رسته‌ها
وضعیت حق تکثیر و مالکیت حقوقی این کتاب مشخص نیست؛ بنابراین امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید، با ما تماس بگیرید. همچنین در صورتی که شما نسبت به این اثر محق هستید، می‌توانید اجازه انتشار تمام یا بخشی از نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید، یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «فروش کتاب الکترونیکی» را در بخش راهنما مطالعه کنید.
کمدی الهی -جلد 1: دوزخ
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 572 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 572 رای
✔️ «کمدی الهی» La Divina Commedia، که بزرگترین اثر دانته ، و بزرگترین شاهکار ادبیات ایتالیا، و بزرگترین محصول ادبی و فکری قرون وسطای مغرب زمین، و یکی از بزرگترین آثار ادبی تاریخ جهان به شمار آمده است، محصول دوران بیست ساله غربت و دربدری دانته است.
خود دانته این کتاب را فقط کمدی Commedia نامیده بود، و لقب «الهی» (divina) یا آسمانی، در حدود سه قرن بعد یعنی در قرن شانزدهم بدان داده شد. این لقب «الهی» مفهوم ارتباط این اثر را با دنیای ماوراء الطبیعه و آسمانی دارد، و هم حاکی از زیبائی و لطف «خدائی» این اثر است .
اطلاق عنوان «کمدی» بدین کتاب از طرف دانته، مربوط بدان مفهومی که امروزه کلمه «کمدی» برای ما دارد نیست. خود او توضیح می‌دهد که «تراژدی» یعنی اثری منظوم با سبک شعر خواص،«کمدی» یعنی اثری با سبک متوسط و «ترانه» یعنی اثری با سبک عامیانه، و او خود در مقابل «انئیس» Aeneis «ویرژیل» ، که خود ویرژیل آنرا «تراژدی بلند پایه» خوانده است، این مجموعه را «کمدی» نام داده است، زیرا «کمدی» ماجرائی است که بر خلاف تراژدی از بد شروع شود و بحسن عاقبت پایان یابد.

«کمدی الهی» در درجه اول یک اثر شاعرانه استادانه بسیار عالی است. دانته با این مجموعه نه تنها بزرگترین اثر ادبی کشور خود را آفریده بلکه «زبان» مملکت ایتالیا را پی‌ریزی کرده است . پیش از دانته مردم هر ایالت ایتالیا به لهجه‌ای خاص حرف می‌زدند که میان آن و زبان نواحی دیگر اختلاف بسیار بود؛ زبان علمی، زبان لاتین بود ولی این زبان فقط مورد استفاده خواص بود و بدرد مردم عادی نمی‌خورد، و چون مسلم بود که باید خواه ناخواه یک زبان «ایتالیایی» برای خواندن و نوشتن بوجود آید ، ایتالیائی‌ها بی‌آنکه خود متوجه باشند در انتظار زبان و زبان‌سازی بودند که می‌بایست مشکل آنرا حل کند. احتمال هم می‌رفت که زبان «پروونسال» جنوب فرانسه زبان رسمی ایتالیا شود، ولی وقتی‌که دانته اثری بعظمت «کمدی الهی» بزبان ایالت «تکانا» ساخت برای هیچکس تردیدی نماند که از آن پس این زبان ، زبان رسمی ایتالیا خواهد شد و چنین نیز شد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mahjoob
mahjoob
1389/06/05
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کمدی الهی -جلد 1: دوزخ

تعداد دیدگاه‌ها:
184
کسی جایی رو سراغ نداره که تمام نقاشی های این کتاب رو با کیفیت و شاید رنگی داشته باشه؟؟
همه جای بهشت عملیات ساخت و ساز است، هی می سازند خراب می کنند! برج میلاد هم دارند انگار!! صدای کمپرسور گوش را کر می کند، راستی میدانستی اینجا هم مزد کارگر پایین است؟؟
ملا جان گفتی کارگران .......... اخ که باور کنید گاهی یاد کارل مارکس میافتم و گاهی میگم مارکس جان ... مارکس بی خدا و مارکس بی دین .. روحت شاد باشه..
[quote=\'تردید\']سلام و درود ملاجان هنوز نیامدی داری میری و تنهایمان می گذاری . دلمان برایتان ( شما و ان مرکب نجیب و فهیم ) تنگ می شود به بهشتیان سلام ما را برسان اگر نصیبت شد و از ان باده کهن نوشیدی ما دوزخیان را هم یادی کن [/quote]
تردید، بی تردید باز خواهم گشت؛ دود دم همان دوزخ را ترجیح می دهم به خاک و خل اینجا!!
