جاسوس یا جاسوسه
نویسنده:
آگاتا کریستی
مترجم:
بهزاد رحمتی
امتیاز دهید
برگرفته از متن کتاب:
تامیبرسفورد اورکتش را در هال درآورده و با دقت هر چه تمامتر آنرا بر روی رخت آویز آویزان کرد. با همین وسواس و دقت نیز کلاهش را بر روی شاخکی دیگر آویزان نمود.
تامی شانه هایش را صاف کرده و با چهره ای گشاده به طرف اتاق پذیرایی رفت. جائیکه زنش با کلاف خاکی رنگی مشغول بافتن کلاه بالا کلاوایی بود. زمان بهار ۱۹۴۰ بود.
خانم برس فورد، نگاه گذرایی به شوهرش انداخته و سپس با سرعتی غیر قابل تصور مشغول بافتن کلاه پشمی گوشی شد و بعد از لحظاتی گفت:
- خبر تازه روزنامه ها چیست؟
تامی گفت: زمان حمله رعد آسا نزدیک و نزدیکتر می شود! اوضاع فرانسه وخیم و بحرانی است.
تاپنس گفت: این روزها دنیا محزون و کسل کننده است.
تامی لحظه ای مکث کرده و گفت: چرا دست روی دست گذاشته ای؟...
تامیبرسفورد اورکتش را در هال درآورده و با دقت هر چه تمامتر آنرا بر روی رخت آویز آویزان کرد. با همین وسواس و دقت نیز کلاهش را بر روی شاخکی دیگر آویزان نمود.
تامی شانه هایش را صاف کرده و با چهره ای گشاده به طرف اتاق پذیرایی رفت. جائیکه زنش با کلاف خاکی رنگی مشغول بافتن کلاه بالا کلاوایی بود. زمان بهار ۱۹۴۰ بود.
خانم برس فورد، نگاه گذرایی به شوهرش انداخته و سپس با سرعتی غیر قابل تصور مشغول بافتن کلاه پشمی گوشی شد و بعد از لحظاتی گفت:
- خبر تازه روزنامه ها چیست؟
تامی گفت: زمان حمله رعد آسا نزدیک و نزدیکتر می شود! اوضاع فرانسه وخیم و بحرانی است.
تاپنس گفت: این روزها دنیا محزون و کسل کننده است.
تامی لحظه ای مکث کرده و گفت: چرا دست روی دست گذاشته ای؟...
آپلود شده توسط:
راحیل
1404/01/09
دیدگاههای کتاب الکترونیکی جاسوس یا جاسوسه