خلاصه کتاب دنیای قشنگ نو
نویسنده:
آلدوس هاکسلی
امتیاز دهید
معرفی کتاب دنیای قشنگ نو:
خلاصه کتاب «دنیای قشنگ نو» (Brave New World) گزیده رمان خواندنی «آلدوس هاکسلی» (Aldous Huxley)، نویسنده بریتانیایی است که در سال ۱۹۳۲ منتشر شد. این کتاب که یکی از برجستهترین آثار ادبیات دیستوپیایی قرن بیستم محسوب میشود، تصویری تکاندهنده از آیندهای ارائه میدهد که در آن تکنولوژی، شرطیسازی روانی و مهندسی ژنتیک برای کنترل جامعه به کار گرفته میشود.
این رمان داستان جامعهای را روایت میکند که در آن انسانها در آزمایشگاه «تولید» میشوند و براساس طبقه اجتماعیشان برنامهریزی ژنتیکی میشوند. در این جامعه، ثبات از طریق سرگرمی مداوم، مصرفگرایی و داروی شادیبخش «سوما» حفظ میشود. وقتی فردی به نام «وحشی» از «حفاظتگاه وحشیها» وارد این تمدن میشود، تضاد بین طبیعت انسانی و این نظم مصنوعی آشکار میشود.
بخشی از کتاب دنیای قشنگ نو:
«ساختمانی خاکستری، کوتاه، تنها شصت و چهار طبقه، و بر سر در آن نوشته شده: مرکز تفریخ و شرطیسازی لندن. و زیر آن، شعار دولت جهانی: ثبات، همسانی، جامعه. سالن عظیم طبقه زیرین رو به شمال بود، و از پنجرههای آن، نوری سرد که هرگز گرم نمیشد به درون میتابید. هوای سرد و مرده، هوای تابستانی فراموش شده، به درون میخزید و مخفیانه بر روی لولههای آزمایش و سطوح صیقلی مینشست. شکوه علم و تکنولوژی در هر گوشهای از این سالن به چشم میخورد.
مدیر ادامه داد: 'و این جا، بچهها' - او دربها را باز کرد - 'یکی از اتاقهای شرطیسازی نوزادان دلتاست.' موج گرما به صورتشان خورد. گروهی از نوزادان یکسان، همه با لباسهای خاکستری یکسان، روی زمین خزیدن را تمرین میکردند. صدای زمزمههای مداوم از بلندگوها پخش میشد و نوزادان را با تکرار بیپایان درسهای طبقه دلتا شرطی میکرد: 'آلفاها جامه سبز میپوشند. من نمیخواهم با آلفاها بازی کنم. آلفاها بیش از حد باهوشند. من خیلی خوشحالم که یک دلتا هستم.'»
بیشتر
خلاصه کتاب «دنیای قشنگ نو» (Brave New World) گزیده رمان خواندنی «آلدوس هاکسلی» (Aldous Huxley)، نویسنده بریتانیایی است که در سال ۱۹۳۲ منتشر شد. این کتاب که یکی از برجستهترین آثار ادبیات دیستوپیایی قرن بیستم محسوب میشود، تصویری تکاندهنده از آیندهای ارائه میدهد که در آن تکنولوژی، شرطیسازی روانی و مهندسی ژنتیک برای کنترل جامعه به کار گرفته میشود.
این رمان داستان جامعهای را روایت میکند که در آن انسانها در آزمایشگاه «تولید» میشوند و براساس طبقه اجتماعیشان برنامهریزی ژنتیکی میشوند. در این جامعه، ثبات از طریق سرگرمی مداوم، مصرفگرایی و داروی شادیبخش «سوما» حفظ میشود. وقتی فردی به نام «وحشی» از «حفاظتگاه وحشیها» وارد این تمدن میشود، تضاد بین طبیعت انسانی و این نظم مصنوعی آشکار میشود.
بخشی از کتاب دنیای قشنگ نو:
«ساختمانی خاکستری، کوتاه، تنها شصت و چهار طبقه، و بر سر در آن نوشته شده: مرکز تفریخ و شرطیسازی لندن. و زیر آن، شعار دولت جهانی: ثبات، همسانی، جامعه. سالن عظیم طبقه زیرین رو به شمال بود، و از پنجرههای آن، نوری سرد که هرگز گرم نمیشد به درون میتابید. هوای سرد و مرده، هوای تابستانی فراموش شده، به درون میخزید و مخفیانه بر روی لولههای آزمایش و سطوح صیقلی مینشست. شکوه علم و تکنولوژی در هر گوشهای از این سالن به چشم میخورد.
مدیر ادامه داد: 'و این جا، بچهها' - او دربها را باز کرد - 'یکی از اتاقهای شرطیسازی نوزادان دلتاست.' موج گرما به صورتشان خورد. گروهی از نوزادان یکسان، همه با لباسهای خاکستری یکسان، روی زمین خزیدن را تمرین میکردند. صدای زمزمههای مداوم از بلندگوها پخش میشد و نوزادان را با تکرار بیپایان درسهای طبقه دلتا شرطی میکرد: 'آلفاها جامه سبز میپوشند. من نمیخواهم با آلفاها بازی کنم. آلفاها بیش از حد باهوشند. من خیلی خوشحالم که یک دلتا هستم.'»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1403/07/21
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب دنیای قشنگ نو