سقوط
نویسنده:
آلبر کامو
مترجم:
شورانگیز فرخ
امتیاز دهید
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
آپلود شده توسط:
hamid
1387/07/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سقوط
اگر کتاب های دیگر کامو را هم خوانده باشید خواهید فهمید کامو به جزء مسئله ی پوچی همانند کافکا معتقد است یک انسان تا وقتی که فایده دارد دوست و یا حتی خانواده
دارد
خواهش می کنم
این از ان نظریه هایی است که بهتر است به عنوان یک حقیقت وارد زندگیمان نکنیم
مشکل من هم همین است:D
در اینترنت هم چیزی پیدا نکردم
از system of a down
اگر کتاب های دیگر کامو را هم خوانده باشید خواهید فهمید کامو به جزء مسئله ی پوچی همانند کامو معتقد است یک انسان تا وقتی که فایده دارد دوست و یا حتی خانواده دارد
Holding this in mind
That if we fall, we all fall
And we fall alone
The cold insincerity of steel machines
Have consumed our euphoria
Transforming us into muted dreams
Dreaming of the day that
We attack
Attack, attack your fetal servitude
We attack
Attack, attack, attack with pesticide
We attack
All the years of propaganda
We shall attack
خود من متوجه منظور کامو نشدم
اگر شما چیزی می دانید لطفا بازگو کنید
خود کامو توضیح می دهد که صاحب میخانه به این علت که زبان دیگران را نمی فهمد دچار بدگمانی شده است . اما بدگمانی و صداقت ارتباط مستقیمی نیست .
طبیعت این فرد هرچه است با طبیعت معاشرتی ژان مغایرت دارد . پس از متن و همچنین این جمله می توان حدس زد که این ادم بسیار گوشه گیر و درونگراست .در ضمن واژه طبیعت می تواند به انسان اولیه اشاره کند که در چند خط بالاتر این مرد را به انسان اولیه تشبیه کرده .
اما نکته ی دیگر این است که کامو می گوید این مرد عیبی را در اجتماع فهمیده . این عیب شاید می تواند همان چیزی باشد که کامو در سراسر کتاب به نقد می کشد .
اما برای من ان نکته که شما بدان اشاره کردید برای من خیلی جالب بود . ژان باتیست در سراسر کتاب دارد با ما که خواننده باشیم سخن می گویم .
کامو زیرکانه یک شنونده نامرئی ساخته که می تواند هر کسی در جای او قرار بگیرد . حالا که فکر می کنم می ببینم اگر کتاب سوم شخص نوشته می شد نه تنها جذاب نبود بلکه می شد ننگ کارنامه ی کامو
با تشکر
1- حالا بهتر درک می کنم
2- ولی در خودش هم متوجه می شود اعتراف هم فایده ای ندارد
3- به نظر من نویسنده وقتی می خواد جمله ی اول را بنویسه با خودش فکر می کنه باید این جمله حسی را در خواننده القا کند منظورم من دقییقا جمله ی اول است (( اقا می توانم خدمتی برای شما انجام دهم بی انکه مزاحمتی فراهم اورم ؟ ))
به نظر من کامو با این جمله می خواهد یک مفهوم را برساند : خدمت بی مزاحمت
شاید کامو می خواهد بگوید این اعتراف تنها برای ژان باتیست نیست بلکه ان اقای نا مرئی هم از این حرف های سود می جوید .
من جریان این تابلو را نمی دانم . بهتر است شما بگویید چه هست تا در مورد این همین جمله بیشتر بحث کنیم
سرفراز باشید
هیمنه هم به معنی وقار است و هم به معنی شکرگزاری کردن .