دلاوران عصر شب
نویسنده:
محمود حکیمی
امتیاز دهید
از متن کتاب:
در بعد از ظهر یکی از روزهای گرم و آفتابی سال ۱۵۴۰ اسب سواری با سرعت از جنگل می گذشت تا هر چه زودتر خود را به دهکده شلتون که با پایتخت فرانسه فاصله زیادی داشت برساند.
این سوار سالخورده هر چند یکبار شلاق را بر بدن اسب خود فرود میآورد و حیوان نفس زنان سرعت خود را بیشتر می کرد. وی آنچنان برای رسیدن به مقصد خود شتاب داشت که حتی یکبار نیز روی خود را برنگرداند تا چهار سوار دیگر را که از دور او را تعقیب می کردند، ببیند.
مدتی بعد علامت صلیب بالای کلیسای دهکده از دور پیدا شد و مرد سالخورده با دیدن آن لبخندی زد و پس از چند لحظه وقتی که اسب او نفس زنان در جلوی در کوتاه کلیسا ایستاد، از اسب پائین آمد.
در این هنگام جوانی که در کنار ساختمان کلیسا بود، بسوی او دوید و قبل از آنکه در کوتاه را باز کند، فریاد زد:
سلام بر عالیجناب ژرواس.
مرد سالخورده دستش را بعلامت پاسخ بالا برد. هنگامیکه در کلیسا باز شد دهانه اسب را به مرد جوان داد و گفت: هر چه زودتر این حیوان خسته را به اصطبل کلیسا بیر و او را سیر کن بیچاره خیلی خسته است. بدون آنکه حتی یک لحظه استراحت کند، از پاریس مرا به اینجا رسانید...
بیشتر
در بعد از ظهر یکی از روزهای گرم و آفتابی سال ۱۵۴۰ اسب سواری با سرعت از جنگل می گذشت تا هر چه زودتر خود را به دهکده شلتون که با پایتخت فرانسه فاصله زیادی داشت برساند.
این سوار سالخورده هر چند یکبار شلاق را بر بدن اسب خود فرود میآورد و حیوان نفس زنان سرعت خود را بیشتر می کرد. وی آنچنان برای رسیدن به مقصد خود شتاب داشت که حتی یکبار نیز روی خود را برنگرداند تا چهار سوار دیگر را که از دور او را تعقیب می کردند، ببیند.
مدتی بعد علامت صلیب بالای کلیسای دهکده از دور پیدا شد و مرد سالخورده با دیدن آن لبخندی زد و پس از چند لحظه وقتی که اسب او نفس زنان در جلوی در کوتاه کلیسا ایستاد، از اسب پائین آمد.
در این هنگام جوانی که در کنار ساختمان کلیسا بود، بسوی او دوید و قبل از آنکه در کوتاه را باز کند، فریاد زد:
سلام بر عالیجناب ژرواس.
مرد سالخورده دستش را بعلامت پاسخ بالا برد. هنگامیکه در کلیسا باز شد دهانه اسب را به مرد جوان داد و گفت: هر چه زودتر این حیوان خسته را به اصطبل کلیسا بیر و او را سیر کن بیچاره خیلی خسته است. بدون آنکه حتی یک لحظه استراحت کند، از پاریس مرا به اینجا رسانید...
آپلود شده توسط:
bemir1
1403/09/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دلاوران عصر شب