همه جای بهشت عملیات ساخت و ساز است، هی می سازند خراب می کنند! برج میلاد هم دارند انگار!! صدای کمپرسور گوش را کر می کند، راستی میدانستی اینجا هم مزد کارگر پایین است؟؟
سلام و درود ملاجان
هنوز نیامدی داری میری و تنهایمان می گذاری . دلمان برایتان ( شما و ان مرکب نجیب و فهیم ) تنگ می شود به بهشتیان سلام ما را برسان
اگر نصیبت شد و از ان باده کهن نوشیدی ما دوزخیان را هم یادی کن
به نام خدا
شماره: ۲۳۵/۷۸/۱۲۵
تاریخ: ۰۷/۰۸/۱۳۹۱

از: اداره امور زندانها و چاله چوله های دوزخ
به: اداره حراست و آبیاری بهشت و حومه
موضوع: معرفی نامه
سلام علیکم و رحمة الله وبرکاة
احتراما به استحضار می رساند آقا/خانم/حوری/ \"ملا نصرالدین بخاری\" فرزند \"ملای پدر\" به شماره سجلی ۲۳ متولد ۰۹/۰۲/۱۳۹۱ ساکن چاچی از توابع بخارا به علت ایجاد فضای رعب و وحشت و تضییع اموال بتخانه دوزخ، پس از تحمل یک ماه حبس تعزیری در بند کتابناک توسط قاضی شرع بیگناه شناخته شده و برای در آوردن از دلشان برای مدتی به آن ناحیت اعزام می شوند، شایان ذکر است ایشان با عنوان خبرنگار آزاد روادید دریافت نموده و آزادند با اهالی بهشت مصاحبه کنند. مستدعی است گزارش حسن انجام کار به این دایره ارسال شود./.
*ضمنا نامبرده حق خوش بش با حوریان محترمه را نداشته و در صورت وارد آوردن خسارت به دایره ی تحت الامر مدیون شناخته می شود./.
رونوشت:
امور نگهبانان و نقبا
اداره بایگانی دوزخ
امور تبلیغات و ارشاد
:-)
متشکرم دوست گرامیmahjoob
کمدی الهی نه یک داستان است بلکه شاهکار دانته آلاگری است .8-)8-)8-):x:x:x:x
خدانگهدار همه دوستان عزیز.
ملا می رود. برای مدتی که معلوم نیست. هر کسی آزرده شده از ملا حلالش کند.
یا حق.
هیچ نگفتم، روی برگرداندم که بیایم: الاغ فهیم گفت: \"ملای من... هیچ چیز را آن جور که هست نمی شود دید، نهاد و گو هر را چشم سر نمی بیند...\"

دوزخ 9
سردار سپه چه شد که به نخست وزیری رسید؟
گویی نخست وزیری را از پیش وعده داشتی؟
ملا! راه همان هایی را می روی که همان اوایل آن \"بـــــــــــــــــــــــوق\" رفتند، من که آمدم چه مانده بود از این موطن ویران؟ این روسهای \"بــــــــــــــــــــــــوق\" مگر نصفش را نبریدند؟ مگر این قجرهای \"بـــــــــــــــــــــــوق\" همه ی خزانه را صرف عیش و نوش و \"بـــــــــــــــــــــوق\" فرنگ نکرده بودند؟...
من ِ \" بــــــــــــــــــوق\" چه عیش و نوش و \"بـــــــــــــــــوق\" کردم، چه کم کردم که این \"بــــــــــــــــــــــــــوق\" هی گفتند وطن فروش است شاه و دست نشانده و چه و چه و \"بــــــــــــــــــــــــوق\". چه کس گقت مرا انگلیس \"بـــــــــــــــــــــوق\" آورده؟ که گفت من را انگلیس ِ \"بــــــــــــــــــــــــوق\" برده، کی گفت محمدرضا \"بــــــــــــــــــــــــــوق\"را آمریکای \"بــــــــــــــــــــــــــــوق\" آورده و مردم \"بـــــــــــــــــوق\" بیرون کردند...
