خلاصه کتاب مارگارت تاچر
نویسنده:
مارگارت تاچر
امتیاز دهید
زندگینامه
خلاصه کتاب «مارگارت تاچر» (Margaret Thatcher) فشرده شده اثر «مارگارت تاچر» (Margaret Thatcher)، سیاستمدار برجسته و نخستوزیر پیشین بریتانیا است که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد و یکی از مهمترین روایتهای دستاول از دوران پرتنش و اثرگذار سیاست بریتانیا در قرن بیستم بهشمار میآید. این کتاب نهتنها سرگذشت یک رهبر قدرتمند است، بلکه تصویری درونی، صریح و گاه بیپرده از تصمیمها، چالشها و بحرانهایی ارائه میدهد که او در طول سالهای زمامداریاش با آنها روبهرو شد.
در این کتاب، تاچر از کودکیاش در یک خانوادهی معمولی تا رسیدن به مقام نخستوزیری بهعنوان نخستین زن در این جایگاه را روایت میکند. او با جزئیات به مسائل پیچیدهای مانند اصلاحات اقتصادی، درگیریهای سیاسی، بحران جزایر فالکلند، رابطه با آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، و همچنین تحولات اروپایی میپردازد. سبک روایت تاچر استدلالی، واضح و پر از باورهای شخصی او دربارهی آزادی، مسئولیت فردی، اقتصاد آزاد و نقش دولت است.
بخشی از کتاب مارگارت تاچر:
«اولین خاطرهی واضح من، ترافیک است. روزی آفتابی مرا در کالسکهای از میان شهر به سمت پارک میبردند، و لابد در راه، شلوغی گرانتهام را دیدهام. آن صحنه هنوز هم به شکل ترکیبی هیجانانگیز از رنگها، وسایل نقلیه و صدای مهیب و پرطنین در ذهنم مانده است اما عجیب اینکه این خاطره برایم خوشایند است. حتماً از این نخستین ورود آگاهانهام به جهان بیرون لذت برده بودم.
اما دربارهی خاطرات مبهمتر: احتمالاً بیشتر ما سالهای نخست کودکیمان را نوعی تصویر تار به یاد میآوریم. تصویر من اما تارِ شیرینی بود؛ جایی که آفتاب همیشه از میان برگهای درخت نمدار به اتاق نشیمنمان میتابید و مادرم، خواهرم یا یکی از کسانی که در مغازه کار میکردند همیشه نزدیک بود تا مرا در آغوش بگیرد یا با شیرینی آرامم کند. در خانواده ما میگویند که من نوزادی بسیار آرام بودهام؛ چیزی که شاید برای مخالفان سیاسیام باورکردنی نباشد! اما من در خانوادهای آرام به دنیا نیامده بودم.
چهار نسل از خانوادهی رابرتس در نورثهمپتونشایر کفاش بودهاند؛ منطقهای که در آن زمان مرکز مهمی برای صنعت کفش بهشمار میرفت. پدرم، که میخواست معلم شود، مجبور شد در سیزدهسالگی مدرسه را رها کند، چون خانواده توان پرداخت هزینهی ادامهی تحصیلش را نداشت. او بهجای آن به مدرسهی آوندل رفت، یکی از بهترین مدارس متوسطهی خصوصی. سالها بعد، وقتی در مجلس عوام به پرسشهای نمایندهی کارگر چپگرایی به نام اریک هفر که اغلب با هم مناظره داشتیم پاسخ میدادم، او میخواست با اشاره به اینکه پدرش نجار آوندل بوده، ظاهراً مرا در جایگاه فرودستی قرار بدهد. اما وقتی به او گفتم پدر من در همان مدرسه مسئول فروشگاه خوراکی بوده، کاملاً غافلگیر شد.»
خلاصه کتاب «مارگارت تاچر» (Margaret Thatcher) فشرده شده اثر «مارگارت تاچر» (Margaret Thatcher)، سیاستمدار برجسته و نخستوزیر پیشین بریتانیا است که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد و یکی از مهمترین روایتهای دستاول از دوران پرتنش و اثرگذار سیاست بریتانیا در قرن بیستم بهشمار میآید. این کتاب نهتنها سرگذشت یک رهبر قدرتمند است، بلکه تصویری درونی، صریح و گاه بیپرده از تصمیمها، چالشها و بحرانهایی ارائه میدهد که او در طول سالهای زمامداریاش با آنها روبهرو شد.
در این کتاب، تاچر از کودکیاش در یک خانوادهی معمولی تا رسیدن به مقام نخستوزیری بهعنوان نخستین زن در این جایگاه را روایت میکند. او با جزئیات به مسائل پیچیدهای مانند اصلاحات اقتصادی، درگیریهای سیاسی، بحران جزایر فالکلند، رابطه با آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، و همچنین تحولات اروپایی میپردازد. سبک روایت تاچر استدلالی، واضح و پر از باورهای شخصی او دربارهی آزادی، مسئولیت فردی، اقتصاد آزاد و نقش دولت است.
بخشی از کتاب مارگارت تاچر:
«اولین خاطرهی واضح من، ترافیک است. روزی آفتابی مرا در کالسکهای از میان شهر به سمت پارک میبردند، و لابد در راه، شلوغی گرانتهام را دیدهام. آن صحنه هنوز هم به شکل ترکیبی هیجانانگیز از رنگها، وسایل نقلیه و صدای مهیب و پرطنین در ذهنم مانده است اما عجیب اینکه این خاطره برایم خوشایند است. حتماً از این نخستین ورود آگاهانهام به جهان بیرون لذت برده بودم.
اما دربارهی خاطرات مبهمتر: احتمالاً بیشتر ما سالهای نخست کودکیمان را نوعی تصویر تار به یاد میآوریم. تصویر من اما تارِ شیرینی بود؛ جایی که آفتاب همیشه از میان برگهای درخت نمدار به اتاق نشیمنمان میتابید و مادرم، خواهرم یا یکی از کسانی که در مغازه کار میکردند همیشه نزدیک بود تا مرا در آغوش بگیرد یا با شیرینی آرامم کند. در خانواده ما میگویند که من نوزادی بسیار آرام بودهام؛ چیزی که شاید برای مخالفان سیاسیام باورکردنی نباشد! اما من در خانوادهای آرام به دنیا نیامده بودم.
چهار نسل از خانوادهی رابرتس در نورثهمپتونشایر کفاش بودهاند؛ منطقهای که در آن زمان مرکز مهمی برای صنعت کفش بهشمار میرفت. پدرم، که میخواست معلم شود، مجبور شد در سیزدهسالگی مدرسه را رها کند، چون خانواده توان پرداخت هزینهی ادامهی تحصیلش را نداشت. او بهجای آن به مدرسهی آوندل رفت، یکی از بهترین مدارس متوسطهی خصوصی. سالها بعد، وقتی در مجلس عوام به پرسشهای نمایندهی کارگر چپگرایی به نام اریک هفر که اغلب با هم مناظره داشتیم پاسخ میدادم، او میخواست با اشاره به اینکه پدرش نجار آوندل بوده، ظاهراً مرا در جایگاه فرودستی قرار بدهد. اما وقتی به او گفتم پدر من در همان مدرسه مسئول فروشگاه خوراکی بوده، کاملاً غافلگیر شد.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1404/09/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب مارگارت تاچر