خلاصه کتاب دیگه هرگز
نسل جدید مرزهای خود را مشخص میکند
خلاصه کتاب «دیگه هرگز» (#NeverAgain) کوتاه شده اثر «دیوید هاگ» (David Hogg) و «لورن هاگ» (Lauren Hogg)، دو فعال اجتماعی آمریکایی است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. این کتاب روایت پرشور و تاثیرگذار خواهر و برادری است که پس از نجات از تیراندازی مرگبار مدرسهی «مارجوری استونمن داگلاس» در ایالت فلوریدا، تصمیم گرفتند سکوت را بشکنند و علیه خشونت اسلحه در آمریکا بایستند.
دیوید و لورن هاگ در این اثر، از تجربهی شخصیشان در روز حادثه و مسیر دشوارشان تا تبدیل شدن به چهرههای شناختهشدهی جنبش «Never Again» سخن میگویند. آنها با شجاعت از ترس، خشم، درد و امید خود مینویسند و نشان میدهند چگونه نسل جوان میتواند با قدرت صدایش، گفتوگو دربارهی مسئولیت، امنیت و تغییر را در سطح ملی برانگیزد.
بخشی از کتاب دیگه هرگز:
«وقتی چشمانت را باز میکنی اما کابوس تمام نمیشود، دیگر چارهای جز عمل کردن نداری. باید کاری انجام دهی. وظیفهی اول ما حالا این است که به یاد بیاوریم. وظیفهی دوممان این است که عمل کنیم. یادآوری، اقدام، تکرار. از آن روز به بعد، هیچکدام از ما دیگر مثل قبل نیستیم. اما ما زندهایم. و به یاد آنهایی که دیگر در میانمان نیستند، تا آخر عمر یادشان خواهیم کرد و برایشان عمل خواهیم کرد.
همیشه به ما آموختهاند که به عنوان آمریکایی، هیچ مشکلی نیست که نتوانیم از پسش برآییم؛ اگر اراده کنیم، میتوانیم هر مسئلهای را حل کنیم، جز یک مورد: خشونت با اسلحه. میگویند این مشکل حلنشدنی است. وقتی دوباره بالا میگیرد، واکنش مردم این است: «اوه، چه فاجعهای، خیلی ناراحتکننده است، ولی کاری از دست کسی برنمیآید.» انگار مثل بلای طبیعی یا خواست خداست، چیزی خارج از کنترل ما که نمیشود در برابرش کاری کرد. اما این منطق و عقل را زیر سوال میبرد.
ما در ایالت فلوریدا زندگی میکنیم؛ جایی که تجربهی زیادی از بلایای طبیعی دارد. اما آنچه در روز ولنتاین سال ۲۰۱۸ در مدرسهی ما اتفاق افتاد، نه طبیعی بود و نه دست خدا. آن اتفاق، ساختهی دست انسان بود و همین یعنی ما انسانها توانایی داریم کاری در برابرش انجام دهیم. نسل ما وظیفه دارد کاری بکند.»
خلاصه کتاب «دیگه هرگز» (#NeverAgain) کوتاه شده اثر «دیوید هاگ» (David Hogg) و «لورن هاگ» (Lauren Hogg)، دو فعال اجتماعی آمریکایی است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. این کتاب روایت پرشور و تاثیرگذار خواهر و برادری است که پس از نجات از تیراندازی مرگبار مدرسهی «مارجوری استونمن داگلاس» در ایالت فلوریدا، تصمیم گرفتند سکوت را بشکنند و علیه خشونت اسلحه در آمریکا بایستند.
دیوید و لورن هاگ در این اثر، از تجربهی شخصیشان در روز حادثه و مسیر دشوارشان تا تبدیل شدن به چهرههای شناختهشدهی جنبش «Never Again» سخن میگویند. آنها با شجاعت از ترس، خشم، درد و امید خود مینویسند و نشان میدهند چگونه نسل جوان میتواند با قدرت صدایش، گفتوگو دربارهی مسئولیت، امنیت و تغییر را در سطح ملی برانگیزد.
بخشی از کتاب دیگه هرگز:
«وقتی چشمانت را باز میکنی اما کابوس تمام نمیشود، دیگر چارهای جز عمل کردن نداری. باید کاری انجام دهی. وظیفهی اول ما حالا این است که به یاد بیاوریم. وظیفهی دوممان این است که عمل کنیم. یادآوری، اقدام، تکرار. از آن روز به بعد، هیچکدام از ما دیگر مثل قبل نیستیم. اما ما زندهایم. و به یاد آنهایی که دیگر در میانمان نیستند، تا آخر عمر یادشان خواهیم کرد و برایشان عمل خواهیم کرد.
همیشه به ما آموختهاند که به عنوان آمریکایی، هیچ مشکلی نیست که نتوانیم از پسش برآییم؛ اگر اراده کنیم، میتوانیم هر مسئلهای را حل کنیم، جز یک مورد: خشونت با اسلحه. میگویند این مشکل حلنشدنی است. وقتی دوباره بالا میگیرد، واکنش مردم این است: «اوه، چه فاجعهای، خیلی ناراحتکننده است، ولی کاری از دست کسی برنمیآید.» انگار مثل بلای طبیعی یا خواست خداست، چیزی خارج از کنترل ما که نمیشود در برابرش کاری کرد. اما این منطق و عقل را زیر سوال میبرد.
ما در ایالت فلوریدا زندگی میکنیم؛ جایی که تجربهی زیادی از بلایای طبیعی دارد. اما آنچه در روز ولنتاین سال ۲۰۱۸ در مدرسهی ما اتفاق افتاد، نه طبیعی بود و نه دست خدا. آن اتفاق، ساختهی دست انسان بود و همین یعنی ما انسانها توانایی داریم کاری در برابرش انجام دهیم. نسل ما وظیفه دارد کاری بکند.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1404/08/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب دیگه هرگز