیف بود: «فقط حضور فیزیکی شما کافی بود تا له بشوم. مثلا یادم هست که در یک رختکن لباس در میآوردیم. من حقیر و لاغرمردنی بودم و شما بالا بلند، زورمند و چهارشانه بودید. وقتی در میآمدیم حس آدم مفلوک را داشتم. دست من را میگرفتید، استخوانهای ریزه میزه، دست و پا چلفتی و هراسان از آب، وقتی حرکات شنای شما را نمیتوانستم تقلید کنم از نا امیدی به جنون میرسیدم. از این بدتر به نظر نمیرسید ولی بدتر هم شد.»
فرانتس كافكا در نامهای نسبتا طولانی و ۴۷ صفحهای با پدرش صحبت میکند و نامه را به مادرش داد تا آنرا به پدرش «هرمان کافکا» بدهد. اما مادرش به دلیل اینکه پدر زحمتکش مجبور نشود آنرا بخواند نامه را به کافکا پس داد. کافکا در این نامه بی پرده با پدرش صحبت میکند و تمام دردهایی را که تمام زندگیاش به دلیل سورفتار پدرش با او متحمل شده است را بیان میکند.
اما باز هم به دلیل احساس ضعفی که در برابر پدر دارد مثل دیگر قربانیان، این کافکا بود که امید بخشش از پدر سواستفادهگرش را داشت. نامه با این جمله آغاز میشود: «پدر بسیار عزیزم، به تازگی پرسیدی چرا به نظر میآید از تو میترسم. هیچوقت نمیدانستم چه پاسخی بدهم، کمی به این دلیل که به راستی ترس به خصوصی در من برمیانگیزی و شاید باز به این دلیل که این ترس شامل جزئیات بیشماری است که نمیتوانم همه آنها را بسنجم و به طور شفاهی بیان کنم. اکنون هم که میکوشم با نامه پاسخت را بدهم باز هم پاسخی ناکامل خواهد بود. زیرا حتی هنگام نوشتن، ترس و پیامدهای رابطه من و تو را مخدوش میکند و اهمیت موضوع از حافظه و درک من پا فراتر میگذارد.»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نامه به پدر