خلاصه کتاب باغ آلبالو
نویسنده:
آنتوان چخوف
امتیاز دهید
معرفی کتاب باغ آلبالو:
خلاصه کتاب «باغ آلبالو» (The Cherry Orchard) مغز آخرین نمایشنامه «آنتون چخوف» (Anton Chekhov)، نویسنده و نمایشنامهنویس برجسته روسی، است که در سال ۱۹۰۴، درست پیش از مرگش نوشته و اجرا شد. این اثر که در تئاتر هنری مسکو به کارگردانی کنستانتین استانیسلاوسکی به روی صحنه رفت، روایتگر داستان خانوادهای اشرافی است که در آستانه از دست دادن ملک خانوادگی و باغ آلبالوی معروفشان قرار دارند.
این نمایشنامه که ترکیبی استادانه از کمدی و تراژدی است، به یکی از تاثیرگذارترین آثار ادبیات نمایشی جهان تبدیل شده است. چخوف با مهارت خاص خود، لحظات خندهدار و غمانگیز زندگی را در هم میآمیزد و تصویری واقعگرایانه از جامعه در حال گذار روسیه ارائه میدهد. چخوف در این نمایشنامه، تغییرات اجتماعی و اقتصادی روسیه در اوایل قرن بیستم را به تصویر میکشد. او با ظرافت تمام، زوال تدریجی طبقه اشراف و ظهور طبقه متوسط جدید را در قالب داستان لیوبوف رانوسکایا و خانوادهاش روایت میکند.
بخشی از کتاب باغ آلبالو:
«لیوبوف رانوسکایا در اتاق کودکی ایستاده بود، جایی که زمانی فرزندانش در آن بازی میکردند. اشکها بیاختیار بر گونههایش میغلتید. از پنجره میتوانست باغ آلبالو را ببیند که در نور صبحگاهی میدرخشید. شکوفههای سفید درختان در نسیم ملایم بهاری میرقصیدند، درست مثل همان روزهایی که او کودکی خردسال بود و در همین باغ میدوید. حالا، پس از سالها، همه چیز همانطور به نظر میرسید - همان درختان، همان شکوفهها، همان آسمان آبی - اما او میدانست که این تصویر زیبا به زودی برای همیشه از دست خواهد رفت. بدهیها را نمیتوانست پرداخت کند و باغ به حراج گذاشته میشد.
در همین لحظه، صدای تبر لوپاخین از دور به گوش میرسید. او در حیاط پشتی مشغول اندازهگیری درختان بود و برای آینده باغ نقشه میکشید. لوپاخین، پسر یک رعیت، حالا به تاجری موفق تبدیل شده بود و میخواست باغ را به ویلاهای تابستانی تبدیل کند. برای او، این باغ چیزی جز یک قطعه زمین با پتانسیل سودآوری نبود. اما برای لیوبوف، هر درخت آلبالو خاطرهای از گذشته را در خود حفظ کرده بود؛ خندههای کودکانه، عشقهای جوانی، و روزهای خوشی که دیگر باز نمیگشتند. صدای تبر نزدیکتر میشد و او احساس میکرد با هر ضربه، بخشی از وجودش فرو میریزد.»
بیشتر
خلاصه کتاب «باغ آلبالو» (The Cherry Orchard) مغز آخرین نمایشنامه «آنتون چخوف» (Anton Chekhov)، نویسنده و نمایشنامهنویس برجسته روسی، است که در سال ۱۹۰۴، درست پیش از مرگش نوشته و اجرا شد. این اثر که در تئاتر هنری مسکو به کارگردانی کنستانتین استانیسلاوسکی به روی صحنه رفت، روایتگر داستان خانوادهای اشرافی است که در آستانه از دست دادن ملک خانوادگی و باغ آلبالوی معروفشان قرار دارند.
این نمایشنامه که ترکیبی استادانه از کمدی و تراژدی است، به یکی از تاثیرگذارترین آثار ادبیات نمایشی جهان تبدیل شده است. چخوف با مهارت خاص خود، لحظات خندهدار و غمانگیز زندگی را در هم میآمیزد و تصویری واقعگرایانه از جامعه در حال گذار روسیه ارائه میدهد. چخوف در این نمایشنامه، تغییرات اجتماعی و اقتصادی روسیه در اوایل قرن بیستم را به تصویر میکشد. او با ظرافت تمام، زوال تدریجی طبقه اشراف و ظهور طبقه متوسط جدید را در قالب داستان لیوبوف رانوسکایا و خانوادهاش روایت میکند.
بخشی از کتاب باغ آلبالو:
«لیوبوف رانوسکایا در اتاق کودکی ایستاده بود، جایی که زمانی فرزندانش در آن بازی میکردند. اشکها بیاختیار بر گونههایش میغلتید. از پنجره میتوانست باغ آلبالو را ببیند که در نور صبحگاهی میدرخشید. شکوفههای سفید درختان در نسیم ملایم بهاری میرقصیدند، درست مثل همان روزهایی که او کودکی خردسال بود و در همین باغ میدوید. حالا، پس از سالها، همه چیز همانطور به نظر میرسید - همان درختان، همان شکوفهها، همان آسمان آبی - اما او میدانست که این تصویر زیبا به زودی برای همیشه از دست خواهد رفت. بدهیها را نمیتوانست پرداخت کند و باغ به حراج گذاشته میشد.
در همین لحظه، صدای تبر لوپاخین از دور به گوش میرسید. او در حیاط پشتی مشغول اندازهگیری درختان بود و برای آینده باغ نقشه میکشید. لوپاخین، پسر یک رعیت، حالا به تاجری موفق تبدیل شده بود و میخواست باغ را به ویلاهای تابستانی تبدیل کند. برای او، این باغ چیزی جز یک قطعه زمین با پتانسیل سودآوری نبود. اما برای لیوبوف، هر درخت آلبالو خاطرهای از گذشته را در خود حفظ کرده بود؛ خندههای کودکانه، عشقهای جوانی، و روزهای خوشی که دیگر باز نمیگشتند. صدای تبر نزدیکتر میشد و او احساس میکرد با هر ضربه، بخشی از وجودش فرو میریزد.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1403/09/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب باغ آلبالو