اعلیحضرتا! دیگر بس است که این \"بـــــــــــــــــــوق\"ها قرار از ما ربود، بیا یک مصاحبه صوری بکنیم و جمع کنیم برود پی کارش، من عهد کرده ام که صفحه ای بنویسم مر کتابناکیان را، چیزی بگو که بشاید در کتابناک نوشت؛ بی نصقان آبرو و شماتت ناظر. چیزی بگو و به گونه ای که \"بـــــــــــــــــوق\" نداشته باشد، آن حس و حال و آمال رها کن و غم به دل راه مده که اینک ایران خود سری در سرا دارد و گویی تمامت آرزوها و خواسته های اعلیحضزت برآورده شده است، حال چه تفاوت دارد؛ ایران را تو آباد کرده باشی یا \"بـــــــــــــــــــــــــوق بــــــــــــــــــــــــوق بــــــــوق\"
ملا انگار بوقت گیر کرد!! باشد؛ ملالی نیست ، گرچه خوانندگانت هرگز باور نکند که این نوشته ها تو به تقریر من املاء کرده باشی اما می گویم: \"بدان که من هرآنچه کردم جز برای اعتلای ایران نبودست، هنوز قدم در میدان جنگ نگذاشتی تا ببینی چون تو را از خویشتن باز ستانند و به دست نامرادی و نامردی ات سپارند. من چون به اسب برنشستم عهد کردم وطن بسازم، احمد شاه و توطئه گران خواستند تا مرا بردارند، برداشتمشان، احزاب خواستند بیراهه روند...
والاحضرتا! تمامت احزاب به بیراهه نرفتند! بودند کسانی که وطن را آباد می خواستند.
آنچه خواستند بکنند مقدم بر ایران متمدن من بود؟ نبود! همگان سهم می خواستند! من خود به مصدق گفتم بیا نخست وزیر شو، مرد \"بــــــــــــــــــوق\" می گوید برو از ارباب هایت اجازه بگیر تا من بیایم... گفتمشان هدف ایران آباد و پیشرفته است، من پدر ملتم هر که این هدف دارد به جرگه ما درآید و دیگران خموش بنشینند...
ادامه دوزخ 9
...شاه فقید! بیا یک کاری بکنیم؛ تو هر چه بگویی فایدتی ندارد، من تمامت اینها از برم، ممیزی دوزخ هم مثل آن داستان هک سایت از 4 صفحه نیم صفحه را تائید می کند، بیا از سیاست و گذشته به درآییم و به کاربران پردازیم.
...هستند پدرانی که تو را و پسرت را تارانندند و اینک فرزندشان اینجا آید از تو بت می سازد، خدا می سازد، هستند پدرانی که تو را به شاهی برداشتند و پسرت را و اینک فرزندشان آید و نفرین نویسد مر تو را ذیل کتاب تاریخ پهلوی...
ملا من نه بتم نه خدا، آنکه مرا قبول دارد به آبادانی ایران کوشد و آنکه مرا خائن داند و مزدور؛ پی حرف خود رود و نه آن کند که یک مزدور خائن کند؛ همت به آبادی موطن گمارد و دل یک دل کند با آنکه با من است و آباد می کند، باشد تا دریابد آبادگر که بوده و ویرانگر کیست.
ملا من چون به سیاست آمدم نه خواستم تا شاهی کنم نه خواستم تا مزدور باشم، چون قدری برآن بماندم علاج جز به شاهی ندیدم و چون خویشتن به شاهی نشاندم جز به موافقت قدرتهای بزرگ نشد تا کاری برآرم و ایران را آباد سازم، و بدان بی همکاری دوست نتوان دردی دوا کرد.
فایدتی ندارد این مبحث؛ بیا سیگاری بگیرانیم و حالی بکنیم که این دو روزه ی دنیا جز فسانه و باد نیست. بهمن می کشی!!
برو ملای \"بــــــــــــــــــــــــوق\" ، من اشنو می کشم، اشنو ویژه!!
هر کسی که فکر میکند با رضاشاه کبیر می شد سربسته سخن نگفت یا می شد به مسایل تاریخی پرداخت، ریشخندش نمی کنم اما بدانید، من بسیار نوشتم و بسیار نانوشته ها از خاطر گذراندم و فایده در این دیدم تا به گپی کوتاه و بی حاشیه بسنده کنم، اگر تاریخ می نوشتم می شد همان کتاب تاریخی که ذیل آن آوردگاه کاربران گرانقدر است ، اگر می خواستم فحش های اعلیحضرت را بدون \"بــــــــــــــوق\" بنویسم هم ویرایش می شد، من دیگر توبه کردم با سیاستمدار جماعت دم خور شوم، میرویم سراغ همین ادیبان خودمان.
خدانگهدارتان.
کمدی الهی -جلد 1: دوزخ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک