فرار از یقین: جستارهای ادبی و فلسفی
نویسنده:
میثم موسوی
امتیاز دهید
همواره با خود زمزمه میکنم:
تا بدانجا رسید دانشِ من
که بدانم همی که نادانم
و آهسته و زیرلب میگویم:
من نمیدانم و نمیدانم
من سوالی در جوابِ سوالم
من، یکی از شاعران بلخ در قرن چهارم هجری هستم. من، ابوشکور بلخیام، که شبی در خواب دید به ویسواوا شیمبورسکا تبدیل شده است! حال نمیدانم ابوشکورم که در رویا خود را شاعری لهستانی دیده است یا شیمبورسکا هستم که در رویایی دیگر خود را ابوشکور میبیند.
تا بدانجا رسید دانشِ من
که بدانم همی که نادانم
و آهسته و زیرلب میگویم:
من نمیدانم و نمیدانم
من سوالی در جوابِ سوالم
من، یکی از شاعران بلخ در قرن چهارم هجری هستم. من، ابوشکور بلخیام، که شبی در خواب دید به ویسواوا شیمبورسکا تبدیل شده است! حال نمیدانم ابوشکورم که در رویا خود را شاعری لهستانی دیده است یا شیمبورسکا هستم که در رویایی دیگر خود را ابوشکور میبیند.
آپلود شده توسط:
فینت9
1403/12/04
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرار از یقین: جستارهای ادبی و فلسفی