خلاصه کتاب یدکی
نویسنده:
شاهزاده هری
امتیاز دهید
معرفی کتاب یدکی:
خلاصه کتاب «یدکی» (Spare) مرور اجمالی بر کتاب خاطرات «شاهزاده هری» (Prince Harry)، دوک ساسکس، عضو خاندان سلطنتی بریتانیا است که در ژانویه ۲۰۲۳ منتشر شد. این کتاب که با همکاری جی. آر. مورینگر (J.R. Moehringer)، نویسنده برنده جایزه پولیتزر نوشته شده، نگاهی عمیق و بیپرده به زندگی شخصی شاهزاده هری، دومین پسر شاهزاده چارلز و پرنسس دایانا دارد.
عنوان کتاب «یدکی» اشارهای طعنهآمیز به جایگاه هری در خاندان سلطنتی دارد. «وارث و یدک» اصطلاحی قدیمی که برای توصیف فرزندان اول و دوم در خانوادههای سلطنتی استفاده میشود. این کتاب روایتی صادقانه از زندگی هری است، از کودکیاش در سایه برادر بزرگتر، تراژدی از دست دادن مادرش در سن ۱۲ سالگی، خدمتش در ارتش، مبارزه با اضطراب و افسردگی، تا آشنایی با مگان مارکل و تصمیم جنجالیشان برای ترک وظایف سلطنتی.
این کتاب در زمان انتشار رکوردهای فروش را شکست و به یکی از پرفروشترین کتابهای غیرداستانی تبدیل شد. هری در این اثر پرده از رازهای پنهان دربار برمیدارد و تصویری واقعی از زندگی در خاندان سلطنتی ارائه میدهد.
بخشی از کتاب یدکی:
«رسانهها همیشه مادرم را هدف قرار میدادند، اما من تا آن روز هرگز متوجه نشده بودم که عکاسان در واقع شکارچیانی بودند که او طعمهشان بود. آن شب در پاریس، وقتی خبر تصادف را شنیدیم، پدرم مرا به اتاق خوابم در بالمورال برد. روی لبه تخت نشست و دستانم را در دستانش گرفت. 'عزیزم، مادرت تصادف کرده.' صدایش میلرزید. چیزی در نگاهش بود که قبلاً هرگز ندیده بودم. 'متاسفانه... مادرت... او زنده نماند.' من باور نکردم. نمیتوانستم باور کنم. حتماً اشتباهی شده بود. شاید مادر در بیمارستان بود و بهزودی با ما تماس میگرفت. همیشه همینطور بود. او همیشه راهی برای برگشتن پیدا میکرد.
سالها بعد، وقتی برای اولین بار عکسهای تصادف را دیدم، تازه فهمیدم چرا پدر آن شب نگذاشت تلویزیون را روشن کنم. او میدانست که تصاویر آنقدر وحشتناک بودند که میتوانستند روح یک پسربچه دوازده ساله را برای همیشه زخمی کنند. اما من دیگر آن پسربچه نبودم. حالا میخواستم همه چیز را بدانم، میخواستم درک کنم که چطور زندگیام در آن شب تغییر کرد. عکسها را که میدیدم، خشم درونم شعلهور میشد. خشم از عکاسانی که حتی پس از تصادف هم دست از سر مادرم برنداشتند و به جای کمک به او، مشغول گرفتن عکس بودند. و شاید بیشتر از همه، خشم از خودم که نتوانسته بودم از او محافظت کنم.»
بیشتر
خلاصه کتاب «یدکی» (Spare) مرور اجمالی بر کتاب خاطرات «شاهزاده هری» (Prince Harry)، دوک ساسکس، عضو خاندان سلطنتی بریتانیا است که در ژانویه ۲۰۲۳ منتشر شد. این کتاب که با همکاری جی. آر. مورینگر (J.R. Moehringer)، نویسنده برنده جایزه پولیتزر نوشته شده، نگاهی عمیق و بیپرده به زندگی شخصی شاهزاده هری، دومین پسر شاهزاده چارلز و پرنسس دایانا دارد.
عنوان کتاب «یدکی» اشارهای طعنهآمیز به جایگاه هری در خاندان سلطنتی دارد. «وارث و یدک» اصطلاحی قدیمی که برای توصیف فرزندان اول و دوم در خانوادههای سلطنتی استفاده میشود. این کتاب روایتی صادقانه از زندگی هری است، از کودکیاش در سایه برادر بزرگتر، تراژدی از دست دادن مادرش در سن ۱۲ سالگی، خدمتش در ارتش، مبارزه با اضطراب و افسردگی، تا آشنایی با مگان مارکل و تصمیم جنجالیشان برای ترک وظایف سلطنتی.
این کتاب در زمان انتشار رکوردهای فروش را شکست و به یکی از پرفروشترین کتابهای غیرداستانی تبدیل شد. هری در این اثر پرده از رازهای پنهان دربار برمیدارد و تصویری واقعی از زندگی در خاندان سلطنتی ارائه میدهد.
بخشی از کتاب یدکی:
«رسانهها همیشه مادرم را هدف قرار میدادند، اما من تا آن روز هرگز متوجه نشده بودم که عکاسان در واقع شکارچیانی بودند که او طعمهشان بود. آن شب در پاریس، وقتی خبر تصادف را شنیدیم، پدرم مرا به اتاق خوابم در بالمورال برد. روی لبه تخت نشست و دستانم را در دستانش گرفت. 'عزیزم، مادرت تصادف کرده.' صدایش میلرزید. چیزی در نگاهش بود که قبلاً هرگز ندیده بودم. 'متاسفانه... مادرت... او زنده نماند.' من باور نکردم. نمیتوانستم باور کنم. حتماً اشتباهی شده بود. شاید مادر در بیمارستان بود و بهزودی با ما تماس میگرفت. همیشه همینطور بود. او همیشه راهی برای برگشتن پیدا میکرد.
سالها بعد، وقتی برای اولین بار عکسهای تصادف را دیدم، تازه فهمیدم چرا پدر آن شب نگذاشت تلویزیون را روشن کنم. او میدانست که تصاویر آنقدر وحشتناک بودند که میتوانستند روح یک پسربچه دوازده ساله را برای همیشه زخمی کنند. اما من دیگر آن پسربچه نبودم. حالا میخواستم همه چیز را بدانم، میخواستم درک کنم که چطور زندگیام در آن شب تغییر کرد. عکسها را که میدیدم، خشم درونم شعلهور میشد. خشم از عکاسانی که حتی پس از تصادف هم دست از سر مادرم برنداشتند و به جای کمک به او، مشغول گرفتن عکس بودند. و شاید بیشتر از همه، خشم از خودم که نتوانسته بودم از او محافظت کنم.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1403/07/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب یدکی