رسته‌ها
ظلم آباد
امتیاز دهید
5 / 3.2
با 150 رای
امتیاز دهید
5 / 3.2
با 150 رای
به همراه تصویر گریهای شاعر

این اثر برای نخستین بار در دی ماه 1357 به چاپ رسیده است

و ما هم گفتیم آری سحر گذشته و ما مانده بی خیال
و سحر گذشت و ما آنقدر بی خیال ماندیم،
که در شبی دیگر گرفتار شدیم
و ما سحر را بیاد داشتیم
بیاد داشتیم زمانی را که شهرمان شب نبود،
بیاد داشتیم زمانی را که شهرمان تاریک نبود،
شهرمان غمگین نبود،
شهرمان خفقان نگرفته بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
44
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hamid
hamid
1387/07/03

کتاب‌های مرتبط

کابوس جیرجیرک‌ها
کابوس جیرجیرک‌ها
4 امتیاز
از 3 رای
دستی میان دشنه و دل
دستی میان دشنه و دل
4.4 امتیاز
از 27 رای
اولین غم و آخرین نگاه
اولین غم و آخرین نگاه
4.4 امتیاز
از 359 رای
هوش سبز
هوش سبز
3.5 امتیاز
از 4 رای
جاده شیری
جاده شیری
4.2 امتیاز
از 10 رای
لحظه ها و تامل
لحظه ها و تامل
4.3 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ظلم آباد

تعداد دیدگاه‌ها:
10
یا با ما یا دشمن ما
عجب مردم تنگ نظری هستید.
شریفی نیا تو 30 نمارو به لجن کشیدی! تورو خدا شعرو دیگه به لجن نکش ! برو پاچه خاریت بکن
اخه اینجا که سی نما نیست ای مافیای سینمای ایران ننگ بر تو افراد مثل تو باد(?)
عمله ظلمه شدن در این ملک سنتی ست هزاران ساله
اما درود به شرف تمام آنان که نه گفتند به تجاوز و تجاهل
به مردان مردی که به قول شاملو تنها فریاد زدند نه و شیر آهنکوه شدند و گردن فراز به تمامت این تاریخ سرشار رنج و شکست
که البته و بسیارها البته این شریفی نیا تجسم شرمساری انسان از نام خویش و مجسمه ی دریوزگی ست
به نام نامی آبروی هنر شجریان جعفر پناهی و...که پاینده بادا نامشان و خداشان از بلا نگاه دارد
می دونم که ممکنه دیدگاهم پاک شه ... اما منتظر شعرهای این آقا در مدح آیت اله خامنه ای و آقای محمود احمدی نژاد هم باشیم ...
ma ke mokhlese ostad sharifinia hastim amma entezare in ketab ro az sharifinia nadashtam
SUGKHAND esh ham aalie

عشقی كه ترا نثار ره كردم
در سينه ديگری نخواهی يافت
زان بوسه كه بر لبانت افشاندم
سوزنده تر آذری نخواهی يافت
ظلم آباد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک