رسته‌ها
عشق
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 4 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 4 رای
مجموعه داستانهای ح. م. حمید

سرآغاز داستان:
بیست سال پیش از این بود. تهران خیلی کوچکتر از امروز بود، ولی زیبائی هایی مخصوص بخود داشت که بعدها اثری از آنها جز خاطرات شیرین در ذهن گروهی از مردم باقی نماند. از آن جمله خندقی بود که شهر را محصور می کرد. خاکریزهای مرتفع خندق از گردشگاههای مطبوع مردمی بود که هوای آزاد و طبیعت را دوست می داشتند. بساط طبیعت تقریباً از پشت دروازه های شهر شروع می شد. باغهای وسیع، عمارتهای تک افتاده و خاموش، چیزی از صفای صحاری پهناور نمی کاستند. کوه ها، شهر را از خیلی نزدیک مثل کمربندی نامرتب فرا گرفته بودند. از بالای خاکریزهای خندقها چشم تماشاچیان بی مانع روی دامنه ها گردش می کرد و به قله ها می رسید؛ مثل این بود که برگها و سبزه ها از امروز سبزتر، گلها از امروز خوشبوتر و آسمان از امروز آبی تر بود. هر روز صدها تن از مردم شهر طلوع و غروب آفتاب را از بالای خندقها تماشا می کردند.
ساکنان نقاط غربی تهران همه روز خصوصا روزهای تعطیل دسته دسته برای گردش به خندقهای مجاور خود می رفتند. خیابان منیریه و خیابان باغ شاه عصرهای تعطیل از رفت و آمد کسانیکه راه خندق را می پیمودند، از هر خیابان دیگر که در همه شهر بخندق منتهی می شد شلوغ تر بودند؛ خندق های این طرف زیبایی خاصی داشت؛ مثل این بود که در سراسر این منطقه، خندق از میان باغ بسیار وسیعی ی گذشته و بدونیمش تقسیم کرده است...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
81
آپلود شده توسط:
ساری گلین
ساری گلین
1403/08/07

کتاب‌های مرتبط

ماه قلب من
ماه قلب من
5 امتیاز
از 1 رای
کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 12 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
سه تار
سه تار
4.3 امتیاز
از 163 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عشق

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
عشق
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک